بازدید 5147

نابرابریهای خطرناک

بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۵۹۴۲۴۲
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰ 05 June 2016
شیوا احمدی: فرض کنید یکی از اعضاء خانواده مرفهی هستید در خانواده شما دو فرزند دختر و دو فرزند پسر را شامل می شود هر کدام از اعضای خانواده دارای اتاق جداگانه با کلیه وسائل رفاهی می باشید و پدرتان پول توجیبی به میزان دو ملیون تومان در ماه نیز به همه فرزندانش می دهد خوب به وضوح دیده می شود که این امر آرزوی بسیاری از جوانان در یک خانواده ایرانی می باشد اما روش برخورد پدر خانواده اینگونه است که در مواقعی به یکی از پسرها ماهیانه علاوه بردو ملیون تومان همیشگی پول بیشتری نیز مثلا در مواقعی چهار ملیون تومان پرداخت می کند و به یکی از دخترهایش نیز توجه عاطفی بیشتری دارد و به او بیشتر محبت می کند  در اینجا بعد از مدتی مشاهده خواهیم کرد که علی الرغم اینکه پدر خانواده زندگی مرفهی برای کل اعضاء خانواده فراهم کرده ولی چون پدر خانواده به دو نفر از اعضاء این خانواده توجه بیشتری نموده است این امر زمینه ساز بروز اختلاف در میان اعضاء خانواده شده و یکی از علل تنش فی مابین اعضاء خانواده خواهد بود.

حال در فرض دیگر خانواده فردی از طبقه محروم را در نظر می گیریم که همانند این خانواده مرفه دارای چهار فرزند می باشد ولی پدر خانواده با درآمد کمی که دارد به هر کدام از فرزندانش یکسان محبت می کند و به هر یک ماهانه پنجاه هزار تومان پول توجیبی می دهد و اگر بنا بر مسایلی ناچار باشد به یکی از فرزندانش بیشتر پول توجیبی بدهد یا محبت کند با دلایل منطقی مسئله را برایشان توجیه خواهد کرد ملاحظه خواهد شد که در این خانواده با وجود فشار مالی صفا و صمیمیت بیشتری حاصل است.

اکنون اگر این مسئله را به جامعه تعمیم بدهیم خواهیم دید که منشاء اکثر نارضایتیها در کشور عزیزمان کمبود  شدید درآمد نیست به گونه ای که در ایران تا حالا همانند بعضی از کشورها شنیده نشده است که کسی از فرط گرسنگی جانش را از دست بدهد یا اینکه سوخت و آب و گاز به نسبت اکثر کشورها ارزان تر است همچنین به اکثر طبقات محروم در کشور یارانه نقدی پرداخت می شود همه اینها نشاندهنده این است که ما کشور ثروتمندی هستیم اما متاسفانه یک علت نارضایتی وجود دارد و آنهم نارضایتی از طبقاتی شدن جامعه و احساس بی عدالتی و تبعیض فی مابین مردم در امور اقتصادی است که در ادامه برای روشن شدن ذ هن خوانندگان مطلب به ذکر چند مثال  نمونه می پردازم:

تعدادی از کارمندان شاغل در یک اداره برای بازنشستگی مشمول قانون تامین اجتماعی هستند و تعدادی مشمول قانون صندوق بازنشستگی خدمات کشوری چون از محل سهم کارفرما در صندوق تامین اجتماعی اضافه کار نیز شامل کسورات می شود ولی در صندوق بازنشستگی اینگونه نیست بعد از بازنشستگی بعضا یک مشمول قانون تامین اجتماعی در مواردی 1.5 برابر یا دو برابر مشمول قانون صندوق بازنشستگی حقوق بازنشستگی خواهد گرفت.

در جای دیگر در خصوص محصولات کشاورزی می بینیم که اساس زحمت تولید محصولات کشاورزی و مشکلات تولید محصولات برای کشاورزان است ولی بیشترین سود را واسطه ها و دلالان در فروش محصولات کشاورزی می برند.

