بازدید 16696
دغدغه‌ای که در «هفت» مورد توجه قرار گرفت؛

از فیلمی که آقای رئیس توقیفش کرد تا دومین فیلمی که فراستی ندیده نقد کرد! +ویدیو

فیلم «ابد و یک روز» بر خلاف فیلم‌های مشابه ـ که همگی خود شکسته خورده و ناامید هستند ـ قهرمان دارد. حرکت هر دو بازیگر مرد فیلم در حرکت قهرمانی به دنبال خلاف جهت آب شنا کردن و تغییر وضعیت هستند. اگر چنین نبود، هیچ گاه به مخاطبی به اندازه یک میلیون دست نمی‌یافت؛ بنابراین، به کارگردان‌های اولی که گمان می‌کنند ساخت فیلمی به تقلید از «ابد و یک روز» موفقیت آمیز خواهد بود، هشدار می‌دهم، به این سادگی‌ها هم نیست.
کد خبر: ۵۸۸۸۴۴
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۸ 13 May 2016
چرا سینمای ایران قهرمان ندارد؟
قسمت جدید برنامه سینمایی «هفت» امشب ۲۴ اردیبهشت ماه به صورت زنده از شبکه ۳ سیما پخش شد و بهروز افخمی محوریت برنامه تازه‌اش را نبود قهرمان در فیلم‌های سینمایی قرار داد.

به گزارش «تابناک»، بهروز افخمی در آغاز این بخش از برنامه «هفت» گفت: برنامه امشب هفت به موضوع قهرمان در سینما می‌پردازد. جدای از دو فیلم کمدی نوروزی، دو میلیون اجتماعی نوروزی نیز با فروش ۱۵ میلیاردی خود، نشان دادند فیلم‌های نقد اجتماعی یا ملودرام نیز قابلیت جذب مخاطب را دارد.

وی ادامه داد: جذب مخاطب یک میلیونی برای دو فیلم «بادیگارد» و «ابد و یک روز» نشان از این توجه دارد. «بادیگارد» که قهرمان محور است. اما من به کسانی که بعدا می‌خواهند از فیلم «ابد و یک روز» تقلید کنند، می‌گویم حتما باید تردید کنند و مواظب باشند، چون این کار به این سادگی‌ها هم که فکر می‌کنند، نیست.

افخمی تأکید کرد: فیلم «ابد و یک روز» بر خلاف فیلم‌های مشابه ـ که همگی خود شکسته خورده و ناامید هستند ـ قهرمان دارد. حرکت هر دو بازیگر مرد فیلم در حرکت قهرمانی به دنبال خلاف جهت آب شنا کردن و تغییر وضعیت است. اگر چنین نبود، هیچگاه به مخاطب یک میلیون دست نمی‌یافت؛ بنابراین، به کارگردان‌های اولی که گمان می‌کنند، ساخت فیلمی به تقلید از «ابد و یک روز» موفقیت آمیز خواهد بود، هشدار می‌دهم به این سادگی‌ها هم نیست.

چرا سینمای ایران قهرمان ندارد؟

در ادامه این برنامه، بهروز افخمی با حضور مسعود جعفری جوزانی، کارگردان سینمای ایران به بحث پیرامون قهرمان در سینما پرداخت. جوزانی در حین این گفت‌و‌گو عنوان کرد: بعد از موفقیت «ایران برگر» برخی گفتند قسمت دو آن را بساز. حتی یکی فیلمنامه‌اش را نیز نوشته بود. این به خاطر این است که ما در ایران همواره دنبال کلیشه هستیم، نه نمونه سازی!

این کارگردان سینما تأکید کرد: من اکنون در صدد ساخت «کوروش کبیر» هستم. فیلمنامه آن را نیز پیشتر منتشر خواهم کرد. این کار علاوه بر آنکه باعث می‌شود این فیلم نامه دیده شود، بر خلاف آنچه برخی فکر می‌کنند، می‌تواند به جذاب شدنش کمک کند. سینما امروز در دنیا، پوستر یک کشور است. امروز هنرهای تصویری، تابلوی تمام قد فرهنگ یک ملت است.

وی درباره جریان ضدقهرمان گفت: از پس از انقلاب دو جریانی که به وجود آمد، ما را به سمت ضدقهرمان برد. در بخشی از منتقدین سینمایی این تمایلات به وجود آمد. آنها هر فیلمی را که توده‌های مردم از آن استقبال می‌کردند، تحقیر می نمودند. باید اول قهرمان را تعریف کرد؟ قهرمان و ابر قهرمان داریم. قهرمان‌ها مابه ازای اجتماعی دارند که می‌توانند آن‌ها را بیرون یافت. ابرقهرمان‌ها ابرمردانی هستند که چند صفت خاص دارند. قهرمان اخلاق مدار است، از خودش می‌گذرد. همیشه هم وجه تضاد با ضدقهرمانش دارد. ضدقهرمان همیشه از او قوی‌تر است، ولی نهایتا قهرمان بر ضدقهرمان غلبه پیدا می‌کند. هدفشان یکی است، اما شیوه رسیدن به هدف، متفاوت است.

