بازدید 6944
۱

«وارونگی تاریخ به کدام انگیزه»

اشکان زارعی
کد خبر: ۶۸۵۱۵۵
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۰ 15 April 2017
سی وشش سال پیش در دوم  فروردین ۱۳۶۱ عملیات پیروزمندانه و غرور افرین فتح المبین انجام شد تا هیچگاه شوش در چنگ اندیشه های نژاد پرستانه و قوم گرایانه ارتش بعث عراق گرفتار نشود، تا در این شهر کسی، خود را برتر، ریشه دارتر و شوشی تر نداند، تا مردمش با قوم ها وگویش های گوناگون درکنار هم به مانند گذشته با آسودگی و آرامش زندگی کنند.

در همه ی سال های گذشته، در این شهر کوچک اما تاریخی فرزندان برومندی مانند، دکتر یوسف علی میرشکاک، دکتر زربخش، دکتر جوروند، دکتر جهانیان، دکتر علی رضا کریمی، دکتر مرتضی سنادی زاده، دکتر حسین خنیفر، دکتر چنانی، دکتر تمیمی و... پرورش یافته که هریک نقش آفرینی های به جا و شایسته یی را در کشور مان ایفا نموده اند، که این خود نشان از همراهی و همگرایی همه ی اقوام شوش دارد.

شوربختانه در روزهای آغازین بهار ۹۶ بروشوری با نام «شوش وجاذبه ها» برای آشنایی گردشگران نوروزی با این شهر از سوی روابط عمومی استانداری خوزستان  تهیه و پخش گردید که آشکارا بخش مهمی از تاریخ وفرهنگ، این شهر نادیده گرفته شده است.

این نوشتار می کوشد، بخش های گوناگون این بروشور را به دور از هیاهو  با  اشاره به گزارش ها و پژوهش های تاریخی واکاوی نماید تا واقعیت های  شهر  شوش نمایان شود. آیا دزفولی ها، لرها، بختیاری ها و کردهای این شهر دارای شیخ بوده اند؟. به گواه کتب تاریخی، شهر شوش از گروه های انسانی زیر پدید آمده است.
 
الف)دزفولی ها، آنان مهمترین نقش را دررشد و بالندگی این شهر داشته اند، چنانکه نخستین آموزگار آقای اسدالله سنادی زاده، نخستین پزشک، عبدالحسین جهانیان، نخستین قابله خانم اشرفی، نخستین تعزیه گردان اقای محمد علی یاحسن، نخستین مداح و قاری قران محمد علی محول، نخستین عکاسان خانواده های جلودار ومحول، نخستین روزنامه نگارعبدالرضا معمارزاده٬ نخستین زرکار عبدالرحمان زربخش، نخستین معماران استاد ماشاالله واستاد کریم و بنیانگذار حسینیه اعظم شوش خانواده ی شیرک همگی دزفولی بودند.
 
ب)-لرها، از چهره های کارساز آنان باید از نخستین شکسته بند نادعلی دیناورند، هوشنگ دیناروند شاعر کشوری، خانم پاپی هنرمند قالیباف، پدر دومیدانی مهندس حبیب الله فیلی، شهید بزرگ این شهر سردار حسن درویشی، شهید حسینقلی کیان و همچنین ازخانواده های  شناخته شده واثرگذار مانند کریم خان فیلی، مذکور حسن غلامعلی، رحیم خانی، خدادادی، دیناروند، نظام مافی که بیمارستان نظام مافی شوش یادگاری ازاین خانواده است و همچنین کاوندیدی ها که پاساژ های کاوندی ۱و۲را دراین شهر ساختند نام برد.
 
ج)-بختیاریها، خانواده های مکاریان، مکوندی، اورکی و کُرد در جرگه ی بختیاریهای هستند که در چند دهه گذشته در شوش کارساز بوده و می توان از مهمترین شهیدان آنها به صفر احمدی و کریمی اشاره کرد.
 
د)-شهروندان عرب. آنها در گذشته بیشتر در روستاها زندگی می کردند اما در در دو دهه گذشته اندک، اندک، به شوش، آمدند‌. می توان در این زمینه به عزیز و کویت ملاعین خانواده های خنیفر، چاردوری و عرب اشاره کرد.

نویسنده ارجمند باید پاسخ دهد چرا در حالی که  شوش دارای ساختار چند قومیتی است فقط از گروهی خاص سخن گفته است‌‌.؟ در حالی که هیچ آماری از سوی نهادها وسازمانهای دولتی درباره کمینه و بیشنه ی جمعیت این شهر ارایه نشده است. چگونه شوش راشهری تک قومی نشان داده شده است؟

نویسنده ی گرامی در این بروشور «شیخ غافل آل کثیر را  بنیانگذار شبیه خوانی در شوش دانسته که ۲۰۰سال پیش در شهر حله ی عراق ان را آموخته بود» همه ی تاریخ نگاران، مردم شناسان و پژوهشگران آئینی، ریشه و خاستگاه تعزیه و شبیه خوانی را در ایران دانسته اند. اینکه شیخ غافل تعزیه را در حله عراق که آن روزگار بخشی از قلمرو عثمانی سنی مذهب بوده، فرا گرفته باشد خود جای سخن دارد، به ویژه آن هنگام در ایران  شیعه، مذهب رسمی بوده که تعزیه به آزادی برگزار می شد‌.

اما به هرحال باید ایشان و فرزندش خلف را ستود که با برگزاری  شبیه خوانی، سوگواری حسینی را زنده نگاه داشته است. اما  به راستی، عربی خوانی شیخ غافل آن هم در روستای بیت چریم  چقدر می توانسته بر فضای شهر شوش تاثیر گذار باشد، در حالی که  مردم شوش از دیرباز تعزیه را با نام محمد علی یاحسن می شناسند  که همچنان این تعزیه بانام تعزیه بزرگ حسینی به سرپرستی ما عبدالرضا یاحسن که خود از رزمندگان عملیات فتح المبین است اداره می شود.

ایشان این تعزیه را به شماره ی۲۶ در شمار میراث معنوی شوش ثبت ملی کرده و در چندین همایش از جمله اجلاس سران کشورهای اسلامی و همایش ثبت جهانی تعزیه در سالن همایش های صدا وسیما برنامه داشته است. آیا شایسته نبود که نگارنده بروشور علاوه بر شیخ غافل به تعزیه ی شهر شوش هم بپردازد؟

حسان اگزار کیست؟ وی نوازنده ربابه و آواز خوان سبک علوانیه در روستای خویس بوده است، باید به روانش درود فرستاد که موسیقی عربی را در این روستا رونق بخشید. اما باید از نویسنده بروشور پرسید چقدر مردم شوش حسان اگزار را می شناسند؟ آیا همه مردم شوش به موسیقی اوعلاقمند هستند؟ ایشان درپیشرفت موسیقی  شوش چه نقشی داشته است؟ در حالی که ساسان نجادی سه دهه پیش نخستین آموزشگاه موسیقی را راه اندازی کرد و شاگردانش در جشنواره های بسیاری خوش درخشیدند، درحالی که موسیقی محلی و مقامی شوش با نام شمسعلی داودی، نوازنده ی سرنا با عبدالمحمد جمشیدی، نوازنده ی کمانچه گره خورده که هریک در چندین جشنواره کشوری وجهانی جوایز بسیاری گرفته اند. چرا نویسنده فقط به حسان اگزار پرداخته و او را بنیاگذار موسیقی شوش دانسته است؟ آیا حسان اگزار پدر بزرگ نگارنده بروشور است دراین گزینش نقش داشته است؟

