تجدید پیمان رهبر انقلاب با آرمان های امام خمینی(ره) و همچنین موضوع بازتاب سفر رئیس جمهور و انتخابات در کانون توجه روزنامه های امروز قرار دارد. این در حالی است که تجمع دیروز در مقابل وزارت نفت و برخی گفت و گوهای هسته ای از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
در ادامه می توانید روایت تابناک از روزنامه های امروز یازدهم بهمن را بخوانید.
«روزنامه آرمان» امروز در گفت و گوی مفصل با علی اکبر صالحی رئیس
سازمان انرژی اتمی به پشت پرده مذاکرات پرداخته است. این روزنامه در این گفت و گو
با عنوان « جزئیات منتشر نشده از برجام» به نقل از وی می نویسد: « در دولت يازدهم رويه
و شيوه مذاكره با آمريكا تغيير پيدا كرد و مسئوليت تيم مذاكرهكننده هستهاي براي نخستينبار
از شوراي عالي امنيت ملي به وزارت امور خارجه منتقل شد. هنگامي كه چنين تصميمي گرفته
شد يك كميته راهبردي هستهاي نيز از مسئولان عاليرتبه نظام تشكيل شد. اين كميته با
برگزاري جلسات منظم، شيوه و نوع برخورد جمهوري اسلامي را متناسب با اقدامات طرف مقابل
مورد تجزيه و تحليل و گفتوگو قرار ميداد و حدود و ثغور مذاكرات را روشن ميكرد. در
نتيجه تيم مذاكرهكننده هستهاي و آقاي دكتر ظريف به عنوان مسئول تيم مذاكرهكننده
جمهوري اسلامي ايران در اين چارچوب سياستهاي خود را در مذاكرات جلو ميبردند. كميته
راهبردي هستهاي نيز گزارشات خود از تحليل محتواي مذاكرات و چالشها و فرصتهاي پيشرو
را به صورت منظم خدمت مقام معظم رهبري تقديم ميكردند.
مقام معظم رهبري نيز پس از مشاهده
گزارشات كميته راهبردي هستهاي، نظريات اصلاحي خود را مطرح ميكردند و نتيجه نهايي
در اختيار تيم مذاكرهكننده قرار ميگرفت كه براساس آن برنامههاي خود را در طول مذاكرات
جلو ببرد. در نتيجه مقام معظم رهبري از ابتداي مذاكرات در جريان تمام مسائل مذاكرات
بودند و در صورت نياز نظريات اصلاحي خود را به تيم مذاكرهكننده انتقال ميدادند. بدون
اجازه و مساعدت ايشان اصلا برجام به نتيجه نميرسيد. براي مثال موضوع مذاكره با آمريكا
را ما اصلا نميتوانستيم بدون اجازه مقام معظم رهبري انجام دهيم. با موافقت رهبر معظم
انقلاب بود كه اين مسير باز شد و ما توانستيم از اين مسير به گشايشهاي جديدي برسيم
و در نهايت نيز به نتيجه دلخواه دست پيدا كنيم. تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران به
دو گروه تقسيم ميشدند. يك گروه تيم مذاكرهكننده به رياست آقاي دكتر ظريف بودند كه
گفتوگوها را انجام ميدادند و در مسائل كلان تصميمگيري ميكردند. گروه دوم كارشناسان
هستهاي، سياسي و حقوقي بودند كه كارهاي تحقيقاتي، پژوهشي و پشتيباني مذاكرات را انجام
ميدادند و در واقع بخشي از بار سنگين مذاكرات بر دوش آنها قرار داشت. با اين وجود
تعداد كارشناسان ايراني در مقابل تعداد كارشناسان كشورهاي1+5 «گروهان» در مقابل «لشكر»
بود و تعداد آنها چندين برابر كارشناسان ايران بود. حتي زماني كه كارشناسان يكي از
كشورهاي غربي به مشكل برخورد ميكرد كارشناسان كشورهاي ديگر نيز به كمك آنها ميآمدند
و به آنها كمك ميكردند.