جوزانی تصریح نمود: قطعا قهرمان سینمایی ساختن از شاهنامه ممکن است، ولی عمر ما با این شیوه سینمای ایران، کفاف این اتفاق را نمی‌دهد! دو خط در جریان سینمایی داریم. دو عده می‌گویند، ما سینما را هدایت می‌کنیم؛ یا سرمایه دار و تهیه کننده چنین کاری می‌کنند یا اندیشمندان. ما هیچ گاه طراحی و برنامه ریزی‌ نداشتیم که چنین سینمایی می‌خواهیم! لذا ما هیچ گاه میان اندیشمندانمان چنین نقشه راهی نداشتیم که مثلا بگویند تماشاگران خود را به این تعداد برسانیم و... .

چرا سینمای ایران قهرمان ندارد؟

وی یادآور شد: ما امروز فیلم‌های پرفروش خود را تحقیر می‌کنیم. به جای آنکه به رأی مردم احترام بگذاریم و بپذیریم میانگین اندیشه مخاطبان و مردم این بوده است، تحقیر می‌کنیم. حق تحلیل داریم. جشنواره اصولا در آمریکا برای کسانی است که در جریان اصلی حضور ندارند و دوست دارند این جریان را بشکنند. فستیوال‌ها برای فیلم‌های اصلی بزرگ نیست. آن‌ها جریان خود را دارند.

وی در بخش دیگری از گفته‌هایش عنوان کرد: ما قهرمان زنده نمی‌خواهیم. قهرمان مرده می‌خواهیم تا برای ما خطری نداشته باشد. امروز شخصیت‌های ما آدم‌های کوچک و حقیری شده‌اند که حتی حاضر نیستند از یک لقمه نان بگذرند. امروز در فیلم‌هایمان همه داد می‌زنند. همه چی داغون و کثیف است. من حتی در یک خانواده واقعی هم این میزان داد و بیداد را نمی‌بینیم.

امیرعباس صباغ و سیدسعید هاشم‌زاده نیز به سراغ علی عطشانی، کارگردان سینما ـ که پیش از این تجربه همکاری با بابک زنجانی برای ساخت فیلم «نقش نگار» را داشت ـ رفتند و با او گفت وگو کردند. عطشانی که متخصص تولید حاشیه است در این گفت‌و‌گوی پرتنش گفت: زمانی که می‌خواستم «آقای الف» را بسازم، پنجاه فیلم سه بعدی را آنالیز کردیم.

وی درباره حاشیه سازی برای فیلم آخرش گفت: خبر حضور جرج کلونی و ناتالی پورتمن در فیلم آخرم را من منتشر نکردم، علت انتشار این خبر ملاقات‌های من در خارج از کشور بوده که این خبر می‌تواند لید چند خبرگزاری باشد! نیازی نیست به برنامه شما بگویم که با چه کسی ملاقات کردم!

این کارگردان درخصوص سرمایه گذاری مشترک با بابک زنجانی در ساخت «نقش نگار» گفت: من با هیچ کسی در قدرت ارتباط ندارم! چند روز بعد از آغاز فیلمبرداری «نقش نگار» و بعد از اینکه من با عوامل فیلم قرارداد بستم، دو سرمایه گذار فیلم کنار کشیدند و من برای تأمین تعهداتی که به عوامل فیلم داشتم، اتفاقی و از سر ناچاری توسط یکی از دوستان به آقای زنجانی معرفی شدم و بعد از یک جلسه ملاقات، ایشان موافقت خود با سرمایه گذاری در این فیلم را اعلام کردند. فردای آن روز، پیش قرارداد را امضا کرد و گفت: شنبه بیایید چک خود را بگیرید. یک ماه قبل از جشنواره، ایشان بازداشت و حاشیه‌ها شروع شد.

وی درباره عدم اکران فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» گفت: یک هفته مانده به اکران «تلفن همراه رئیس جمهور» آقای علی اکبری تهیه کننده فیلم به من زنگ زدند و گفتند: یک نسخه از فیلم را برای ریاست جمهور بفرست. بعد از آن ایشان گفتند که آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند، فیلم فعلا اکران نشود، ایشان یک سال بعد در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و وقتی داشتتند می‌رفتند، اجازه نمایش فیلم را دادند. این فیلم وقتی برای مردم جذابیت داشت که ایشان در قدرت بود. مشکلاتی که برای «تلفن همراه رئیس جمهور» به وجود آوردند، نگذاشت که فیلم دیده شود. فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» نقد مستقیم آقای احمدی‌نژاد بود، چون ایشان گفت نقدپذیر است.

وی درباره اینکه چرا اینقدر پرحاشیه است، عنوان کرد: خیلی وقت‌ها برای فیلم‌هایم جنجال درست می‌کنم، ولی دوست ندارم حاشیه درست کنم. البته فکر می‌کنم که جاهایی نیاز است که فیلمساز جنجال داشته باشد که اگر مدیریت شود، می‌تواند به فیلم کمک کند. هیچ وقت هیچ فیلمی در گنجه نمی‌ماند... قبول دارم که در مواقعی می‌توانستم حواشی فیلم‌هایم را مدیریت کنم؛ اما چرا حاشیه به وجود می‌آید، اگر شما پاسخش را پیدا کردید، به من هم بگویید!

عطشانی درباره نقش نگار که با سرمایه بابک زنجانی ساخته، گفت: بهترین اتفاقی که می‌توانست برای ناصر ملک مطیعی بیفتد، در همین حد بود که در «نقش نگار» افتاد. وی خیلی خوب از پس این نقش برآمده بود.

مسعود فراستی نیز در میز نقد هفت با حضور علیرضا فرید، کارگردان فیلم سینمایی «خنده‌های آتوسا» به نقد و بررسی این فیلم پرداختند. در این دورهمی، مسعود فراستی گفت: فیلمنامه به شدت مشکل دارد. آدم‌ها به شدت تیپیکال هستند و شخصیت‌ها درنیامده است. فیلم دقیقه ۶۰ شروع می‌شد و ۲۰ دقیقه بعد تمام می‌شود. تمام قبلش هم مقدمه است. اسم فیلم و زمان اکران آن به ما یک فیلم کمدی می‌دهد که گویی می‌خواهیم برویم و یک فیلم کمدی ببینیم. در تیزر فیلم هم تلخی و جنایی نمی‌بینیم.

علیرضا فرید کارگردان «خنده‌های آتوسا» با نقدِ نقد شروع کرد و گفت: من به شدت با نقد موافقم و خودم اولین منتقد جدی فیلم‌هایم هستم. به نقد احترام می‌گذارم و همواره تاریخ نقد را خوانده‌ام. نقد فیلم را پیشانی نقد می‌دانم. تأثیراتی که نقد فیلم بر منتقدان اقتصادی و سیاسی می‌گذارد بسیار است. حال اگر این نقد جامع و کامل و با ادبیات صحیح باشد، بسیار کمک کننده است. درباره جریان کلی نقد فیلم در ایران نقد دارم. ما اغلب نقد‌هایمان نقد فیلم نیست. نقد فیلمنامه و داستان است. حتی نقد سناریو نیست. به نقد بازی‌ها و نسبت شخصیت‌ها و... نمی‌رسیم.

وی درباره شرایط فیلم‌سازی‌اش گفت: من به نفت متصل نیستم و امکان ساخت دکور برای قطار را هم نداشتم. اگر هم می‌توانستم دکور بسازم، قاب‌ها و زاویه‌های دوربین تغییری نمی‌کرد. چون زاویه نگاه در قطار همین است. این را تغییر نمی‌دادم. این فیلم را ما در ۴ جلسه فیلمبرداری کردیم چون می‌خواستم در قطار واقعی در حال حرکت باشد و فرصت زیادی نداشتیم چون طولانی‌ترین خط قطار ما ۲۱ ساعت در حرکت است.

مسعود فراستی گفت: مسأله فیلم آن قدر ابتدایی است و برادر به سادگی می‌میرد، که هیچ گره‌ای در فیلمنامه درنمی اندازی تا بعد حلش کنی. تو یک کارگردان دغدغه‌مند با یک عقبه مستندسازی بلند هستی که به دنبال ژست‌های انتلکت هم نیستی، ولی فیلمنامه نویسی بلد نیستی. یعنی همه این دغدغه‌ها می‌شود شعارهای دسته ده تلویزیونی. یک آدم در فیلم تو نیست که مسأله مخاطب شود. حتی مشخص نیست، پژمان بازغی از کجا از دختر (آتوسا) می‌داند!

علیرضا فرید در پاسخ مچ فراستی را گرفت و گفت: شما حتی فیلم را درست ندیده‌اید، چون آتوسا خودش اسمش را به او می‌گوید.

مسعود فراستی: اهمیتی ندارد، در هر صورت فیلم تو هیچی نیست!

علیرضا فرید ادامه داد: این‌‌ همان چیزی است که من می‌گویم. با برخی ادبیات ریشه بنیادین را می‌زنیم بدون آنکه اطلاع دقیق داشته باشیم.

مسعود فراستی تأکید کرد: نه اینطور نیست. در فیلم تو داستان مشکل دارد. حتی علت مرگ هم مشخص نیست که بالاخره چه کسی عامل مرگ است. آدم‌های فیلم تو به شخصیت تبدیل نشده‌اند.

تعداد بازدید : 69
دانلود
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها