محمد ماکویی: هر ویژگی خوب اخلاقی پیامی را منتقل می کند و متاسفانه خوش اخلاقی ما ایرانی ها پیام آور "از من سوء استفاده کنید!" است.
برای مثال یک فروشنده "خوش اخلاق" به خریدار پیام می دهد که " می توانید با من چک و چانه درست و حسابی زده و قیمت جنس را تا یک دوم یا یک سوم قیمت واقعی؟! پایین بیاورید."
به عنوان نمونه دیگر پدر "خوش اخلاق" به فرزند پیام می دهد که "بچه" می تواند درس و مشق را جدی نگرفته و با کم گرفتن نمره , در هراس داد و قال والد گرامی و بزرگوار نباشد.
از سویی مدیر "خوش اخلاق",پرسنل را به اخذ مرخصی بیش از مقدار لازم تشویق نموده و علاوه بر این ایشان را مجاب می کند که زیاد نگران بی موقع و بد انجام دادن کارهایشان نباشند.
اینها در حالی است که آدم ها می توانند با چاشنی نمودن ویژگی های خوب اخلاقی دیگر به خوش اخلاقی,به خوبی و سادگی بر مسایل و مشکلات پیش گفته و دیگر زندگی فائق بیایند.
فروشنده "خوش اخلاق" می تواند به مدد بهره گیری از صبر و تحمل, یک ساعتی را به چک و چانه زدن با خریدار پر حوصله اختصاص دهد و در پایان "جنس" را بدون یک ریال تخفیف راهی بیرون مغازه نماید.
پدر "خوش اخلاق" قادر است در عین و حین خوش اخلاقی به فرزند اطلاع رسانی نماید که با این روش درس خوانی از دوچرخه ای که بینهایت دوستش داشته و در آرزویش هستی خبری نخواهد بود.
مدیر "خوش اخلاق" هم می تواند بی آنکه با عصبانیت هر چه تمامتر از دست کارمند خاطی , داد و بیداد راه بیندازد, کسی که به درد کار دیگری می خورد را به حضور طلبیده و با مخاطب ساختن وی, با زبان خوش "از فردا دیگر تشریف نیاورید" را حالی او نماید.
روی این اصل شاید بتوانیم بد اخلاقی را نشات گرفته و زاییده تنبلی ذاتی و اکتسابی ما ایرانیها بگیریم زیرا وقتی کسی می شنود که خوش اخلاقی به تنهایی کافی نیست و "خوش اخلاق" باید یکی دو فقره ویژگی "مردم پسند" دیگر را هم ضمیمه مشخصه بارز و مثال زدنی خود نماید, معمولا "چه کسی این همه راه را می رود؟!" و یا از آن بدتر "ما که نیستیم!" را بر سر زبان و یا در دل می آورد؟!