بازدید 33668

اعتراف تلویحی احسان علیخانی در «ماه عسل»

احسان علیخانی در برنامه ماه عسل در گفتگو با یک فرزند طلاق گفت: خیلی شبیه تو بودم، تو آن سیزده سال رو دیدی، من اون سیزده سال را هم ندیدم!
کد خبر: ۶۹۸۹۹۶
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۱ 30 May 2017
در برنامه سوم ماه عسل فردی که قربانی طلاق شده بود و پیش‌تر در یک خانه 7 هزار متری زندگی می‌کرد با علیخانی به گفتگو نشست.
 
سومین قسمت از برنامه تلویزیونی ما عسل در سال 1396 با حضور یک میهمان به نام علی 33 ساله روی آنتن شبکه 3 سیما رفت.

به گزارش میزان، علی در این برنامه گفت: من در خانواده‌ای مرفه بزرگ شدم به گونه‌ای که تا سن 13 سالگی در یک خانه 7 هزار متری زندگی می‌کردیم و در کنار یک خواهر و یک برادرم، دوران بسیار مرفهی داشتیم.

وی ادامه داد: در 13 سالگی من پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و از این به بعد خیلی از داستان‌ها تغییر کرد و من مدام در این فکر بودم که حق با چه کسی بود و که این باید پدر را انتخاب کنم و یا مادرم را ؟!
 
مهمان برنامه ماه عسل تصریح کرد: از این که از بچه‌های طلاق این گونه سؤال می‌شد که چرا پدر و مادرتان از یکدیگر جدا شدند، متنفر هستم چرا که این سؤال باعث اذیت کردن آن‌ها می‌شد.

وی اظهار کرد: پدر و مادر و اطرافیان من هیچ کدام نمی‌خواستند قدم مثبتی برای جدا نشدن بردارند و همه کمک کردند تا این جدایی شکل بگیرد.

میهمان امشب برنامه ماه عسل در ادامه صحبت‌های خود به این موضوع اشاره کرد که برادرش در سن 19 سالگی ازدواج کرده و پس از جدایی پدر و مادرش از یکدیگر زندگی آن‌ها صد پله پایین‌تر آمد و از یک خانه 7 هزار متری به یک خانه 70 متری نقل مکان کردند.
 
در این میان، احسان علیخانی گفت: خیلی شبیه تو بودم، تو آن سیزده سال رو دیدی، من اون سیزده سال را هم ندیدم.
 
در ادامه علیخانی از میهمان امشب خود درباره این سؤال کرد که چرا با جدایی پدر و مادرش پدر خود را با آن همه امکانات انتخاب نکرد و پس از آن صحبت‌هایی از دکتر شیری مدرس روانشناسی اجتماعی درباره طلاق مطرح شد که او به این موضوع اشاره کرد که ناامنی نخستین اتفاق پس از طلاق است و این حس باعث می‌شود تا فرد هیچ وقت احساس ارزشمندی نداشته باشد بنابراین از بچه‌های طلاق درخواست کرد تا زخم‌ها و ترس‌های پدر و مادرشان را با خود حمل نکنند.

علی در بخش دیگری از ماه عسل گفت: از زمانی که پیش مادرم آمدم منزوی و گوشه نشین و افسرده شدم و شروع کردم به قرص‌های اعصاب و آرام‌بخش چون چیزهایی را که قبل از آن داشتم دیگر نداشتم و به همین دلیل تا سن 19 سالگی تحت نظر دکتر بودم و دارو مصرف می‌کردم.

وی افزود: در چنین حال و هوایی بودم تا این که یک شب که در مجلس جشن بله برون دختر خاله‌ام حضور پیدا کرده بودیم تنهایی خود را احساس کردم و در آن جا همه از ما سؤال می‌کردند که آیا پدرت را دیده‌ای؟ دلیل جدایی پدر و مادرت چه بود؟.

میهمان ماه عسل تصریح کرد: در حالی که تمام سؤالات مرا آزار می‌داد آن شب به خانه رفتم و حجم زیادی از قرص‌ها را با هم خوردم و حالم بسیار بد شد اما در آن لحظه به یکی از دوستانم زنگ زدم و ماجرا را گفتم چرا که به‌اندازه‌ای از حرف‌ها و نگاه‌های مردم خسته شده بودم که در یک تصمیم لحظه‌ای، می‌خواستم خودکشی کنم.

علی همچنین یادآور شد: هم اکنون که درباره کار آن شبم فکر می‌کنم متوجه می‌شوم که بسیار احمقانه بود و خوشحالم که ختم به خیر شد.

وی اظهار کرد: پس از آن اتفاق مدت یک هفته در کما بودم و یک سال هم فراموشی داشتم و خواهرم در آن مدت خیلی اذیت شد و بابت همه زحمت‌هایی که برای من کشید تشکر می‌کنم.

در ادامه برنامه سوم ماه عسل در ماه مبارک رمضان علی 33 ساله به زوایای دیگری از زندگی خود پس از این که نجات پیدا کرد، پرداخت.
 
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۱۰
برنامه کسل کننده ای شده است دکور ان هم حالب نیست
این خبر بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوشی زیر دل آدم بزنه همینه دیگه....... کاش من جای تو بودم و میرفتم با بابای پولدارم زندگی میکردم. طلاق چه ربطی به بچه داره آخهو بورو عشق و حالت رو بکن. حالا شاید یه عده بگن حرف من اشتباهه
آقا یعنی چی داره ترویج خودکشی میکنه؟!!!
باز نون درآوری از گریه مردم آغاز شد.
خب توو متنی که نوشتین علیخانی مگه صحبتی کرده؟؟! این چه تیتری بود
خب از اون جا که آقای علیخانی گفتند طلاق همشیه چیز بدی نیست مشخص شدکه..... اما تورا خدا خبرهایی را که درج می کنید بدین یه نفر آی کیو بالا چک کند.
تابناک جووونم،
you are my favorite website news
بعضی وقتها با این عناوین خبری آدم می مونه بهت چی بگه! :))
من برنامه رو دیدم و الان از آقای علیخانی بیشتر خوشم میاد و راجع بهش حتی پیش خودم قضاوت نمیکنم. من خودم هم فرزند طلاق عاطفی والدینم هستم.
من قصیه دارم میخاستم روایت بشه روز عروسیم بجایی اینکه همسرم رو بیارم خونه جنازه داداشام ودامادمون رو دیدم
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها