دعواي پدر و مادرم هميشگي بود

 نماينده دادستان متهم را گناهكار دانست و براي او درخواست صدور مجازات قانوني كرد. بعد از اينكه اولياي دم درخواست قصاص كردند، متهم به درخواست قاضي قربان‌زاده در جايگاه قرار گرفت و گفت: من فقط يك قتل را قبول دارم. در بازجويي‌ها به خاطر فشارهاي مأموران مجبور شدم هر سه قتل را بپذيرم.

شب حادثه وقتي از اتاق بيرون آمدم، پدرم با ضربات چاقو پدربزرگ و مادرم را به قتل رسانده بود. با ديدن آن صحنه عصباني شدم و پدرم را با چند ضربه چاقو كشتم.  متهم بعد از شرح دوباره حادثه در آخرين دفاع گفت: به خاطر اختلافات پدر و مادرم خيلي تحت فشار بودم. به همين دليل سعي مي‌كردم خودم را بيشتر بيرون از خانه سرگرم كنم. در باشگاه ورزشي با پسري كه در ساختمان ما زندگي مي‌كرد، آشنا شدم. وقتي با او از مشكلاتم در خانه گفتم، تشويقم كرد براي اينكه آرام شوم شيشه مصرف كنم. بعد از آن بود که معتاد به شيشه موادر مخدر شدم. من از كودكي با خانواده مادرم بزرگ شدم و به آنها بيشتر مأنوس بودم، نمي‌دانم چرا فكر مي‌كنند پدربزرگم را كشته‌ام. من فقط پدرم را كشته‌ام.  هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و اظهارات شاهدان وارد شور شد‌.