تمام اقدامات صورت گرفته در حين مذاكرات اعم از اقدامات صورت گرفته توسط تيم مذاكرهكننده و همچنين تيم كارشناسي ايران در پايان هر دور از مذاكرات به صورت مكتوب خدمت مقام معظم رهبري تقديم ميشد و ايشان به صورت دقيق در جريان جزئیات مذاكرات قرار ميگرفتند. براي مثال در يك مورد مقام معظم رهبري عنوان كردند«ما پيشنهاد آمريكا در مونيخ درباره چيدمان سانتريفيوژهاي ايران را قبول نداريم». ايشان فرمودند: «ما همان چيدماني كه خودمان قبول داريم را بايد پيش ببريم». در نتيجه گروه مذاكرهكننده موظف شد فرمايش مقام معظم رهبري را در مذاكرات دنبال كند و به نتيجه برساند. يكي از دلايلي هم كه بنده وارد مذاكرات شدم اين بود كه براي طرف مقابل استدلال كنم به چه دليلي جمهوري اسلامي چيدمان مطرحشده را قبول ندارد و به دنبال پياده كردن چيدمان خود خواهد بود. اين موضوع يك بحث فني صرف بود و شرايط به شكلي نبود كه از دوستان سياسي توقع داشته باشيم به چنين مسائلي ورود كنند. در نتيجه بنده وارد مذاكرات شدم. ايالات متحده آمريكا نيز آقاي مونيز وزير انرژي اين كشور را به مذاكرات اعزام كرد تا با بنده در اين زمينه مذاكره كند. مذاكرات بنده و آقاي مونيز نيز بايد در سطحي برگزار ميشد كه در نهايت به تصميم برسد و طرفين بتوانند با اختياراتي كه داشتند در اين زمينه تصميمگيري كنند. به همين دليل بنده با اختيار تام به مذاكرات رفته بودم و از سوي ديگر آقاي مونيز نيز با اختيار تصميمگيري وارد مذاكرات شده بود. مذاكرات بنده با آقاي مونيز در نهايت سبب شكسته شدن بنبست به وجود آمده در مذاكرات شد و مذاكرات تا حدود زيادي به سمت پيشرفت حركت كرد. بنده و آقاي ظريف در طول مذاكرات و هنگامي كه مذاكرات در دو ايستگاه به نتيجه رسيده بود خدمت مقام معظم رهبري مشرف شديم. در اين دو ديدار ايشان نسبت به تيم مذاكرهكننده، آقاي ظريف و بنده اظهار لطف كردند و ما را مورد تفقد خود قرار دادند. در يكي از اين ديدارها ابتدا بنده به اتفاق آقاي ظريف خدمت ايشان رسيديم و پس از مدتي تيم مذاكرهكننده هستهاي نيز خدمت ايشان شرفياب شدند. بيشك اگر حمايتهاي مقام معظم رهبري وجود نداشت مذاكرات هيچگاه به نتيجه نميرسيد.
در سال1390 آمريكاييها اظهار علاقه كردند كه به صورت مستقيم با جمهوري اسلامي ايران وارد مذاكره شوند. آمريكاييها كشور عمان و آقاي سلطان قابوس را واسطه گفتوگوي خود با ايران قرار دادند. در همين رابطه مسئولان كشور عمان با ما تماس گرفتند و درخواست مذاكره مستقيم را با مسئولان جمهوري اسلامي مطرح كردند. در نتيجه نخستين مذاكره مستقيم ايران و آمريكا در سال1391 و در كشور عمان برگزار شد. از طرف آنها آقاي «ويليام برنز» و «جك سوليوان» و از طرف جمهوري اسلامي نيز افرادي مانند آقاي بهاروند، آقاي خاجي، آقاي ذبيح و آقاي نجفي نماينده فعلي ايران در آژانس به گفتوگو پرداختند. در عمان ما دو مذاكره با آمريكاييها داشتيم. در پايان اين مذاكرات ايالات متحده آمريكا از طريق سلطان عمان اعلام كرد كه حق غنيسازي هستهاي جمهوري اسلامي ايران را به رسميت ميشناسند. سلطان عمان نيز در همين رابطه يك نامه به رئيسجمهور وقت ايران آقاي دكتر احمدينژاد نوشت. آخرين مذاكرات ما قبل از پيروزي آقاي روحاني در انتخابات به اسفند سال1391 بازميگردد كه پس از آن مقرر شد ادامه مذاكرات به پس از مشخص شدن نتيجه انتخابات رياستجمهوري ايران موكول شود. با پيروزي آقاي روحاني پرونده هستهاي شكل جديدي به خود گرفت و در نهايت طرفين درباره برجام به توافق نهايي دست يافتند.
