بازدید 17568

فانوس‌های کاغذی خرمشهر

گزارشی از 10 کتاب با موضوع خرمشهر
کد خبر: ۵۹۱۵۹۴
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۳ 23 May 2016
اشغال خرمشهر به وسیله نیروهای عراقی و سپس آزادی آن با اقدام‌های شجاعانه‌ رزمندگان ایرانی، از رویدادهایی است که کتاب‌های بسیاری به آن پرداخته‌اند. گاهی خاطراتی چاپ شده از زبان سربازان ایرانی است و گاهی سربازان عراقی به بیان برخی مطالب پرداخته‌اند. در این یادداشت، به بررسی برخی از این کتاب‌ها خواهیم پرداخت و از طریق آن‌ها، سفر خواهیم کرد به میان خاطرات تلخ و شیرین مربوط به آن دوران.

پشت دیوارهای شهر، نام کتابی است نوشته‌ سیدسعید موسوی که خاطراتی روزنوشت است که از زمان جنگ برجا مانده است و با زبانی ساده و در بخش‌هایی کوتاه، به بررسی رویدادها از پیش از اشغال خرمشهر تا پس از آن می‌پردازد. «صدای انفجار بیشتر شده، ویرانی‌ها به وضوح به چشم می‌خورد، آسمان خرمشهر تاریک است. پالایشگاه آبادان در کیلومترها دورتر می‌سوزد و آسمان خرمشهر را سیاه می‌کند. بنزین نداریم. مقابل پاسگاه ژاندارمری، نرسیده به پل می‌ایستیم. آقای دزفولی می‌رود و با کمی بنزین برمی‌گردد. راه می‌افتیم. روی پل، آخرین نگاه را به شهر می‌اندازم، ویران است و در آتش می‌سوزد. می‌گویم خداحافظ.»  این سطرهای غم‌انگیز به خوبی، افتادن خرمشهر  به دست ارتش عراق را نشان می‌دهد.

کتاب دومی که بد نیست به آن بپردازیم، گل سیمین است که خاطرات سهام طاقتی را روایت می‌کند و نوشته‌ ناهید سلمانی است. حوادث این کتاب نیز از پیش از شروع جنگ آغاز می‌شود و خاطرات زنی است از اهالی خرمشهر که پس از اشغال شهر، به پرستاری از زخمی‌ها می‌پردازد و به کسانی که با عراقیان اشغالگر مبارزه می‌کنند، کمک می‌کند. «آن زمان دائم به ما می‌گفتند توپخانه در راه است و ما را امیدوار می‌کردند. در بحبوحه‌جنگ و ناامیدی بودیم. شهر در حال سقوط بود و بچه‌ها لحظه به لحظه، بیشتر و بیشتر به شهادت می‌رسیدند. روزها، ما عراقی‌ها را عقب می‌راندیم و شب‌ها، آن‌ها ما را عقب می‌راندند. در آن لحظات ناامیدی، هر چیزی باعث امیدواری‌مان می‌شد؛ حتی تانکی که کنار دیوار مکتب بود و صبح قیژقیژ می‌کرد و می‌رفت و ظهر قیژقیژ می‌کرد و می‌آمد.

کتاب سوم، آتش و خون در خرمشهر نام دارد. خاطرات سرهنگ دوم عراقی به نام خالد سلمان محمود کاظمی را روایت می‌کند که توسط محمد نبی ابراهیمی ترجمه شده است. جنگ عراق علیه ایران، جنگی متجاوزانه و تحمیلی بوده است، بنابراین ادبیاتی که در این کشور درباره‌ جنگ ایران و عراق نوشته می‌شود، معمولاً ضد جنگ هستند و نویسندگان گهگاه به افشاگری درخصوص اشتباهات‌شان در جنگ می‌پردازند.

این کتاب نیز به همین گونه است. کتاب، از پیش از آغاز جنگ آغاز می‌شود و بخش اعظم آن، به حمله و اشغال خرمشهر و در نهایت شکست نیروهای عراقی اختصاص دارد. «هنگام ورود به خرمشهر، نیروهای ویژه‌ تحت امر تیپ 34 به سمت محله‌ طالقانی و جاده‌ اصلی و منطقه‌ دژ و خیابان 40 متری حرکت کردند. در پیشروی، جنگ خیابانی آغاز شد. این جنگ از خیابانی به خیابان دیگر، از منزلی به منزلی و از کوچه‌ای به کوچه دیگر ادامه داشت. خرمشهر، شهر آبادی بود، اولین طرح و برنامه ما دستگیری و بازداشت مردم به عنوان اسیر و سپس غارت شهر بود.» [ص86] در این سطرها، هم می‌توانیم اعترافات این سرباز عراقی را در اقدام به غارت شهر و بازداشت مردم بی‌گناه، ببینیم که نشان از ادبیات ضد جنگ دارد و هم می‌توانیم شباهت این روایت را با روایت‌های ایرانی ببینیم.

کتاب چهارم پوتین‌های مریم نام دارد. این کتاب خاطرات مریم امجدی است که فریبا طالش‌پور کار مصاحبه با او را انجام داده است. کتاب پر است از خاطرات تلخ و شیرین جنگ و اشغال خرمشهر که از زبان زنی روایت می‌شود که خود شاهد تمام ماجرا بوده و روایات جنگ و احساساتش را بیان کرده است: <حال عجیبی داشتم. شهر واقعاً داشت از دست می‌رفت. اصرار بچه‌های مطب بی‌فایده بود. آن‌ها به آبادان رفتند و ما به طرف خرمشهر حرکت کردیم.» [ص57]

کتاب دیگری که از زبان یک سرهنگ عراقی نوشته شده است، حمله‌ بزرگ نام دارد. خاطرات موفق اسعدالدجیلی است با ترجمه‌ محمدحسین زوار کعبه. این کتاب نیز مانند کتاب قبل، کارکردی افشاگرانه دارد، اما بخش بزرگ‌تری از تاریخ جنگ را دربرمی‌گیرد و به درگیری‌های مهم دیگر ایران و عراق نیز می‌پردازد. «آزادی خرمشهر و کشته و اسیر شدن تعداد کثیری از عراقی‌ها توسط نیروهای ایرانی، زخم التیام‌ناپذیری پدید آورد. تمامی مردم عراق در سوگ فرزندان‌شان نشسته بودند و دیگر به توانایی «ارتش شکست‌ناپذیر» اطمینان نداشتند؛ چرا که حماسه نیروهای اسلام، فراتر از توان آن‌ها بود.» [ص69] همان‌طور که قابل ملاحظه است، آزادی خرمشهر، حتی از دید یک سرباز عراقی، عملیاتی حماسی و شجاعانه توسط نیروهای ایرانی بوده است.

کتاب ششم نیز خاطرات سرهنگی عراقی به نام کامل جابر است و با ترجمه‌ فاتن سبزپوش. نام کتاب، آخرین شب در خرمشهر است. این کتاب نیز به دقت حوادث جنگ و شکست نیروهای عراقی را در خرمشهر شرح داده است. «نخست سپاهی‌ها آمدند. سپس تیپ زرهی و کامیون‌ها وارد شدند. سربازان عراقی، خود را در کوچه‌ها، خیابان‌ها و خانه‌ها پنهان می‌کردند. عده‌ای از آن‌ها در همان حال، طلا، نقره و بسیاری اشیای دیگر را به سرقت می‌بردند؛ بی‌آن‌‌که بدانند آن‌ها را کجا مخفی نگه دارند. سربازان در پی پناهگاه به این سو و آن سو می‌دویدند؛ در حالی که گلوله ایرانی‌ها دنبال آن‌ها بود... عده‌ای از افسران رده بالا هم که درجه نظامی خود را پنهان کرده بودند، سعی می‌کردند فرار کنند... خبر سقوط خرمشهر، ضربه سنگینی بر فرماندهی ما به شمار می‌رفت؛ چون خرمشهر، برگ برنده فرماندهی عراق بود.» [ص59]

کتاب بعدی اما از نظر تاریخی، کتاب مهمی است و مصاحبه‌ای است با علی شمخانی، فرمانده‌ آن زمان سپاه خوزستان. نام کتاب به دادمان برسید است که به نامه‌ای اشاره دارد که توسط علی شمخانی در آن زمان به تهران نوشته شد. شرح دقیق آزادی خرمشهر از زبان او را نیز در این کتاب چنین می‌خوانیم: «در هر عملیات انهدام زیادی از ارتش عراق داشتیم و در سوی دیگر قدرت بازسازی ارتش عراق متناسب با سرعت انهدام از سوی ما نبود...> [ص20]

کتاب هشتم جنایت‌های ما در خرمشهر نام دارد و همان‌طور که از نام کتاب برمی‌آید، اعترافات نظامیان عراقی به جنایت‌هایی است که پس از اشغال خرمشهر صورت داده‌اند. کتاب مجموعه‌ نوشته‌های این نظامیان است.

کتاب بعدی خرمشهر در اسناد ارتش عراق نام دارد که توسط اصغر کاظمی تدوین شده است. در این کتاب به دقت و جزئیات کامل، آغاز تجاوز، اشغال خرمشهر، تبلیغات دشمن، کشتار و غارت، تخریب و آزادسازی خرمشهر طبق اسناد رسمی، آورده شده است. درخصوص آزادسازی خرمشهر آورده شده: «قبل از عملیات بیت‌المقدس، در غرب، عملیات «تنگ حاجیان»، «چغالوند»، «مطلع الفجر» و محمد رسول‌الله انجام گرفت. در نتیجه‌ این چند عملیات، لشکر 4 پیاده‌ کوهستانی، لشکر 7 پیاده، لشکر 8 پیاده و لشکر 6 زرهی عراق، خسارت‌های فراوان و لطماتی جدی متحمل شدند. در جبهه‌ جنوب، عملیات الله اکبر، طریق‌القدس، ثامن‌الائمه و فتح‌المبین موجب بیرون راندن عراقی‌ها از بسیاری از مناطق اشغالی گردید. در جریان این نبردهای سنگین، لشکر 10 زرهی، لشکر 1 مکانیزه، لشکر 9 مکانیزه و لشکر 3 زرهی، خسارت‌های فوق‌العاده و جبران‌ناپذیری متحمل شدند؛ به شکلی که لشکر 9 مکانیزه منحل شد و لشکر 1 مکانیزه و لشکر 10 زرهی با تجهیزات کامل به دست رزمندگان اسلام افتادند. بدین ترتیب تا قبل از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر، بخش عمده‌ای از توان نیروی زمینی ارتش عراق کاسته شده بود. (صص269-270)». در این کتاب می‌بینیم چگونه و دقیقاً با چه تعداد سرباز اشغال خرمشهر و آزادسازی آن انجام گرفته است و دقیق و مرحله به مرحله این فرایندها را می‌خوانیم.

کتاب دهم نیز کتاب مهم و ارزشمندی است.
نام کتاب آزادی خرمشهر است و روایت خاطراتی از سپهبد شهید علی صیاد شیرازی است. کتاب همچنان‌که از نامش برمی‌آید حکایت آزادسازی خرمشهر است و جزئیات تاریخی خوبی در اختیار خواننده قرار می‌دهد. بخشی از کتاب به حمله‌ نیروهای ایرانی و قطع کردن ارتباط نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر با شلمچه می‌پردازد. کتاب‌های بسیار دیگری نیز درباره‌ اشغال و آزادی خرمشهر منتشر شده است و ما تنها چند کتاب را از این میان، که هدف‌مان شرح دقیقی از رویدادهای آن دوران بود، برگزیدیم. از طریق این کتاب‌ها، از روزهای آغازین اشغال خرمشهر حرکت کردیم تا به آزادی خرمشهر رسیدیم. در این راه، هم از خاطرات ایرانیان استفاده کردیم و هم از خاطرات عراقی‌ها. اما در نهایت دیدیم که هر دو گروه، از حماسه‌آفرین بودن و دلاوری رزمندگان ایرانی سخن می‌گویند که توانستند از پشت به نیروهای عراقی حمله کنند، راه آن‌ها را برای عقبگرد ببندند و سرانجام تعداد زیادی از نیروهای عراقی را اسیر کنند. اشغال خرمشهر همان‌گونه که از گزارش‌های نیروهای عراقی برمی‌آید می‌توانست وزنه‌ای سیاسی باشد که از آن برای فشار آوردن بر ایرانیان استفاده کنند اما رشادت‌های نیروهای ایرانی باعث شد که خرمشهر آزاد گردد. آزادی خرمشهر باعث شد ارتش عراق، هم از نظر تعداد نفرات و تجهیزات، ضربه‌ شدید بخورد و هم از نظر انگیزه و روحیه، بشدت تضعیف شود، طوری که می‌توان گفت، این حادثه بر مراحل بعدی جنگ بسیار تأثیر گذاشت.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل