اگر بگوییم کسب و کار خصوصی در ایران وضعیت مناسبی ندارد، دروغ نگفتهایم. این سوال پیش آمده که آیا هر کسب و کاری که بتواند در کار خود موفق شده یا در مسیر موفقیت قرار بگیرد و اقبال عمومی پیدا کند به سرعت مورد فشار از طرف گروهها و بخشهای مختلف قرار میگیرد؟ کسب و کارهای اینترنتی هم انگار وضعیت مشابهی دارند.
با نگاهی به تاریخچه این موضوع میتوان دریافت که رشد کسب وکارهای اینترنتی از میانه دهه 1990 در دنیا آغاز شده است. از آن زمان خدمات جدید مبنتی بر نوآوری های اینترنتی به اندازه ای گسترش یافتهاند که صحنه اقتصاد جهانی را به شدت عوض کردند. به حدی که هم اکنون بعضی از بزرگترین شرکتهای جهان از جمله آمازون، گوگل و فیسبوک ارائه کننده چنین خدماتی است. در ایران نیز نوآوری خدمات مبتنی بر اینترنت و شبکههای آنلاین با حدود 10 سال تأخیر در میانه دهه 1380 شکل جدی به خود گرفت.
رشد کسب و کارهای مبتنی بر اینترنت در ایران امیدواریهایی برای احیای بخش خصوصی به وجود آورد. کسب و کارهای اینترنتی یک خصوصیت و یک فرهنگ کاری متفاوت داشت که می توانست تحولی عمده در بخش خصوصی ایجاد کند. شرکتهای اینترنتی میتوانستند با هزینه کم شروع به کار کنند و موفق شوند. تنها سرمایه لازم دو عدد لپ تاب و دو دانشجوی خوش فکر و متعهد به کار بود. این نوید به وجود آمد که بتوان شرکتها و نامهای بزرگ بخش خصوصی در کشور ایجاد کرد.
اما انگار بعد از اینکه شرکتهای جوان ایرانی جان گرفتند، فشارها شروع شد و در مسیر چرخه خاص اقتصاد ایران که بعضا شامل مکانیسمهای پیچیده و گاهاً ناخودآگاه میشود افتاد. ناگفته نماند همین مکانیسمها بعضا جلوی رشد مناسب بخش خصوصی را تا اینجا گرفته است و نوع جدید کسب و کار را هم دچار برخی مشکلات کرد.
از طرفی متاسفانه باید اذعان داشت که در ایران بزرگترین دشمن بخش خصوصی، نه دولت، نه نهادهای دیگر، بلکه خود بخش خصوصی است. بخش خصوصی ایران که عمدتاً فاقد قدرت نوآوری و بازسازی خود است بیشتر از اینکه دنبال آزادسازی اقتصادی و کاهش رانت باشد دنبال محافظت و رانت برای خود، شرکت خود و صنف خود و محدود کردن رقیب است.
شواهد نشان میدهد که فشارها برای محدود کردن شرکتهای جوان اینترنتی از ابتدای دهه 90 با موفق شدن تدریجی فروشگاههای آنلاین مثل دیجیکالا شروع شد. تخریب در فضای اینترنتی، بدگویی نزد نهادهای ناظر و فشار برای تحت تأثیر دادن کسب و کارهای اینترنتی شدت گرفت.
همینطور از شروع به کار دولت یازدهم، با بالا گرفتن رقابت سیاسی و بین جناحی، این نوع رقابت خاص حربه و همدست جدیدی برای ایجاد موانع خاص در مسیر کارآفرینان جوان پیدا کرد: رقابت سیاسی-جناحی! و کارآفرینی خصوصی به ابزاری برای ایجاد فشار بر دولت شد. به طور خاص، از آنجا که دولت برای بهبود فضای اقتصادی معتقد به جذب سرمایه گذاری و فناوری خارجی بود، هر گونه ارتباط با خارج اهرمی در راستای رقابت اقتصادی و سیاسی قرار گرفت. اتحاد رقابت اقتصادی بعضی از محافل و رقابت سیاسی گروههای مختلف یک قربانی بیشتر نداشت: بخش خصوصی و کارآفرینی جوان ایرانی!
در حال حاضر در وضعیتی قرار گرفتهایم که با در کنارهم قرار گرفتن رقابت اقتصادی و سیاسی صحنه کارآفرینی ایرانی به یک صحنه سیاسی-امنیتی تبدیل شده است. در چنین شرایطی افراد و گروههایی خاص و بدخواه سواستفادهها را شروع کرده و فعال شده اند. به عنوان مثال طیف وسیعی از دلالان و رابطها سر درآوردهاند که گاه جوسازی میکنند، فیلم و کمپین راهاندازی میکنند و از شرکتهای موفق باجگیری میکنند.
یکی دیگر از جدیدترین نوع این پدیده در این فضا، کمپینی است که بر علیه اپهای تاکسی بعد از ترافیک شدید یک روز خاص، و دست بر قضا بعد از موفقیت این اپها، ایجاد شده است. اما اخبار مربوط به چنین اتهاماتی توسط چه کسی یا چه کسانی ایجاد شده است؟ اگر این قضیه امنیتی است چرا قبل از هر اقدامی، رسانه ای شده است؟ اگر این گروههای انتشاردهنده اخبار مشکل قانونی ندارند و خبرشان درست است چرا از ذکر نام خود هراس دارند؟
در این مورد قضیه روشن است: یا واقعاً اپهای تاکسی مشکلات امنیتی ایجاد کردهاند و یا گروههای دیگر که چنین کمپینی را راه انداخته اند مشغول خیانت به اقتصاد ملی و مقاومتی و راهزنی از شرکتهای موفق هستند.
این چالش پیش روی دولت است. دولت به عنوان متولی اقتصاد هر چه سریعتر مشخص کند در این ماجرا کدام گزینه درست است. اپسازان و کارآفرینان جاسوس هستند و مشکلات امنیتی دارند و یا خائنانی وجود دارند که برای منافع شخصی و گروهی، تیشه به ریشه اقتصاد و کارآفرینی ملی میزنند و بذر ناامیدی میکارند. مشکل با هر شخص یا گروهی هست باید هر چه سریعتر و با شفافیت صددرصدی مشخص شود، و به اشد مجازات برسد. ولی تعلل در شفافسازی در این خصوص بزرگترین ضربه به کارآفرینی و اقتصاد مقاومتی است.