فرحه دبات زنی فداکار بوده که هنگام جنگ برای سربازان ایرانی نان می پخت و سرانجام با گلوله توپ به شهادت رسید. او را باید ستایش کرد، پر آوازه ساخت، اما نه بدان معنی که دیگران را کمرنگ کرد و یا از آنان سخن نگفت. شنیتا رضایی رزمنده جوان اصفهانی، در فروردین ۱۳۶۰در جبهه شوش علاوه بر موج گرفتگی، از ناحیه ی گردن زخمی شد به طوری که پزشکان، بیماری اعصاب و روان  را برای او پیش بینی کردند. با این حال بانو زینب مخیطی پرستار جوانی که مداوای او را برعهده داشت، عاشقانه با وی ازدواج نمود و عاشقانه ۳۶ سال است با آنکه  همسرش سالهاست زمین گیر شده اما با او زندگی می کند و در کنار همسرداری خبرنگاری نیز کرده و سرپرستی انجمن بانوان شاعر برعهده دارد. ازهمین رو در سال ۹۴ بانو مخیطی در کنگره ی ملی زنان، زن نمونه شناخته شد. همچنین در شوش نام بانو صنم جهانیان نیز زبانزد بوده زیرا در دهه  ۳۰با نان پزی توانست پسری را پرورش دهد که اینک به عنوان پزشک فوق تخصص فک وصورت شناخته می شود. آیا شایسته نبود، از این شیر زنان یادی شود.

چرا در این بروشور از عبدالامیر عمله، نخستین شهید شوش، سردار شهید حسن درویشی، سردار صفر احمدی وشهیدان دیگری چون عبدالمحمد پاطلا، حمید سیلانی و کریمی سخنی به میان نمی آید؟

استانداری ها، نماینده دولت در هر استان به شمار می آیند که بایستی  پاسدار قانون اساسی و نگاهبان هویت ملی باشند، نویسنده  بروشور در بخش جغرافیای طبیعی شوش بارها واژه هایی را برای شهرها، بخش ها، تالاب ها، رودها، گونه های گیاهی وجانوری به کار برده، که نه سنخیتی با زبان رسمی دارند و نه برای بیشتر مردم شوش شناخته شده است. آیا این نگرش نویسنده، نادیده گرفتن قانون اساسی و هویت ملی ما نیست، تهیه این بروشور آن هم از درون استانداری «تف سربالا» تلقی نمی شود؟

سفالگری در شوش پیشینه ی هزاران ساله دارد. اقای مهردادیان این صنعت را پس سالها فراموشی، دوباره زنده کرده وحتی آن را به جهانیان شناسانده است، در این شهر از گذشته تاکنون هنرها و صنایع دستی گوناگونی مانند، قنددان سازی، جاروسازی، نقاشی روی چوب، تذهیب، منبت و معرق روی چوب، سرمه دوزی، معرق روی ساقه ی گندم، کپو بافی و قالی بافی برقرار است، شوربختانه در این بروشور، تنها از صنعت قالی بافی وزولی که همان زیلوی فارسی است در روستاهای عرب نشین، چنانه، خسرج وسرخه سخن گفته و نویسنده در بخش صنایع دستی نیز نتوانسته از باورهای قوم گرایانه خود چشم پوشی کند.

شگفت آورترین و دردناک ترین بخش این بروشور آنجاست که نویسنده بی اعتنا به گزارش های تاریخی، سازنده ی کاخ آپادانا را محسن مشعشعی درسده ی نهم هجری دانسته و آن را کاخ عمربن الدایه نامیده است. درحالی که تاریخ نگاران و باستان شناسانی چون مادام دیولا فوا، دمرگان، گیرشمن، اومستد، دارمستتر و هاید ماری کخ، که نه آریایی پان فارسیسم هستند و نه یهودی، انگ هایی که این روزها به هر ایران دوستی می چسبانند، سازنده این بنا را داریوش اول هخامنشی دانسته اند، در حالی که هرودت در پیش از میلاد  و جغرافی دانان عرب مانند مقدسی در سده چهارم  هجری در کتاب احسن التقاسیم ویاقوت حموی در سده ششم هجری، در کتاب معجم البلدان ازاین بنا نام برده اند، چگونه محسن مشعشعی در سده ی نهم آن را ساخته است. چرا نویسنده با تاریخ نویسی فله یی، دانایی وخرد مردم را به ریشخند گرفته است. اگر این بروشور را کارشناسی از استانهای دیگر ببیند، ما را نادان وبیسواد نمی خواند؟

