گازا از کودکی یک کار را تنها بلد بود. تنها یکی. اما آن را استادانه انجام میداد.
برای بار بی نهایت مرد مست داستان فوتبال را جلو در خانه غریبهها پیدا کردند. در آغوش رفیق قدیمی اش؛ بطری لعنتی الکل را در آغوش گرفته. شیشهای که افتخارات و زندگی اش را سرکشید.
زمانی که گری لینه کر هر هفته ۹۰ دقیقه بریتانیا را از استودیو بزرگ match of the day محسور میکند، باید کو به کو به دنبال پًل گاسکوئین بگردیم تا دیوانه بریتانیا را پیدا کنیم. بریتانیا که سهل است او نوجوانان میخانههای لندن را هم مسحور نمیکند چون نفرین الکل او را هم جادو کرده. سه شیرها بعد از گازا فقط عاقل تربیت کردند. طبیعتا تیمی که با دیوانههای مانند گاسکوئین حریف پنالتیهای ایتالیا نشد، با پیتر کراوچ هم از پس پرتغال کوچک بر نمی اید.
گازا از کودکی یک کار را تنها بلد بود. تنها یکی. اما آن را استادانه انجام میداد. مانند آن بعد از ظهر که قاب هواداران رنجرز را دزدید. از نیمه خودی تا خط دروازه حریف را با توپ دوید و توجهی به مدافعان حریف نداشت. هواداران هم مانند او دیوانه شده بودند.
هت تریکی را به آن زیبایی به یاد ندارند. نسلی که هواداران برای هات داگ و اینستاگرام به استادیوم نمیآمدند. از موج سواری وایکینگ ها در آن بعد از ظهر شیرین میشد فهمید که مجنون او شدند. آسمان کبود بارها این قصهها را به یاد دارد اما امان از روزی که از وی میخواستند از گازا تبدیل به آقای پًل گاسکوئین شود.
حرفهای کتاب را برایش نوشتند و از او خواستند تنها آن را از رو بخواند. آن زمانها اهل رسانه تنها بلد بود از بدویترین راه ممکن تبلیغ کند. اینکه گازا را آورده بودند برای موعظه هم تناقض تلخی دارد. آنقدر اشتباه خواند و به خودش فحش داد که عطای تبلیغ را به لقایش بخشیدند. اکثر زمانهایی که از او میخواستند کس دیگری باشد، میباخت. اما امان از روزی که خودش بود.
ملکه منتظر بود مدال یورو ۹۶ را به گردن شان بیندازد. ملکه حاضر بود عکسش را از اسکناسهای استرالیا و کانادا حذف کند اما در خانه، پادشاه اروپا شوند. اینکه چطور پنالتیها قربانی گرفت صحبتی است دیگر. دیوید سیمن پنالتی اسکاتلند را گرفت و توپ به کرنر رفت. در برگشت، انگلیس دیوانه خود را در مقابل مدافع وایکینگ ها میدید. گازا با یک سر پا، کل اسکاندیناوی را دریبل زد و باز کردن دروازه مانند سر کشیدن یک انفجار در جشن تولد بود. در خاک خود انگلستان دراز کشید و این تماشاگران بودند که تا به امروز هر گاه اسم او را میاورند، آن دریبل سر پا را به یاد دارند.
شکستن پًل گاسکوین، تعریفی ندارد. از نویسنده قلم را بگیرید، تلخی قهوه میماند و خاکستر سیگار. از پسر سرکش انگلستان هم بوی همیشه بد دهان ماند. جلو در میخانهها خوابید نه روی چمن گرم ویمبلی . بعد از گذشتن ظالمانه لحظات و پیری پًل، او هیچگاه خودش نشد.
چین و چروک اطراف چشمهایش خبر میدهد از تاریکی زندگی گازا. جرعه جرعه نوشید تا چشمانش بسته شود. حالا عمو هری "تمیز" میخواهد او را بنشاند کنار خود. کاش بتواند کسی را دوباره احیا کند که در خودکشی هم شکست خورد!