«روزنامه وطن امروز» در گزارشی اتقادی
به تجمع دیروز در مقابل وزارت نفت پرداتخت. این روزنامه با تیتر جالب « گارد
بیژن» می نویسد: مدل جدید قراردادهای نفتی تحت
عنوان IPC که از آن به نوع چهارم قراردادهای
نفتی تعبیر میشود توسط کمیته بازنگری قراردادهای نفتی در اسفند 1392 طراحی شد. بیژن
زنگنه که مدل قراردادهای او در دولت اصلاحات فساد فاجعهبار کرسنت را به بار آورده
است، متولی طراحی جدیدی از قراردادها در حوزه نفت و گاز ایران شد. او در همین سال با
آوردن غولهای نفتی دنیا، مدل این نوع قراردادها را طراحی و ارائه کرد. این قراردادها
البته با واکنش منفی فعالان نفتی مواجه شد.
کارشناسان نفتی معتقدند، این مدل قراردادها به راحتی میتواند موجب رخ دادن چندین فساد مشابه کرسنت در طول سال شود. مهمترین انتقادات مطرح شده درباره این نوع قراردادها، زیردست قرار دادن شرکتهای ایرانی و همچنین پذیرش نوعی کاپیتولاسیون نفتی برای شرکتهای خارجی است. برخی مدیران ارشد نفتی و همچنین نمایندگان مجلس در انتقاد از این قراردادها از باجدهی بیسابقه وزارت نفت به شرکتهای خارجی در این نوع قراردادها خبر دادهاند به گونهای که گفته میشود از ابتدای انقلاب تاکنون چنین باجدهیای وجود نداشته است. این در حالی است که اساسا با توجه به ظرفیت داخلی، نیازی به دادن چنین امتیازاتی نیست. دانشجویان بسیجی 3 دانشگاه امامصادق(ع)، امیرکبیر و خواجهنصیر دیروز در اعتراض به تبعات این قراردادها قصد داشتند در مقابل ساختمان وزارت نفت در خیابان طالقانی، تقاطع خیابان حافظ تجمع کنند البته دانشجویان وابسته به جنبش عدالتخواه نیز در این تجمع حضور یافتند غافل از اینکه برای برخی، این اقدام دانشجویان ورود به محدوده غیرمجاز و غیرقابل اغماض بوده است. به همین خاطر یکی از بیسابقهترین برخوردها با دانشجویان معترض صورت گرفت بهگونهای که برخی منابع از برخورد یگان ویژه با دانشجویان دختر نیز خبر دادهاند. این برخورد البته با دستگیری گسترده دانشجویان نیز همراه بوده است. در حالی که در دقایق ابتدایی برخورد گازانبری با دانشجویان، خبرها از دستگیری حدود 60 دانشجو حکایت میکرد اما بعدازظهر دیروز پلیس پایتخت از دستگیری 38 دانشجوی معترض به مدیریت بیژن زنگنه خبر داد. برخی خبرها نیز از انتقال مسؤولان بسیج دانشگاههای امیرکبیر و امام صادق(ع) و همچنین دبیر جنبش عدالتخواه به اوین خبر دادند. این منابع گفتهاند سایر دانشجویان دستگیر شده نیز در بازداشتگاههای پلیس هستند.»
«روزنامه ایران » نیز امروز ضمن پوشش بازتاب های سفر رئیس جمهور به فرانسه و ایتالیا در یادداشتی به قلم صادق زیباکلام به موضوع انتخابات پرداخته است. زیباکلام در این یادداشت با عنوان «گریز تندروها از پاسخگویی» می نویسد: « تندروهای منتقد دولت میکوشند دستاوردهای گرانسنگ دولت برای ملت را تخریب کنند و حتی وارونه جلوه دهند. از قضا، اغلب تندروهای منتقد روحانی، همانانی هستند که در 8 سال زمامداری دولت گذشته، با وجود وضعیت اسفبار سیاسی و اقتصادی کشور (در داخل و خارج) یا حامی دو آتشه رئیس دولت بودند یا مهر سکوت بر لب زده بودند و بر حقایق تلخی مانند انزوای جهانی، تورم، بیکاری، زمینگیر شدن تولید، رواج آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد، طلاق و... چشم بسته بودند. از میان تندروهای منتقد کابینه یازدهم، کمتر کسی را میتوان یافت که در دولتهای نهم و دهم، لب به سخن گشوده باشد و احمدینژاد را بابت چرایی اقدامات مخرب و غیرکارشناسیاش حتی مورد سؤال قرار داده باشد. اکنون نیز تندروها به جای پیگیری شناسایی و مجازات پروندههای متعدد و حجیم فساد مالی دولتمردان سابق، روحانی را هدف انتقاد قرار دادهاند؛ رئیس جمهوری که با وجود حجم فراوان ویرانیهای به ارث رسیده از دولت پیش، تلاش خود را به زدودن آثار ویرانگر سیاستهای دولت سابق معطوف کرده تا امید را به جامعه بازگرداند و منافع ملی را تقویت کند اما در هنگامه این کوشش فرساینده با تبلیغات تخریبی بلندگوهای تندروها مواجه شده است. تندروها، پیشرفت دولت در حل یکی از مهمترین چالشهای سیاست خارجی یعنی موضوع هستهای را برنمیتابند زیرا ورود سرمایهگذاریهای خارجی و رونق تجارت با کشورهای خارجی، منافع این گروه اندک را در معرض تهدید قرار خواهد داد. در واقع دولت مطلوب آنان، همان دولتی است که با به ورطه کشاندن منافع ملی و مردم ایران، فضایی مهیا کرد تا دارایی تعدادی انگشتشمار، نجومی شود و با چنین شاخصی، باز هم طبیعی است که گامهای دولت روحانی برای تنشزدایی در منطقه و جهان و برقراری تجارت بدون رانت با جهان، به مذاق تندروها خوش نیاید و آنان را در وضعیتی قرار دهد که حتی سفر پر دستاورد روحانی به ایتالیا و فرانسه را با بهانهسازیهای بیپایه، هدف هجوم قرار دهند.
از سوی دیگر، تندروها درصددند با زنده نگه داشتن مواضع تنشزا، شانس خود را برای تشدید تنش میان ایران و غرب احیا کنند تا شاید در روند اجرای برجام اختلالی به وجود آید و با همپوشانی تندروهای آن سوی آب، روابط تهران و پایتختهای غربی به مدار خصومت باز گردد. جنبه دیگر، تحرکات تندروها و هجمه آنان علیه کارنامه سیاست خارجی دولت گریز از پاسخگویی در قبال نتایج بررسی صلاحیتهاست. تندروها در روزهای اخیر ضمن انتقال زمین بازی به حوزه دیپلماسی، کوشیدهاند تا ضرورت موضعگیری خود درباره خروجی بررسی صلاحیتها را در میان جنجالسازی علیه دستاوردهای دیپلماتیک و اقتصادی رئیس جمهوری به اروپا، استتار کنند. حال آنکه با وجود تلاش مخالفان تردیدی نیست که بسیاری از مردم منصف ایران، جوانان و اقشار تحصیلکرده و فعالان بخش خصوصی که اهل مطالعه هستند متوجه تغییر و تحولات مثبت بوجود آمده درکشور شدهاند و بنابراین تبلیغات مغرضانه تندروها نمیتواند تأثیر جدی بر افکار عمومی داشته باشد.»
