بازدید 11004
در ادامه موضع‌گیری‌های مقامات انگلیسی علیه ایران؛

آنچه که انگلیس باید درباره شرایط جدید ایران و منطقه بداند

طی دو سه روز گذشته، مقامات ارشد انگلیسی اظهارات و ادعاهایی را درباره ایران بیان کرده اند که بازتاب گسترده ای در محافل مختلف داشته و با واکنش رسمی ایران نیز مواجه شده است. در این میان، به نظر می رسد در پس پرده تمامی این گونه اظهارات و موضع گیری ها، نوعی محاسبه غلط و برداشت نادرست از شرایط موجود و به ویژه نقش و جایگاه ایران قرار داشته باشد.
کد خبر: ۶۴۷۴۶۹
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۸ 11 December 2016
طی دو سه روز گذشته، مقامات ارشد انگلیسی اظهارات و ادعاهایی را درباره ایران بیان کرده اند که بازتاب گسترده ای در محافل مختلف داشته و با واکنش رسمی ایران نیز مواجه شده است. در این میان، به نظر می رسد در پس پرده تمامی این گونه اظهارات و موضع گیری ها، نوعی محاسبه غلط و برداشت نادرست از شرایط موجود و به ویژه نقش و جایگاه ایران قرار داشته باشد.

به گزارش «تابناک»، چهار روز پیش بود که ترزا می، نخست وزیر انگلیس، با حضور در نشست شورای همکاری خلیج فارس در منامه بحرین، اظهاراتی را علیه ایران مطرح کرد. وی در این نشست از آمادگی انگلیس برای مقابله با آنچه وی «اقدامات تهاجمی ایران در منطقه» خواند، سخن گفت و اظهار داشت: «می‌خواهم به شما اطمینان دهم که من به وضوح تهدیدی را که ایران متوجه منطقه خلیج فارس و در بُعدی وسیع تر، متوجه خاورمیانه می‌کند، مشاهده می‌کنم».

تنها چند ساعت پس از این این اظهارات نیز وی در گفت و گو با شبکه خبری «العربیه» در مورد آنچه خبرنگار آن را نگرانی اعراب از «مداخلات ایران» خواند، مدعی شد: «چشمان ما در مورد ایران کاملاً باز است و من هم همین نگرانی‌ها را در مورد فعالیت‌های مخرب ایران دارم. ایران در چندین بخش از منطقه مشارکتی مخرب دارد».

اما این پایان ماجرا نبود. یک روز پس از این اظهارات، ویدئویی از بوریس جانسون، وزیر خارجه انگلیس منتشر شد که وی در آن گفته بود: «عربستان سعودی و ایران در جنگی نیابتی در منطقه شرکت دارند و این امر یک فاجعه است». وی همچنین رفتار ایران و عربستان را به گردانندگان نمایش خیمه شب بازی تشبیه کرده و گفته بود «سیاستمدارانی در این منطقه هستند که از سیاست سوء استفاده کرده» و از آن به نفع مصالح خود استفاده می‌کنند. 

البته انتقادات مطرح شده از جانسون سبب شد وی از اظهارات خود درباره عربستان عقب نشسته و در جریان سفر خود به بحرین، همچون ترزا می تنها ایران را در نوک پیکان ادعاهای خود قرار دهد. در همین راستا، ایران را به دست داشتن در جنگ داخلی یمن متهم کرد و گفت نگرانی عربستان در این زمینه قابل درک است.

همزمان، عصر روز شنبه خبر رسید که نیکلاس هاپتون، سفیر انگلیس، به دلیل اظهارات نخست وزیر این کشور علیه ایران، به وزارت امور خارجه کشورمان احضار شده است. این خبر ساعتی پس از آن اعلام شد که اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور گفت: «دشمنان ما فکر می‌کنند که با فشار آوردن به ایران می توانند ایران را دچار درگیری کنند؛ مثلاً در کشور عربی حاشیه نشین خلیج فارس نخست وزیر بریتانیایی دعوت می شود تا در جلسه ای علیه ایران صحبت کند. این کارها تحقیر خود آن کشورهاست. ما کشور بزرگ منطقه هستیم. آیا با چنین صحبت هایی می توانید حریف ایران شوید»؟

به هر ترتیب، مجموعه این ادعاها و موضع گیری و تکرار آن ها، به روشنی حکایت از آن دارد که اظهارات مِی اتفاقی و یک باره نبوده و انگلیسی ها بر اساس برنامه ای حساب شده و هماهنگ، درصدد پیشبرد رویکرد ضد ایرانی خود و ترویج ایران هراسی در منطقه هستند. اما سوال مهمی که اکنون و با مشخص شدن این امر مطرح می شود، این است که هدف آن ها از پیگیری چنین رویکردی چیست؟

