سد گُتوند بلایی بزرگتر از ریزگردهای بیگانه است که بار دیگر استان خوزستان را رنجاند. بلایی اینبار خودی و داخلی که دلیلش را نمیتوان به هیچ همسایه و غیرهمسایهای نسبت داد.
سدی با میلیاردها تومان هزینه و ١٥ سال تلاش هزاران کارگر در استان خوزستان که در سال ١٣٩٠ آبگیری آن بهعنوان بزرگترین و بلندترین سد خاکی ایران (مانند بسیاری از ترینهای دیگر) شروع و بلایی شد بر سر مردم مظلوم و رنجدیده این دیار.
هدف از این نوشتار طرح مفهومی است با عنوان «ارزیابی تأثیر» که به روایتی ساده، استفاده از روشهای علمی برای برآورد پیامدهای یک سیاست، برنامه، طرح، پروژه و... است؛ نه پس از گذشتن کار از کار که پیش از تصمیم و اقدام. مفهومی که در کشورهای توسعهیافته بیش از ٥٠ سال از عمر آن میگذرد و تبدیل شده است به بخشی جداییناپذیر در فرایند برنامهریزی و اقدامات توسعهای، اما در این مرز و بوم، برخلاف تأکید بر آن (البته بیشتر با اصطلاح پیوست فرهنگی) در اسناد فرادستی مانند برنامه چهارم و پنجم توسعه، گویی عبارتی است نمادین مانند بسیاری دیگر.
بههرتقدیر، «ارزیابی تأثیر» با بهرهگیری از رشتههای مختلف و تمرکز بر حوزههای گوناگونی مانند جامعهشناسی، محیطزیست، جغرافیا و... در کنار نگاه تکبعدی فنی و عمرانی و درک عدد و رقم، توجه میکند به آنچه ذینفع خوانده میشود و نگاهی دارد برآمده از علم به آینده و سرنوشت. آنها که هدف اصلی ارزیابی تأثیر شنیدن صداهای خاموش است و بازتاب آن برای شنیدهشدن؛ صدای کشاورزان و دامدارانی که سد گُتوند زندگی آنها و نسلهای آتی آنها را دگرگون کرده و هزاران پیامد اجتماعی ریزودرشت را به ارمغان آورده است. درک تأثیرات این سد و آنچه در پی خواهد داشت، با عنوان «پیامد» از هدفهای «ارزیابی» است.
پیامدهایی که در نگاه نخست بهچشم نمیآید و اگر هم بیاید، کوچک شمرده میشود؛ اما چندبعدیبودن و پیوستگی این پیامدها زمانی که صفت اجتماعی بر خود گیرد، حدیثی است مفصل که خواندنش و جبرانش سالها و قرنها به درازا خواهد کشید و هزینههایی درپی خواهد داشت که اگر در آغاز و پیش از اقدام به تصویر کشیده میشد، چهبسا مسئولان و مدیران را به بازنگری در تصمیم هدایت میکرد؛ هرچند بسیاری طرحها نیز ارزیابی پیش از اقدام داشته و آنچه گفته است، بیاهمیت دانسته شده؛ چراکه هنوز عدد و رقم و «رشد» برتری دارد بر محیطزیست و انسانهایی که صدایشان به جایی نخواهد رسید.
ارزیابی، با هر پسوندی که باشد، خواه اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی و... بر آن است که بگوید چه خواهد آمد و چه در پی پیامدها باید انجام شود. گاه پیشنهادی اجتنابی، گاه تعدیلی و گاه جبرانی که هدفش کاهش پیامدهای منفی هر سیاست و طرح و پروژهای است و میتواند ابزاری باشد در اختیار مدیران و مسئولان که پیش از هر اقدام تا حد امکان آینده را ببینند و تصمیم بگیرند. تصمیمهایی برآمده از خِرد و دانش. اعتماد به متخصصان حوزههایی بهجز حوزههای فنی و مهندسی که بیشک همجواری و همکاری اینان به توسعه منجر خواهد شد که اگر نباشد، همان میشود که شده است. این است شرط لازم آنچه با عنوان «توسعه» به دنبال آن هستیم.