انتخابات پنجمین دوره شورای شهر برای نامزدهای ورزشی با سنگینترین شکستهای ممکن همراه بود.
در شرایطی که طی چند سال گذشته انتقادات زیادی از نحوه عملکرد ورزشیها در شورا به عمل آمده بود، همه آنها به علاوه چهرههای جدید ورزشی مثل علیرضا فغانی و محسن ترکی در انتخابات جدید شورای شهر ثبت نام کردند. حتی در مرحله اول تنی چند از آقایان ستاره رد صلاحیت شدند، اما با پیگیری و اصرار خودشان موانع رفع شد و به رقابت برگشتند. نتیجه نهایی اما برای آنها بسیار ناگوار بود؛ طوری که شاید آرزو میکردند کاش به دنبال تایید صلاحیتشان نمیرفتند و در خانه مینشستند.
پایان آن همه هزینه کردن و تبلیغ و انتظار برای آقایان شکستی سنگین و فاجعهبار بود. علیرضا دبیر بیشترین رای ورزشیها را به دست آورد، اما همراه با چمران پشت خط برندهها باقی ماند. بقیه هم که وضعشان تکاندهنده بود. خیلیها رتبههای پرتی به دست آوردند و چهرهای مثل علیرضا فغانی که در دنیای داوری اعتباری برای خودش دارد، اصلا بین دهها نفر ابتدایی نبود!
با توجه به تجربهای که از حضور ورزشیها در شورا به ثبت رسید، طبعا الان مردم تهران ناراحت نیستند که قهرمانان بازنشستهشان این بار راهی به خیابان بهشت پیدا نکردهاند. بازنده بزرگ اما همین دوستان ستاره بودند که شرایط را درک نکردند و به طمع تداوم حضور در قدرت، در صحنه ماندند تا از مردم جواب منفی بگیرند. البته اینطور هم نبود که انتخابات اخیر صحنه بیمهری ملت به سوپراستارها باشد. در نقطه مقابل این گروه از ورزشیها که به اصطلاح «احساس تکلیف» کردند، عدهای دیگر هم بودند که بدون ثبتنام در وزارت کشور برنده شدند؛ کسانی مثل علی کریمی و علی دایی که در درستترین زمان ممکن حرف دل مردم را زدند و بر محبوبیت و اعتبار خودشان افزودند. شکی نیست که موضعگیری هوشمندانه این دو «علی» که از قضا با خواست میلیونی مردم ایران نیز همسو بود، تاثیری بهسزا در روند انتخابات گذاشت.
امثال دایی و کریمی با شناسنامه به وزارت کشور نرفتند، از خودشان بنر و اعلامیه و پوستر چاپ نکردند، شعار و وعده و وعید ندادند، قیمه و قرمه پخش نکردند و سررسید و بن و بلیت هدیه ندادند، اما از معدود ورزشیهای برنده انتخابات بودند. آنها پیشاپیش مردم حرکت کردند و از اینکه موقعیتشان به خطر بیفتد نهراسیدند. راز «بزرگی» هم اصلا در همین است؛ وگرنه خیلیها این چهار سالها را در شورای شهر و مجلس گذراندهاند و یک سر سوزن از اعتبار دایی و کریمی را به دست نیاوردهاند. آنها قاعده بازی بزرگان را بلد بودند و خودشان را ارزان نفروختند.