بازدید 5959
۳

مستأجر صاحبخانه را جاسوس معرفی کرد تا کرایه ندهد

کد خبر: ۶۵۷۴۴۶
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۶ 17 January 2017
مرد مستأجر برای اینکه کرایه‌های ‌عقب‌افتاده‌اش را پرداخت نکند، اتهام جاسوسی به صاحبخانه‌اش وارد و سپس فرمان ربودن او را صادر کرد. 
 
به گزارش شرق، دی‌ماه سال گذشته مردی به مأموران پلیس مراجعه کرد و مدعی شد از سوی دو جوان ربوده شده است. او در شکایتش گفت: یک سال قبل خانه‌ام را به مردی اجاره دادم و قرار شد هر ماه دوو‌نیم‌ میلیون تومان کرایه به من بدهد اما هر ماه بهانه‌ای می‌آورد و می‌گفت فعلا نمی‌تواند کرایه بدهد. این مرد ادعا می‌کرد کارمند یکی از نهادهای امنیتی است و هر بار با شغلی که داشت، به نوعی من را تهدید می‌کرد، چندباری هم با او درگیر شدم اما از ترس نمی‌توانستم کاری بکنم. تا اینکه ١١ ماه گذشت و او کرایه‌ای به من نداد و تصمیم گرفتم شکایت کنم. روزی که قرار بود هر دو در دادسرا حاضر شویم، دو مرد جوان که نقابی هم به صورت داشتند، سراغم آمدند و با تهدید اسلحه و با رفتاری خاص من را سوار بر ماشین کردند و گفتند تو جاسوس هستی و باید پاسخگوی کارهایی که کردی، باشی.
زمانی که داشتم سوار ماشین می‌شدم و درحالی‌که چشم‌بند داشتم، از زیر چشم‌بند مرد مستأجر را دیدم که به این دو جوان گفت از تهران خارجش کنید. 
 
دقیقا نمی‌دانستم به کجا می‌رویم تا اینکه وارد باغی شدیم و چندروزی من را در آنجا نگه داشتند. دو مرد جوان کارت‌بانکم را از من گرفتند و بعد هم فردی با آنها تماس گرفت و من را آزاد کردند. آنها یک تاکسی دربست گرفتند و من‌را به تهران فرستادند و من هم نزد پلیس رفتم.  وقتی مأموران با این شکایت روبه‌رو شدند و با توجه به اینکه شاکی ادعا می‌کرد از سوی مستأجرش دستور این ربایش صادر شده است، مرد مستأجر بازداشت شد.
 
او گفت: من از این اتفاق اصلا خبر ندارم فقط می‌دانم این مرد روزی که قرار بود در دادگاه حاضر شود، نیامد.  در ادامه پلیس ردیابی‌های خود را از کارت‌بانک مرد شاکی ادامه داد و متوجه شد مبلغ ٢٠٠‌ میلیون تومان از آن حساب در یک مغازه با دستگاه پوز برداشت شده است. همین سرنخ باعث شد مأموران به متهمان اصلی برسند و موفق شدند دو جوانی را که اقدام به این آدم‌ربایی کرده بودند، بازداشت کنند. 
 
دو مرد جوان به جرم خود اعتراف کردند و گفتند: زمانی که ما با آرش آشنا شدیم، او خود را مأمور یک نهاد امنیتی معرفی کرد. البته دوستی مشترک ما را به آرش معرفی کرد و گفت او می‌تواند با توجه به نفوذی که دارد، کارهای زیادی برای ما انجام دهد. بعد هم آرش گفت می‌خواهد ما برایش فردی را که جاسوس است، برباییم. 
 
آرش به ما گفت: این فرد خیانت‌های زیادی کرده‌ و برای کشورهای خارجی جاسوسی می‌کند؛ شما او را بدزدید و باقی ماجرا را من خودم به شما می‌گویم. ما هم این مرد را دزدیدیم و به باغی که مال دوستمان بود، بردیم. آرش تماس گرفت و گفت این مرد ٢٠٠‌ میلیون تومان در حسابش پول دارد و می‌توانید آن را بردارید، ما هم برای اینکه بتوانیم پول را برداشت کنیم، کارت را از مرد شاکی گرفتیم. 
 
یکی از متهمان درباره اینکه ٢٠٠‌ میلیون تومان را چطور سرقت کردند، گفت: باجناقم به من فردی را معرفی کرد و گفت می‌توانی پولی را که داری به حساب او بریزی و سکه بگیری. من هم قبول کردم؛ در مغازه کارت کشیدم و همه ٢٠٠‌ میلیون تومان را به حساب فردی که گفته می‌شد صراف است، واریز کردم و قرار بود در تهران سکه‌ها را تحویل بگیریم. وقتی در تهران به سراغ آن فرد رفتم، گفت نه پول دارد به من بدهد و نه سکه و من هم چون کارت مال خودم نبود، نتوانستم از او شکایت کنم و همه پول به باد رفت. 
 
متهمان گفتند: ما نمی‌دانستیم آنچه مرد مستأجر به ما گفته است دروغ است و او نه مأمور یک نهاد امنیتی است و نه مرد صاحبخانه جاسوس است؛ به‌همین‌خاطر هم وارد این کار شدیم.  پلیس در ادامه تحقیقات خود فردی که پول را از متهمان گرفته بود، شناسایی کردند و مورد بازجویی قرار دادند.  بعد از پایان تحقیقات اولیه و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
 
در ابتدای جلسه رسیدگی بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد، مرد شاکی در جایگاه حاضر شد و یک‌ بار دیگر تأکید کرد که به وسیله دو مرد جوان ربوده شده و خودش به چشم دیده است که مستأجرش با آنها صحبت کرده و دستور بردنش را داده است. 
 
سپس متهمان یک‌به‌یک در جایگاه حاضر شدند؛ دو مرد جوان اتهام ربایش را قبول کردند و گفتند از مرد مستأجر دستور گرفته‌اند و نمی‌دانستند او در مورد اینکه مأمور است، دروغ می‌گوید و قصد تسویه‌حساب شخصی دارد. آنها گفتند: اگر می‌دانستیم دروغ می‌گوید، وارد این‌ کار نمی‌شدیم. 
 
سپس مرد مستأجر در جایگاه حاضر شد؛ او همه چیز را انکار کرد و گفت: من را به اشتباه به دادگاه کشاندند و متهمان و مرد شاکی دروغ می‌گویند؛ من نقشی در این آدم‌ربایی نداشتم و حرفی هم در مورد اینکه مأمور یک نهاد امنیتی هستم نزدم. من چنین شغلی ندارم. با مرد شاکی هم سر کرایه خانه اختلاف داشتم که گفته بودم آن را حتما می‌دهم اما او عجله کرد و به دستگاه قضائی شکایت کرد. 
 
با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای تصمیم‌گیری دراین‌باره وارد شور شدند.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
همشون آزاد میشن و به کارهای پلیدشون ادامه میدن مثل دزدهایی که خود من با هزار بدبختی گرفتمشون ولی ولشون کردن و رفتن.
همین که یک نفر با عنوان کردن اینکه مامور امنیتی هست میتونه 11 ماه بقیه رو بترسونه و مانع شکایتشون بشه نشون میده جامعه تا چه حد درگیر بی قانونی و رانت خواری هست و...
اعدام مستا جر .چون ایشون اسم پلیس ها را هم بد می کنه .وکارش اقدام علیه امنیت شهروندان است
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل