برنامه «هفت» این هفته با انتقاد بهروز افخمی از عدم انتقادپذیری سینماگران آغاز شد؛ سینماگرانی که در عین حال حق خود میدانند از صدر تا ذیل انتقاد کنند، ولی در مواجهه با هر دیدگاهی که به خودشان نقد وارد میکند، به گفته افخمی دست به سانسور میزنند.
به گزارش «تابناک»، قسمت جدید برنامه سینمایی هفت امشب ۱۷ اردیبهشت ماه ساعت ۲۳:۱۵ به صورت زنده از شبکه ۳ سیما پخش شد و بهروز افخمی این برنامه را با اشاره به نقدپذیری سینماگران گفت: ما فیلمسازها توقع داریم از همه انتقاد کنیم اما نمیپذیریم کسی از ما انتقاد کند. چرا ما باید سعی کنیم، منتقدی که از فیلم ما بد میگوید، ساکت کنیم و با مشت بر سینه او بکوبیم. یا با او رفیق شویم و فالوده بخوریم و کاری کنیم تا دوستانه از همه ساختههای ما خوشش بیاید.
وی ادامه داد: رابطه صحیح با منتقد چیست؟ چرا فیلمساز باید منتقد بداخلاق و چقر بددهنی مثل مسعود فراستی را تحمل کند؟ البته در این مورد بخصوص او رفیق بازی سرش نمیشود. اما به طور کلی چرا باید به منتقد آزادی عمل داد و از گوشه چشم به او توجه کرد؟ چون به نفع خود ماست.
افخمی تأکید کرد: البته انتقادناپذیری در حوزه سینما به فیلمسازها محدود نمیشود. مخصوصا انتقادهایی که به جامعه صنفی یا سیاستهای مدیریتی مرتبط میشود. ما خود را مجاز میدانیم دیگران را به تصویر بکشیم و اسمش را هم انتقاد اجتماعی میگذاریم، اما وقتی صحبت از جامعه فیلمسازی و روابط درون آن میشود، سازمان یافته شروع به سانسور آن میکنیم.
سپس سخنان علی قائم مقامی، تهیه کننده فیلم «کفشهایم کو؟» پخش شد که مهمترین علت عدم فروش آخرین ساخته کیومرث پوراحمد را اضافه شدن یک فیلم به اکران نوروزی نسبت به سالهای گذشته دانست و گفت: امسال یک فیلم بیشتر در ایام نوروزی اکران شد. لذا به فیلم «کفشهایم کو؟» سینمای کمی تعلق گرفت. وقتی اعتراض میکنیم به ما مجوز اکران دادهاید، اما سالن ما کم است میگویند نمیتوانیم سینماداران را اجبار کنیم یک فیلم را اکران کنند؟!
وی افزود: من از شما میپرسم در تعطیلات نوروز چه کسی پیدا میشود ساعت ۱۰ صبح فیلم ببیند؟ اگر بن هور هم به نمایش درمیآمد نمیتوانست فروش خوبی داشته باشد. آئین نامه محدودیت اکران ۱۰ هفتهای درباره فیلمهایی مثل فیلم من که کاملا بخش خصوصی است، نباید لحاظ شود. ما به دو سینما با تعداد هفتهٔ بیشتر مثلا پانزده هفته راضیایم.
در ادامه برنامه، بهروز افخمی با حضور علی معلم، پیرامون نقدپذیری در جامعه سینمایی ایران گفت وگو کرد. نکته جالب اینکه هیچ یک از این دو تن جزو چهرههای نقدپذیر نیستند و برخی وقایع گذشته، این حقیقت را اثبات میکند. علی معلم درباره برخوردهای دوگانه به رفتار دوگانه مسئولان در قبال جشنواره ملی و جشنواره بینالمللی فجر اشاره تلویحی کرد و با انتقاد از اظهارنظرهای متناقض مسئولین سینمایی گفت: وقتی در جشنوارهای از فشار جمعیت زیاد، مردم روی همین میریزند میگویند ببینید چقدر استقبال خوبی شده است! و وقتی در جشنواره دیگری تنها ۵ نفر به تماشای یک فیلم مینشینند میگویند چه جشنواره متمدنانهای و درست این است. خب ما کدام حرف شما را باور کنیم؟
وی افزود: ما درون و برونمان به شدت تناقض دارد. به ظاهر میخندیم گویی از نقد استقبال میکنیم، اما از درون میپاشیم و به دنبال انتقام هستیم. انتقام با نقد فرق دارد. نقد از سر دوست داشتن است. البته بین نقد و هرگونه اظهارنظر از روی شکم سیری تفاوت باید قائل شد. و هر نقدی زبان خاص خود را دارد.
معلم تأکید کرد: اغلب این نقدپذیری از سوی مدیریت دیده میشود تا از سوی فیلمسازها. فیلمسازهایی بودهاند که شش ماه هم با ما قهر کردهاند اما نهایتا فهمیدهاند. اما درمورد مسئولین این چنین نیست. شما ماه هاست در فضای رسانهای کشور هیچ گونه نقدی به عملکرد مدیریتی نمیبینید. گویی همگی به روابط عمومی آقایان تبدیل شدهاند. جالب است روابط عمومی در ایران امروز به روابط خصوصی تبدیل شده است؛ یعنی پول و هدیه میدهیم تا برخی را کنترل کنیم.
علی معلم در بخشی دیگری از صحبتهایش ادعا کرد: «ماه هاست در فضای رسانهای کشور هیچ گونه نقدی به عملکرد مدیریت سینمایی نمیبینید. گویی همگی به روابط عمومی آقایان تبدیل شدهاند.» و این در حالی است که تابناک و برخی رسانههای دیگر نقدهای جدی نسبت به رویدادها و مدیریت سینما، مدیریت اکران و... به صورت مستمر داشته است.
معلم عنوان کرد: حجم زیاد نقد اجتماعی در فیلمهای ما (مثلا رد کردن حکم قصاص) به بیسوادی فیلمسازهای ما برمی گردد. ناآگاهی آنها از مسائل اجتماعی سبب این موضوع میشود. چرا مدیران سینمایی ما فکر میکنند فیلمها از اندیشههای آنها نشأت میگیرند که در پایان هر سال درباره فیلمهایی که در دوران آنها ساخته شده است، نظر میدهند؟! هیچ شغلی نباید تقدس داشته باشند. چه میخواهد پزشکان باشد، چه سینماگران و چه پلیس! مدیریت و هر فعالیتی که از بودجه عمومی استفاده میکند باید خود را موظف بداند در مقابل افکار عمومی پاسخ دهد. والا فساد به وجود میآید. سالم سازی تنها از طریق نقد صورت میگیرد. نباید احساس کنیم منتقد به دنبال انتقام است.
سپس سیدروح الله حجازی، کارگردان فیلم سینمایی «مرگ ماهی» میهمان هفت شد و با رسول صدرعاملی درباره این فیلم که به تازگی اکرانش را آغاز کرده است، گفت وگو پرداخت. روح الله حجازی کارگردان «مرگ ماهی» از سینماداران و صاحبان پردیسهای سینمایی درخواست میکنم که سیستم گردشی در اکران فیلمهای سینمایی را به درستی محقق کنند، چرا که فیلمهای اکران نوروزی به اندازه کافی اکران و فروش کردند و باید برای فیلمهای جدید تمهیدات ویژهای در نظر گرفته شود تا عدالت رعایت شده باشد.
در بخشی از این گفتوگو رسول صدرعاملی با انتقاد از روح الله حجازی برای انتشار فراخوان بازیگری برای یافتن بازیگر فیلم بعدی خود، گفت: من نمیدانم این فراخوانها چیست که اخیرا مد شده است؟! هیجانی در میان خانوادهها ایجاد میکنیم و بسیاری رزومه میفرستند و در آخر هم هیچی. اگر به دنبال فرد خیلی خاصی باشیم معنا دارد اما این فراخوانهایی که اغلب به سامانه درآمدزادی خاصی هم متصل است و تنها سن و جنسیت را میپرسند، بیمعناست. به نظرم افراد مستعد سینما به این پیامها نباید توجه کنند و به کلاسها و دورههای بازیگری بروند.
در ادامه مسعود فراستی نیز به همراه محمدتقی فهیم، منتقد سینما در میز نقد «هفت» به نقد و بررسی فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا پرداختند. در ابتدای بحث نقد مسعود فراستی در برنامه هفت با اشاره به موضوع برنامه (نقدپذیری) گفت: چند روز پیش فیلمی یک دقیقهای از رئیس جمهورمان دیدم که با ماشین آخرین مدل ژاپنی سیاه وارد سالن یک کارخانه و جمع کارگران میشود از درون ماشین دست به کارگردان دراز میکند. فیلم من را متعجب کرد. من به آقای روحانی رای دادم و در مصاحبه با آقای ظریف از برجام دفاع کردم و گفتم آنها که میگویند هم ظریف میخواهیم هم سلیمانی درست میگویند. مخلص سردار سلیمانی هم هستم. اگر رئیس جمهور عزیزمان بپذیرد این نقد را که این رفتار واقعا اشتباه بود و از دستشان در رفت، خیلی خوب است و اگر بیاعتنایی کند و نپذیرد که با ماشین آخرین مدل ژاپنی سیاه و کمی ترسناک نمیشود رفت پیش کارگران، نشان میدهد نقدپذیر نیست. امیدوارم این نقد کوچک من به جایی برسد تا بتوان گفت میشود رئیس جمهور را هم نقد کرد. این باب باز شود.
در این بخش محمدتقی فهیم گفت: فیلمساز فیلمی میسازد که به دوستان و رفقای قدیمی خود تذکری میدهد که بترسید از روزی که این کشتی سوراخ شود. در واقع نقد درست وارد میکند. برای همین است که میگویم «بادیگارد» پختهترین فیلم این کارگردان است. با «چ» شروع میشود و با این فیلم یک حمله قوی به درون این نظام و رفتارهای این یاران قدیمی است.
فراستی در پاسخ عنوان کرد: اصلا چنین چیزهایی در «بادیگارد» نیست. «بادیگارد» تنها ادای یک فیلم آرمان گرا را در میآورد و بازی پرویز پرستویی در این فیلم به شدت کلیشهای است. حیدر ذبیحی حتی کاریکاتور قهرمانهای فیلمهای قبلی حاتمی کیا هم نیست. قهرمان «بادیگارد» رفتار انسان دوستانه ندارد. پس از انفجار و کشته شدن مردم یا در درگیری پارک اصلا در چهره حیدر ناراحتی و غصه از این واقعه نمیبینیم. حیدر ذبیحی در تمامی مأموریتهای خود شکست خورده است. او محافظ اشخاصی بوده است که همگی ترور شدند. دانشمند هستهای فیلم هم یک نفر سوسول است.
فراستی همچنین تأکید کرد: اسم فیلم هم «بادیگارد» است نه «محافظ». در صورتی که تمام فیلم میگوید من «محافظ» هستم. چرا اسم فیلم را این گذاشته است؟ چون شیک است. فیلم قبل از آنکه درباره حاج حیدر باشد درباره حاتمی کیا است. حاتمی کیا در انتهای فیلم قهرمانش را میکشد و بعد با یک چرخش زیبای دوربین میرود روی نام «بادیگارد» که بعد الفش میشود «حاتمی کیا». تفکر مقدس و غیرمقدس فقط خودش را میتواند تحمل کند حتی قهرمان فیلمش را نیز تحمل نمیکند.
فهیم پاسخ داد: این طبیعی است که حاتمی کیا امضا میکند پای فیلمش که این فیلمی است از من! فیلم حاتمی کیا سویه مردمش و دغدغهها و نسبتش با مجموعه سینمای ما رو به سعود است و از همه بیشتر من فکر میکنم همچنان نسبت به افکارش پایبند مانده است. او بهترین فیلمساز بعد از انقلاب است. و در مقابل هنر در برابر هنر میایستد. فیلمی که محتوا و پیام و حرف نداشته باشد، هر چه قدر دوربین را بچرخانی فایدهای ندارد. ما پیش از آنکه سینما را بشناسیم، حرف داشتیم و مزیت این فیلم همین است.
مسعود فراستی همچنین با اشاره به سخنان اخیر آیتالله جوادیآملی در بازدید از نمایشگاه کتاب گفت: یک جمله چند روز پیش از آقای جوادی آملی عزیز خواندم که «نقد کتاب واجب است. با نقد کتاب، آگاهی بخشی را رواج میدهیم». این جمله عالی است. نقد، مروج کتاب خوانی، مروج فیلم خوب دیدن و مروج فرهنگ است. نقد علی رغم آنکه تیغ دولبه است، در عین حال جامه را واکسینه و محافظت میکند.
محمدتقی فهیم، منتقد سینما که تأکید کرد نه به روحانی رأی داد و نه برجام را قبول دارد، تأکید کرد: فیلم بادیگارد درباره سیاستمدارانی است که نسبت به ابتدای انقلاب تغییر کردهاند و با ماشین ضد گلوله به جمع کارگران میروند.
هفت همچنین به سراغ سامان سالور، کارگردان سینما رفت و با او درخصوص فیلم سینمایی «آمین خواهیم گفت» گفت وگو کرد. سالور در این گفتوگو عنوان کرد: تا سینمای بدنهای وجود نداشته باشد، سینمای مستقلی وجود ندارد.
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: نمیتوان گفت تنها فیلمسازی، فیلمساز است که تصویری روشن از جامعه خود ارائه دهد.
سالور که همواره مدعی است، سینماگر مستقلی است، ادعا کرد: سطح سلیقهای از مخاطب درست کردیم که یا باید خود را به آن سطح سلیقه بیاوریم و «۵۰ کیلو آلبالو» و «من سالوادور نیستم» بسازیم و یا آنکه یک فیلم آبرومند بسازیم. مورد اول آسانتر است چون وقتی به هر قیمتی میخواهید بفروشید و ستاره میآورید، هر پخش کنندهای به سراغ شما میآید، اما وقتی یک فیلم اجتماعی و تلخ میسازید، روابط پیچیدهای میشود و شما باید باندی داشته باشید تا پشت فیلم شما بیاید... آقای سرتیپی ما را به دفترش راه داده میدهد. ایشان یک بیزینس من موفق است.