نارسایی ها، کاستی ها و اشتبا هات بروشور «شوش وجاذبه ها» آنچنان پرشمار است که نمی توان آن را ناخواسته و نااگاهانه تلقی کرد. نویسنده به جای شهر شوش، زیرکانه به روستاها و بخش های پیرامون آن پرداخته، موضوعات را به گونه یی دست چین نموده، که خواننده گمان می کند با شهری تک قومیتی، روبروست. برای تاریخ نویسی، باید پژوهشگر وتاریخ دان بود، پایبندی اخلاقی و وجدانی بیدار داشت و از همه مهمتر، ایران دوست و میهن پرست بود.

این بنده ی کوچک برای نگارش همین چند خط، علاوه بر خواندن چندین کتاب ومقالاتی از اقوام گوناگون شوش از دانسته ها وهمراهی بزرگوانی مانند آقایان جعفر دیناروند، سعید دیناروند، حاج عبدالرضا یاحسن، علی درویشی، ساسان نجادی، عباس کرم اللهی، مصطفی صفری، دکتر علی رضا کریمی، رضاکرد و بانو مخیطی بهره ی فراوان برده و از آنان بسیار سپاسگزارم. اما چرا نویسنده آن بروشور در این زمینه کوتاهی کرده ورنج بررسی وارزیابی همه ی داشته های تاریخی شوش را به خود نداده است؟

جای شگفتی دارد چرا استانداری خوزستان در نگارش این بروشور از کارشناسان اداره میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری، اداره ارشاد اسلامی، انجمن دوستداران میراث شوش، انجمن شوش شناسی و از دانش فرهیختگانی مانند اقای جعفر دیناورند نگارنده کتاب های؛ شوش و بزرگان آن، ورزش شوش از آغاز تاکنون، آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ و آقای علی رضا ابول مشهدی نویسنده کتاب تاریخ تعزیه شوش بهره نبرده است؟. بایسته است به دوراز جنجال آفرینی و پرهیز از به کاربردن واژه های نخ نمای «شوونسیم، ضد انقلاب، ضدولایت فقیه، تفرقه انگیز» نویسنده گرامی اشتباهات این بروشور را پذیرفته وشجاعانه پاسخ دهید، از چه منابع وپژوهش های تاریخی، سود جسته است.؟ چرا فقط به گروهی خاص پرداخته واقوام دیگر را نادیده انگاشته است؟. انگیزه وی از وارونه جلوه دادن واقعیت های تاریخی چه بوده است؟ درحالی که بر خود می بالیم در خاورمیانه پرآشوب از ارامش و امنیتی بی مانند، برخورداریم که آن هم دستاورد تلاش های شبانه روزی دستگاههای سیاسی و اطلاعاتی است که باید به آنها دست مریزاد گفت. تهیه چنین بروشوری آب به آسیاب دشمن  ریخته، زمینه ی دشمنی وبدبینی را میان شهروندان، فراهم می کند.

شایسته است از مردم خوب، فروتن و میهن دوست شوش دلجویی کرده واجازه دهیم نخبگان آنان تاریخ شهرشان را بنگارند و همچنین دستگاههای فرهنگی بیدار و هوشیار باشند تا پیشینه ی شهرهای دیگری مانند خرمشهر، آبادان، شادگان و سوسنگرد، نیز وارونه نوشته نشوند. این سخن ابوالفضل بیهقی تاریخ نگار سده ی چهارم هجری را آویزه ی دل وجانمان کنیم که تاریخ به راه راست رود که روانیست تحریف و تبذیر در آن.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
با سلام و خسته نباشيد، درود بر نويسنده عزيز اين گزارش
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس