بازدید 3696

تا آزادی خرمشهر؛ اینجا می‌مانیم

محمدصادق درویشی
کد خبر: ۵۹۱۵۰۲
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷ 23 May 2016
یکی از دوگانه‌های موجود در روایت جنگ ایران و عراق، دوگانه خاطره/تحلیل از جنگ است. دو خط موازی که ظاهراً نقطه اتصالی ندارند. به نظر می‌رسد برای تأثیرگذاری اجتماعی خصوصاً در نسل جدید، بهتر آن است که این دو خط، در بسیاری از نقاط یکدیگر را قطع کنند. نقاطی که با اتصال دو خطِ «روایت‌گویی از جنگ» و «تحلیل نظامی و تاریخی» و تأثیرگذاری توامان این‌دو، می‌توانند به شیوه‌ای جامع‌تر، تجربیات جنگ را بازنمایی کنند.
 
در این ایام که یادآور عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر است، از لابلای خاطرات شهید حسن باقری در این عملیات، می‌توان به طور توامان وارستگی و معنویت از یک سوی،  و از سوی دیگر خلاقیت، تدبیر و عقلانیت او را مشاهده کرد. خاصه آنکه بدانیم حسن باقری از طراحان اصلی عملیات بیت‌المقدس است. در این یادداشت، تأمّلی در چند خاطره از شهید حسن باقری داریم، خاطراتی که می‌توانند درس‌هایی از قصه عقل‌گرایی در جنگ باشند:
 
شناسایی
حسن باقری اهمیتی ویژه برای شناسایی قائل بود. در واقع می‌توان شناسایی را عامل اصلی نبوغ او در جنگ دانست. حسن باقری با شناخت جامع و دقیقی که خود با مشقت از جبهه جنوب کسب کرد، اطلاعات سپاه را پایه‌گذاری کرد و بر اساس آن عملیات در جنوب توسط سپاه، شکل سازمانی و همه‌جانبه پیدا کرد. سلسله عملیات‌های موفق آزادسازی مناطق اشغالی، حاصل شهامت و جسارت در شناسایی خستگی‌ناپذیر منطقه بود. خاطره زیر به طور عینی جایگاه شناسایی در اندیشه حسن باقری را نشان می‌دهد:

خرمشهر روبرومان بود. نصفه‌های شب با حسن از کارون رد شدیم. به چند قدمی گشتی‌های عراقی رسیدیم. حسن با دقت سنگرها و جابجایی دشمن را دید. گفت «مثل اینکه هیچ تغییری نداده‌ن.»
گفتم «پس بار اولت نیست که می‌آیی اینجا؟»
گفت «نه. از عملیات فتح‌المبین دارم می‌آم و می‌رم. الآن خیالم راحت شد، معلومه هنوز متوجه جابجایی‌های ما نشدند. عملیات بیت‌المقدس را باید زودتر شروع کنیم.»[1]
 
طرح‌ریزی عملیات
شاید یکی از پرسش‌های اساسی جنگ این باشد که «فهم نظامی فرماندهان جوان و کم‌تجربه، از کجا نشأت می‌گرفت؟» برخی بر عنصر هوش و استعداد، برخی بر عنصر پشتکار و تلاش بی‌وقفه و عده‌ای بر اوضاع و احوال ویژه آن دوران، دست می‌گذارند و اینها را عواملی برای شکل‌گیری فهم نظامی و عملیاتی فرماندهان جوان نام می‌برند. حسن باقری، شاید سرجمع همه این مولفه‌ها باشد، فرمانده جوان، مقتدر، عالم و خوش‌فکر... که هوش نظامی او، بسیاری از نظامی‌های کارکشته را متعجب می‌کرد:
پیشنهادشان برای آزادی خرمشهر، جنگ شهری و کوچه به کوچه بود.
حسن گفت «نه. اول شهر را محاصره می‌کنیم، بعد عراقی‌ها را تو خواب اسیر می‌کنیم.»
 
صفِ طولانی اسرا رد می‌شد، روی دست‌هاشان زیرپوش‌های سفید.[2]
 
فرماندهی و درک موقعیت
در تمام شاخه‌های دانش، وقتی به مرحله عمل می‌رسیم، حوزه‌هایی وجود دارد که در تئوری و آموزش اثری از آنها نیست. در آموزش‌های نظامی هم، بی‌شک، جزوه و کلاسی وجود ندارد که برای فرمانده روشن کند دقیقاً چه زمانی و در چه وضعیتی باید عقب‌نشینی کند و ... این باز می‌گردد به درکِ موقعیت صحنه جنگ توسط فرمانده. حسن باقری، در عملیات بیت‌المقدس، بارها این درک و یا به تعبیری لحظه‌شناسی نبرد را نشان داد:
تکِ عراقی‌ها نزدیک پل خرمشهر شدید بود و فرمانده خط با حسن چند متر عقب‌تر، توی یک گودال، گرم بحث.
آقا من می‌گم همه برگردند عقب.
بابا تو برو قرارگاه، جای من. فرماندهی تیپ با خودم. همه همین‌جا می‌‌مونیم. جنگ خلاصه شده تُو همین محور. اگه عقب بیایم یعنی شکست عملیات.[3]
 
تاکتیک‌شناسی نبرد
 گرفتن غنایم جنگی خصوصاً زرهی که دست سپاه در این حوزه بسیار خالی بود، یکی از اهداف و نتایج ثمربخش عملیات بیت‌المقدس بود. از سوی دیگر، طولانی شدن نبرد برای آزادی خرمشهر، قوای نظامی ما را روز به روز کاهش می‌داد، مردم هم منتظر خبر آزادی خرمشهر بودند. حسن باقری بین این دو دغدغه، دومی را ترجیح داد. در این عملیات قریب به 20 هزار نفر از ارتش عراق به اسارت در آمدند.

گنبد سوراخ‌ سوراخ مسجد جامع خرمشهر دیده می‌شد. تانک و نفربرهای عراقی سالم تو بیابان جا مانده بود. بچه‌ها می‌خواستند غنیمت بگیرندشان، حسن پشت بی‌سیم گفت «همه‌شو آتیش بزنید. دود و آتیش ترس عراقی‌ها را چند برابر می‌کنه. زودتر عقب‌نشینی می‌کنند.»[4]
 
مقاومت و ایستادگی
شناسایی، طرح، تدبیر و تمام عوامل تاکتیکی و رزمی، بدون عنصر مقاومت و ایستادگی ثمربخش نخواهند بود. در واقع مجموع دانش‌هاش نظامی در اختیار دو طرف جنگ بوده است، هوش و ذکاوت هم همینطور. آنچه خرمشهر را به ایران دوباره برگرداند اما، مقاومت، شهامت و ایستادگی رزمندگان و فرماندهانی بود که جنگ را یک مسئله عقیدتی تلقی کردند و تا پای جان ایستادند. حسن باقری یعنی جمع بین عقل و عقیده:
همهمۀ فرمانده‌هان در قرارگاه بلند بود که «عملیات متوقف بشه.» حسن یک‌دفعه قرمز شد و با عصبانیت داد زد «خجالت نمی‌کشید؟ بیست‌روزه که به مردم قول دادیم خرمشهر آزاد می‌شه. ما تا آزادی خرمشهر این‌جاییم.»

 پس‌فردا خرمشهر آزاد شده بود. [5]
 
هدف از ذکر این خاطرات از حضور حسن باقری در عملیات بیت‌المقدس، توجه به کاربرد خاطرات در ادبیات و روایت‌های دفاع مقدس است. خاطره‌گویی از جنگ، نباید تنها در بُعد احساسی متوقف شود، بلکه «کیفیت عملکرد» رزمندگان و فرماندهان، در کنار معنویت و منش آنها می‌تواند درس‌آموز باشد.
 

پانوشت‌ها
[1]   یادگاران 4، کتاب حسن باقری، به کوشش فرزانه مردی و کوروش علیانی، انتشارات روایت فتح، 1381، ص.66
[2]   همان، ص68
[3]   همان، ص69
[4]  همان ص 70
[5]   همان ص 71

*سایت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس