اکران فیلمهای ایرانی در سایر کشورها و به خصوص کشورهای غربی در سالهای اخیر به یک مزیت برای معتبر نشان دادن فیلمهای سینمایی و جهانی خواندن مفاهیم فیلمها تبدیل شده و همین مسئله منتهی به شکل گرفتن اکرانهای جعلی بینالملل شده است؛ اکرانهایی که در یک یا چند سانس خلاصه میشود اما در ایران با تبلیغاتی مشابه اکران فیلمهای روز آمریکا همراه میشود و دقیقاً حکم یک طرح دستی را دارند.
«تابناک»، مهدی خرم دل؛ اکران بینالمللی یک مزیت برای هر فیلم سینمایی محسوب میشود و اولویت کارگردانها و تهیه کنندگان، استفاده از این فرصت برای دیده شدن و افزایش فروش فیلمهایشان است اما طبیعتاً معدودی از فیلمها این فرصت را مییابند تا اکران بینالمللی داشته باشند و قریب به اتفاق آثار سینمایی -به جز سینمای آمریکا، کانادا و چند کشور اروپایی- تنها در کشور مادر امکان اکران وسیع را مییابند.
در کشورهایی چون ایران، شمار فیلمهایی که در طول هر سال امکان اکران وسیع در کشوری به جز ایران را شدهاند، هیچ گاه به شمار انگشتان یک دست نیز نمیرسد و این مزیت هم برای دیده شدنِ کارگردان و تهیه کننده و هم در راستای جذب سرمایه گذار برای آثار بعدیِ کارگردان و تهیه کننده، بسیار دور از دسترس است. با در نظر گرفتن آثار اخیر اصغر فرهادی، شمار فیلمهایی که در یک دهه اخیر اکران بینالمللی وسیع داشتهاند، به ده فیلم نمیرسد.
به تعبیر دیگر، سهم سینمای ایران از اکران بینالمللی وسیع در ده سال منتهی به 2016 به طور متوسط حتی یک فیلم در سال نیز نبوده است. به همین دلیل اکران بینالمللی در سینمای ایران به مراتب پراهمیتتر از سایر کشورها شده و کوشیده میشود به هر طریق ممکن برچسب اکران بینالمللی را بر روی آثار سینمایی ایرانی نصب کرد و بدین ترتیب صاحبِ اثر، خود را جزو برترینها قلمداد کند!
در این شرایط برخی فیلمسازان راه نزدیک را در پیش گرفتند و به جای خلق آثار سینمایی که برای تماشاگران و منتقدان سینمایی سایر کشورها نیز جذاب باشد، اکران بینالمللی «محدود» را جایگزین اکران بینالمللی «وسیع» کردند و بدین ترتیب شمار فیلمهای ایرانی که در سایر کشورها به نمایش در میآید، سال به سال رو به فزونی گذاشته است. بدین ترتیب برخی فیلمسازان داخلی کوشیدهاند سینمای خود را شبیه سینمای اصغر فرهادی -که مخاطب بین المللی دارد- نشان دهند!
در این روش تازه، برخی فیلمهای سینمایی ایرانی به صورت تک یا چند سانس در یکی از سالنهای سینمایی شهرهای مطرح اروپا، آمریکا و استرالیا به نمایش در میآید. سپس تبلیغات آغاز میشود و در تبلیغات بر این نکته تاکید میشود که فیلم سینمایی در فرانسه، انگلیس، آمریکا، استرالیا و... اکران شد! جالبتر اینکه گاهی این اکرانها حتی در سالنهای سینما نیز رخ نمیدهد و در واقع اکرانهای دانشگاهی و محفلی است که با لفظ اکران یا نمایش همراه میشود اما دقیقاً در متن خبرهای تبلیغاتی مشخص نمیشود که ابعاد این نمایش چقدر بوده است.
برای این روش اکران اساساً نیازی به جذاب و موثر بودن یک اثر سینمایی نیست و کافی است یک ایرانی در یک دانشگاه خارجی و یا کانون ایرانیان یک دانشگاه خارجی قصد نمایش یک فیلم را داشته باشد و از عوامل فیلم نیز برای نمایش اثر دعوت کند. همچنین اجاره یک یا چند سانس از یک سالن سینما در کشورهای اروپای غربی، به اثر تبلیغاتی خبر اکران بینالمللی یک فیلم خارجی میارزد. بنابراین به سرعت میتوان اثر متوسط یک فیلمساز داخلی را همتراز فیلمهای پرفروش روز دنیا قرار داد؛ البته صرفاً در تبلیغات داخلی!
هرچند فیلمسازان ایرانی همواره از سینمای ایران به عنوان یک سینمای پیشرو یاد میکنند که جهان به آن غبطه میخورد اما نمیتوان این حقیقت را نادیده انگاشت که این سینما هنوز در میان مردم دنیا مشتریان زیادی ندارد و این نگاه هنوز نتوانسته خریداران وسیعی از میان تماشاگران عام داشته باشد. حال در این فضا، اینکه برخی قصد داشته باشد به هر طریق بقبولانند از قاطبه سینمای ایران یک سروگردن بالاترند، اندکی دور از عقلانیت و خودفریبی است، چرا که لااقل اهالی سینما به ماهیت چنین اکرانهایی پی بردهاند و با چنین خبرهایی، افکارعمومی نیز به کُنه ماجرا پی میبرد.