در این زمینه بیش و پیش از هر چیز می بایست وضعیت کنونی انگلیس را از نظر اقتصادی و سیاسی مورد توجه قرار داده و تحلیل خود را بر این مبنا استوار سازیم. در این رابطه باید اشاره کرد که اصولاً از جنبه تاریخی، انگلیس همواره اقتصاد و رشد و توسعه اقتصادی خود را بر مبنای ایفای نقش در بازارهای مهم بین المللی استوار کرده و سیاست خارجی خود را نیز در راستای دستیابی به همین هدف تنظیم کرده است. 

این موضوع، به روشنی در سیاست های امپراتوری بریتانیا در دوران استعمار قابل مشاهده بود؛ زیرا دیپلماسی و جنگ به عنوان دو ابزار اصلی سیاست، وظیفه مهم تأمین منابع مالی برای این کشور را بر عهده داشتند. به تدریج از دهه 1950 به بعد و در دوره استعمارزدایی نیز انگلیس تلاش کرد تا با دادن جنبه ای غیرمستقیم به این سیاست و به عبارت دیگر، «استعمار غیرمستقیم»، اهداف خود را تأمین نماید. نمود این امر در منطقه خلیج فارس، در قالب رابطه ویژه آن ها با رژیم پهلوی از یک سو و شیخ نشین های خلیج فارس از سوی دیگر قابل مشاهده بود.

با این وجود، به تدریج و همزمان با متحد شدن هرچه بیشتر کشورهای اروپایی در چارچوب اتحادیه اروپا، ابتکار عمل فعالیت مستقل هم در عرصه سیاست خارجی و هم در عرصه اقتصاد تا حد زیادی از دست انگلیس خارج شد که این امر به ویژه طی دو دهه اخیر قابل مشاهده بود. این موضوع سبب شد انگلیس – که از همان ابتدا هم اشتیاق چندانی به ایده اروپای واحد از خود نشان نمی داد، به تدریج به این نتیجه برسد که مضرات حضور در اتحادیه اروپا، برایش بیش از منافع آن است و اصولاً خروج از اتحادیه در قالب طرح «برگزیت» نیز در همین چارچوب برنامه ریزی شد.

به عبارت دیگر، یکی از اهداف اصلی سیاستمداران انگلیسی از طرح «برگزیت»، باز شدن دستشان برای تقویت اقتصاد خود از طریق ابزار سیاست خارجی و به طور مشخص، مداخله در کشورهای مختلف بوده است. در همین راستا، به نظر می رسد برآورد دولت فعلی این کشور به ریاست ترزا می این است که انگلیس می تواند از طریق فعال شدن مجدد در منطقه خلیج فارس و بازیابی نقش سنتی خود، گامی مهم در راستای فتح دوباره بازارهای این منطقه – به ویژه بازار تسلیحات – در شرایطی بردارد که آمریکایِ ترامپ تمایل کمتری به مداخله در منطقه از خود نشان نمی دهد.

با این وجود، به نظر می رسد انگلیسی ها در این زمینه دچار یک خطای محاسباتی شده و نقش یک فاکتور را در نظر نگرفته اند؛ یعنی نقش و جایگاه بازیگری ایران در منطقه. در توضیح باید گفت که انگلیس مبنای این سیاست جدید خود در منطقه را توسعه روابط با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از طریق ترویج ایران هراسی و تقابل با ایران قرار داده است؛ اما این نکته در نظر گرفته نشده که ایران کنونی بر خلاف دوران قاجار و پهلوی، گستره نفوذ و فعالیتی از لبنان و سوریه تا حاشیه خلیج فارس داشته و نقشی تعیین کننده در این عرصه ایفا می کند.

بر این اساس، ورود انگلیس به هرگونه روند تقابل جدی با ایران، منافع این کشور را نه تنها در خود منطقه، بلکه در عرصه کلان بین المللی تهدید می کند و این عاملی است که در صورت نگرش دقیق تر و سنجیده تر، به خوبی برای آن ها قابل مشاهده بوده و می بایست ملاک رفتار و عمل آن ها قرار گیرد!


سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# غزه # ماه رمضان # عید نوروز # کاظم صدیقی # دعای روز هشتم رمضان # دعای سال تحویل
وب گردی