یک تولید کننده که قصد راه اندازی کار تولیدی را دارد بعد از تولید محصول خواهد دید که مشابه آن محصول تولیدی جنس چینی به قیمت خیلی ارزانتر وارد کشور شده و به دلیل عدم امکان رقابت ، مرکز تولیدیش ورشکست خواهد شد اما کسی که دلال معاملات ماشین و یا املاک  یا در بازار تهران مغازه اش کالاها را از دستی به دست دیگر می دهد بدون هیچگونه دردسری درآمد بسیار بیشتری از تولید کننده را نصیب خود می کند.

یک دبیر با مدرک لیسانس می بیند که سطح زندگیش پایین تر از یک نگهبان بانک است یا می بیند که خدمتگذار مدرسه در بوفه مدرسه بیشتر از او درآمد دارد و یادر بعضی از سازمانها دیده شده که مدیر یک سازمان دولتی دهها برابر یک کارمند با مدرک همتراز او دریافتی دارد یا کسی که مدیر عامل یا عضو هیات مدیره یک شرکت سهامی عام است در هنگام مجامع سالیانه پاداش کلانی بر اساس مصوبات مجمع می گیرد در صورتیکه سهامداران اصلی همان شرکت به دلیل پایین امدن سهام ان شرکت کلی متضرر شده اند.

در بورس اوراق بهادار نیز می بینیم که کسانی که بنا بر دلایلی به اطلاعات نهایی بعضی از شرکتها یا سیاستگذاری های اقتصادی دسترسی دارند صاحب چه ثروتهای سرشاری می شوند.

در خصوص تفاوت دریافتی بین پزشکان متخصص یا دندانپزشکان با تحصیلکرده های همسطح مثلا یک دکتری الکترونیک تفاوت فاحش درآمد وجود دارد و حتی در میان هم صنفان زیر گروه پزشکی یک دکتری رشته پرستاری بعضا یک دهم یک متخصص قلب درآمد ندارد  یا سالانه هزاران مهندس در کشور تربیت می شوند ولی در رشته تخصص پزشکی یا دندانپزشکی سیاستگذاری اکثرا به گونه ای است که تربیت  پزشک متخصص یا دندانپزشک  که بسیار مورد نیاز است کمتر از نیاز جامعه باشد.

در رشته حقوق هم  وضع مشابه رشته پزشکی است مثلا در سال گذشته سیاست مسئولان ذیربط به گونه ای بوده از بین حدود هفتاد هزار شرکت کننده در آزمون وکالت اجازه داده اند  کمتر از سه هزار نفر کارآموز وکالت تربیت شود در نتیجه  به علت تعداد کم وکیل در جامعه در مواردی یک وکیل دادگستری می تواند به اندازه سی سال یک قاضی درآمد داشته باشد.
 حال فرض کنید برادر رزمنده ای که در مناطق پرخطر برای امنیت کشور جانش را بر کف دست گذاشته یا یک جوان  لیسانس حقوق بی کار، یک مهندس در رشته های فنی  یا یک قاضی محترم دادگستری ، یک دکتری هیات علمی دانشگاه  یا یک کارمند ارشد کشور وقتی که می بیند یک وکیل دادگستری یا یک پزشک متخصص یا یک دلال ملک و مسکن یا یک مدیر در سازمانی یا ...... می تواند دهها یا صدها برابر او در ماه درآمد داشته باشد چه احساسی به او دست می دهد.

در مناطق مرزی نیز جوانان چون می بینند که درآمد مشاغل کاذب بسیار بیشتر از درامد کشاورزی یا امور تولیدی است اکثرا به کار قاچاق روی می آورند یا به شهرهای بزرگی مانند تهران کوچ می کنند با نگاهی به دور و برمان مثلا در تهران می بینیم که مثلا میوه فروشان اکثرا شهرستانی و از یک قوم خاصند، آرایشگران نیز از قوم دیگر و تجار بازار نیز از قوم دیگریند که در گذشته به تهران آمده اند این جوانان متاسفانه به جای اینکه به کار تولیدی روی بیاورند روی به مشاغل کاذب می آورند و در مترو و خطوط بی آر تی شروع به دستفروشی می کنند و ذهنهایی که می تواند به سمت تولید هدایت شود متاسفانه نیروی جوانی و علائقشان را جهت کار در مشاغل کاذب به کار خواهد برد.

 متاسفانه جوانان شهرستانی و تحصیکرده ها  الگویشان را کسانی می دانند که در امور غیر تولیدی، دلالی ، خدماتی و حقوقی صاحب چنان ثروت باد آورده ای شده اند که فقط پول ماشین زیر پایشان به اندازه درآمد سی سال یک کارگر در یک کارخانه تولیدی است و در آن طرف مشاهده می کنند که یک کارگر زحمتکش برای عصب کشی و روکش دندانش ناچار است حقوق یکماهش را به دندانپزشک بدهد یا هزاران مریض جرات بستری شدن به علت هزینه بسیار بالای دستمزد پزشکان در بیمارستانهای خصوصی را ندارند.

می دانیم که کشور عزیزمان سالیان سال محل همزیستی مسالمت آمیز اقوام مختلف ترک ، فارس، کرد، بلوچ، گیلکی ، عرب، و ..............بوده است و همواره نیت دشمنان ایران این بوده است که این کشو را تجزیه نمایند لذا  دشمنان میهن عزیزمان با ترفندهای مختلف میان اقوام مختلف کشور تفرقه می اندازند و سعی می کنند که درگیریهای قومی و مذهبی در کشور درست کنند تا کشور عزیزمان در آینده وضعی همانند سوریه یا عراق پیدا کند و در نتیجه آن منابع کشورمان را غارت نمایند مسئولان محترم کشور باید سعی نمایند که روزنه های مهم نفوذ  و اختلاف افکنی را در کشور ببندند در طول تاریخ بارها دیده ایم که بیگانگان به کشور ما حمله کرده اند و دیده ایم چه بلایی بر سر مردم ایران آورده اند مثلا در زمان حمله مغولان به ایران مردم کشور ما از هر لحاظ بر مهاجمان مغول برتری داشتند ولی چون در حکومتهای وقت میان مردم ناعدالتی وجود داشت همین احساس تبعیض و بی عدالتی  باعث شد که جنگجویان ایرانی نخواهند به خوبی از کشورشان دفاع کنند  پس در کشور بحث عدم اجرای عدالت و تبعیض یکی از روزنه های مهم نفوذ بیگانگان در کشور است لذا باید کاری کرد که تاثیر گذاری بیگانگان در مردم کشور عزیزمان به حداقل ببرسد  همانگونه که در سطور بالا ذکر شد عدم تبعیض در یک خانواده کم درآمد موجب همدلی خواهد شد ولی تبعیض حتی در یک خانواده پردرامد باعث اختلاف و دو دستگی اعضاء یک خانواده خواهد شد.

اکنون فرض کنیم افرادی در کشور عالما و عامدا یا سهوا به فکر منافع صنفی یا شخصی باشند مثلا اعضای هیات مدیره یک شرکت پاداش کلانی در مجمع سالیانه ان شرکت با ارائه صورتهای مالی غیر واقعی بگیرند در صورتیکه ان شرکت زیان د ه است مسئولان یکی از شهرداریها  از تغییر کاربری بعضی از زمینها اطلاع قبلی داشته باشند و از قبل آن زمینها را خریداری کنند یا کسانی در بورس از یکسری اقدامات تاثیر گذار باخبر باشند و قبل از اعلام عمومی نسبت به خریداری آن سهام اقدام نمایند  یا یک مدیر دولتی بتواند دریافتی کلان داشته باشد در بعضی از رشته های تحصیلی مانند تخصص پزشکی با کمبود متخصص ر آن رشته مواجه باشیم ولی منافع صنفی در آن صنف خاص ایجاب کند که گزارشات نادرستی داده شده و مانع افزایش متخصصان در آن رشته شود یا در بعضی از مشاغل آزاد صنفی خاص مانند رشته حقوق سیاستگذاری مانع ا فزایش پذیرش در آن صنف شود در صورتیکه هزاران جوان بی کار فارغ التحصیل در آن رشته داشته باشیم و دهها مثال دیگر که باعث ایجاد رانت و کسب ثروتهای انبوه برای گروهی شود و اختلافات شدید طبقاتی بوجود آید اکنون  می توان این سوال را طرح کرد  خطر اینگونه افکار یا سیاستها  برای مملکت چگونه خواهد بود شاید یک نظر این باشد که خطر اینگونه سیاستها که باعث تبعیض میان مردم می شود حتی از دشمنان آشکار  بیشتر باشد چون در مواجه با دشمن آشکار ، فرد دشمنش را می شناسدلذا  تدابیر لازم را برای مواجه با او اتخاذ خواهد کرد اما دشمن پنهان یا دوست نآگاه  همانند یک غده سرطانی است که خودش را نشان نمی دهد تا زمانی که در کل بدن ریشه بدواند و دیگر نتوان برای رفع آن کاری کرد  .

 یک ضرب المثل قدیمی است که می گوید   " دشمن دانا بلندت می کند بر زمینت می زند نادان دوست  " 

اگر  از خوانندگان این متن سوال کنیم  که کسانی که عامدا یا از وی ناآگاهی باعث اختلاف شدید طبقاتی در کشور می شوند آیا خطرشان بیشتر از دشمنانی همانند داعش نیست؟ به احتمال زیاد این پاسخ مثبت باشد
مقام معظم رهبری ، بعضی از مسئولان ارشد کشور و مراجع محترم بارها مسئولین اجرایی را در این زمینه راهنمایی کرده اند تا مشکلات احتمالی در زمینه نابرابریها به حداقل برسد، اما متاسفانه در عمل این تبعیضات هنوز به حداقل خود نرسیده است .چون ادعای حل صد درصدی کلیه مشکلات امری شعاری است ولی می توان بی عدالتی و تبعیض را به حداقل رسانید.

یکی از روشهای به حداقل رسانیدن تبعیض در دست سازمان امور مالیاتی یا مسئولان مدیریت و برنامه ریزی است اگر این مسئولان با سیاستگذاری منطقی از دلالان ملک و مسکن،  محصولات کشاورزی، نساجی و ........... مالیات سنگینی اخذ کند به گونه ای که درآمد دلالی در مملکت را به حداقل برساند  یا اینکه درآمد پزشکان متخصص را با  افزایش حداکثری تربیت پزشک متخصص  و یا اخذ مالیات به نحوی تعدیل کنند که سقف درآمد از حدی مثلا دو برابر یک دکتری الکترونیک شاغل در یک موسسه دولتی بیشتر نباشد یا اینکه درآمد مدیران سایر ارگانهای دولتی ، دلالان محصولات کشاورزی ، تجار بازار ،کارمندان پردرآمد، اعضاء هیات مدیره شرکتهای سهامی عام ، بعضی از وکلای دادگستری و .......  را به نحوی تعدیل نماید تا اختلاف فاحش درآمد میان این افراد مثلا با فرهنگیان عزیز کشورمان ، رزمندگان جان بر کف ارتش و سپاه، و نیروهای امنیتی و انتظامی  یا سایر کارکنان دولت و مردم عادی  چندین برابر نباشد تا حدود زیادی به رفع تبعیض کمک خواهد شد .

 همچنین  مسئولان  موانع سد راه  تولید کنندگان و کارآفرینان را به نوعی برطرف نمایند و اجازه دهند که افرادی که نخبه علمی، ورزشی، کارآفرینی و یا تجار موفق در امر صادرات هستند الگوی جوانان کشور از لحاظ سطح درآمد باشند آن وقت است که جامعه خود بخود به سمت تولید خواهد رفت و مشکل بی کاری جوانانمان به حداقل خواهد رسید و مردم مشاهده خواهند کرد که افرادی که بسیار موفق تر از آنان هستند لیاقت این موفقیت را داشته اندو  به جای احساس تبعیض به وجود اینگونه افراد افتخار خواهند کرد.

 به امید آن روز و آرزوی موفقیت و تندرستی برای مردم عزیز کشورمان.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها
آخرین اخبار