محمدرضا شمشیرگر دانشجوی دکتری مدیریت دولتی (خط مشی گذاری عمومی):ساختمان پلاسکو، با قدمت 56 ساله، صبح روز 30 دی 1395 پس از حدود چهار ساعت از آغاز آتشسوزی، بهصورت کامل فرو ریخت و موجب کشته شدن تعدادی از آتشنشانان و احتمالاً کسبه حاضر در ساختمان شد.
یک – فقدان سیستم اطفای حریق داخلی
با وجود آنکه درون این ساختمان، مقدار قابلتوجهی از مواد قابل اشتعال همچون پوشاک بوده، سیستم اطفای حریق داخلی نداشته یا آنقدر قدرتمند نبوده که بتواند در این زمینه یاریرسان باشد. حادثه آتشسوزی، به دلایل مختلف از جمله بیاحتیاطی، اتصالی برق، نشت گاز و ... اتفاق میافتد و بهسان آنچه امروز شاهد آن بودیم، هرقدر هم نیروهای آتشنشان سریع در محل حاضر شوند، با توجه به موقعیت مکانی ساختمان، ارتفاع محل درگیر آتش و سایر مسائل، اطفای بیرونی نمیتواند به نسبت اطفای داخلی، کارایی لازم را داشته باشد.
به نظر میرسد ایجاد استانداردهایی در جهت الزام به استقرار سیستم اطفای حریق داخلی هم برای ساختمانهایی که قرار است ساخته شوند و هم بهخصوص ساختمانهای قدیمی که به علت فرسودگی زیرساختها زمینه بیشتری برای آسیب دیدن دارند، ضروری است.
دو – خالی بودن دست آتشنشانان
آنطور که حافظی، عضو شورای شهر تهران بیان داشته، از بودجه 140 میلیاردی مصوب برای آتشنشانی، تنها 25 میلیارد آن پرداختشده است. صرفنظر از میزان بودجه، قطعاً برای چنین حادثهای و حوادث مشابهی که دسترسی به محل ممکن است بهسادگی امکانپذیر نباشد، وسعت آتشسوزی بالا باشد و امکان بروز خطرات دیگری همچون فرو ریختن ساختمان وجود داشته باشد، استفاده از امکانات معمول نظیر ماشینهای آتشنشانی بهصورت کامل پاسخگو نخواهد بود و ضروری است تا از سرویسهای هوایی یا امکانات بهروزتری استفاده شود.
سه – فرماندهی مبهم بحران
آتشسوزی حدود ساعت 8 صبح آغاز شد و حدود ساعت 11:30 ساختمان فرو ریخت. پسازاین حادثه و طی ساعتهای بعدازآن، مقامات بلندپایه اجرایی شامل شهردار تهران، وزیر بهداشت، وزیر کشور، معاون اول رئیسجمهور، رئیس شورای شهر و ...، در محل حادثه حاضر شدند و ضمن تشکیل کمیته بحران، دستوراتی در خصوص حادثه مذکور صادر کردند. سؤال اینجاست که آیا حضور این افراد در جهت تسریع امدادرسانی و کمک به حادثه دیدگان لازم بوده یا خیر؟ اگر لازم بوده، چرا این حضور اینقدر دیر صورت گرفته و درصورتیکه لازم نبوده، حضور چنین افرادی که قطعاً نیاز به تشریفات حفاظتی و ... هم در کنار آنها وجود داشته و در شرایط امدادرسانی، امکان اختلال را به وجود میآورد، چرا صورت گرفته است؟
در چنین مواردی، آیا بهصورت پیشفرض دستورالعملهایی در رابطه با چگونگی برخورد با بحران وجود ندارد؟
چهار – بسته شدن مسیرهای امدادی
متأسفانه صرفنظر از تصاویر دردناکی که از بقایای ساختمان و افراد آسیبدیده طی ساعتهای اولیه منتشر شد، تصاویر عدهای افراد که با انگیزه عکسبرداری و فیلمبرداری بر سقف ماشین آتشنشانی حاضرشده یا با تجمع برای کنجکاوی درباره اینکه چه اتفاقی افتاده مسیر خیابانها را جهت امدادرسانی مسدود کرده بودند یا افرادی که با صحنه حادثه عکس سلفی گرفته بودند! موجبات شرمساری عمیق فرهنگی را برای ما به دنبال دارد. دراینبین، صداوسیما نیز با اعلام اینکه «خبرنگار ما باشید» از شهروندان دعوت کرده بود تا نسبت به ارسال تصاویر و فیلمهای خود اقدام نمایند! سؤال اینجاست که آیا در هنگام بروز چنین حادثهای، انتشار بیشتر عکسها و فیلمها، به فروکش کردن بحران کمک خواهد کرد؟
البته ناگفته نماند، مراجعه بی¬شمار شهروندان به مراکز اهدای خون و پیامهای همدردی آنان بهعنوان تنها کمکی که میتوانند در این حادثه داشته باشند، نشان از روی دیگر فرهنگ جامعه ما را دارد.
به نظر میرسد با توجه به اینکه در سایر حوادث و رویدادهای مشابه هم عدهای با هجوم به محل مربوطه موجبات اختلال را فراهم میآورند، بهتر است همزمان با حضور نیروهای امدادی و آتشنشان، نیروهای انتظامی و گارد ویژه نیز در محل حادثه حضور پیدا کنند تا نسبت به بازگشایی مسیرهای امدادی اقدام نمایند.
پنج – خسارت مالی و نبود بیمه
در حادثه ساختمان پلاسکو، 400 واحد تجاری در ریزش ساختمان از بین رفتند که حدود 4 هزار نفر بهصورت مستقیم در آنجا شاغل به کار بودهاند. عضو هیات مدیره سازمان نظاممهندسی ساختمان استان تهران، خسارت ملکی ناشی از آتشسوزی و تخریب ساختمان پلاسکو را دستکم ۶ هزار میلیارد ریال برآورد کرده. اتحادیه پوشاک طی اطلاعیهای، برآورد خسارات را در حال حاضر ممکن ندانسته اما اشارهکرده که برخی واحدها بیمه نداشتند.
متأسفانه فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه در عمده موارد بهگونهای است که تا زمانی که بیمه «اجباری» نباشد، افراد تحت پوشش آن قرار نمیگیرند. البته این مساله نه به یک علت، که به دلایل مختلف همچون کارکرد نامناسب برخی شرکتهای بیمهای، فقدان رویکرد آیندهنگری، باور نداشتن بهضرورت بیمه برای پوشش حوادث و ... بروز کرده است.
حادثه ساختمان پلاسکو، قطعاً بهعنوان خاطره تلخی در یاد مردم ما خواهد ماند و تکرار چنین حوادثی همچنان که در گذشته بوده، پسازاین نیز محتمل خواهد بود؛ اما با درسآموزی از آن و اصلاح رویهها، ایجاد استانداردها و هدایت فرهنگ عمومی، میتوان تا حد قابلتوجهی خسارتهای جانی و مالی آنها را کاهش داد.