«روزنامه اعتماد» گزارش اول امروز خود را به موضوع گیری جدید هاشمی رفسنجانی در باب انتخابات اختصاص داده است. این روزنامه در این گزارش با عنوان « همه باشند نه يك گروه» به توصيه هاي هاشمي رفسنجاني به مسئولان انتخاباتي می پردازد و می نویسد: « در روزهايي كه اميد به رايزنيهاي مسئولان دولتي براي تجديد نظر در كانديداهاي رد صلاحيت شده است، آيتالله هاشميرفسنجاني هم توصيههاي خاص خودش را دارد. مخاطبش تصميمگيران در اين عرصه هستند كه رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در جلسه مجمع به آنها توصيه ميكند كه سعي شان را بكنند تا همه در عرصه انتخابات حضور داشته باشند. به آنها تأكيد ميكند كه « عرصه انتخابات آينده ميتواند موجب افتخار ديگري براي كشور باشد، به شرط اينكه قانون و اخلاق و آداب اسلامي در آن رعايت شود و در پي حذف يك گروه و ميدان دادن به گروه ديگر نباشيم و تصميمگيران بايد سعي كنند، همه در عرصه انتخابات حضور داشته باشند» جلسه روز گذشته مجمع تشخيص مصلحت نظام هرچند حال و هوايش با روزهاي بازگشت امام به كشور گره خورده بود اما با توصيههاي آيتالله هاشمي كمي هم رنگ و بوي انتخاباتي گرفت. در روزهايي كه به دهه فجر نزديك ميشود رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام كه از ياران ديرين حضرت امام(ره) است از روزها و فضاي كشور در زمان بازگشت امام به كشور گفت. از شرايط آن روزهاي كشور گفت و به شرايط اين روزهاي كشور رسيد. بعد هم از ديگر يار امام يعني حجتالاسلام علي اكبر ناطق نوري خواست تا از آن روز خاطرهاي بگويد؛ خاطرهاي از روزي كه امام به كشور بازگشت. آيتالله هاشميرفسنجاني در جلسه ديروز مجمع تشخيص مصلحت نظام با تبريك ايام خجسته و باشكوه دهه فجر به مردم متدين و وفادار كشورمان و اعضاي مجمع، پيروزي انقلاب اسلامي را با توجه به شرايط سخت آن زمان، از الطاف خداوند دانست و تاكيد كرد: رهبريهاي امام(ره) به ويژه حضور يكپارچه آحاد مردم در انقلاب، عرصه را بر رژيم شاهنشاهي چنان تنگ كرد كه راهي جز فرار برايش نماند و حتي در آن زمان گفته شد كه شاه پس از مشاهده يكي از تظاهراتهاي بزرگ مردمي با هليكوپتر، پس از احضار اعضاي دولت خود، معترض شد كه چرا به وي گزارشهاي غلط ميدهند.»
«روزنامه قانون» در گزارشی به موضوع رد صلاحیت ها پرداخته و در گزارشی با عنوان «امتحان خصوصی برای اجتهاد نامزدها» به پیشنهاد آیت الله حائری شیرازی برای اجتهاد نامزدها می پردازد. این روزنامه در این گزارش می نویسد: «هفته گذشته و قبل از اعلام صلاحيتها و حواشي آن، خبري انتخابات خبرگان را تحت تأثير قرار داد. يكي از چهرههاي بزرگ اين مجلس انصراف خود را اعلام كرد و از اين دور رقابتها خارج شد اما اندكي بعد دوباره پشيمان شدو بازگشت. حائري شيرازي كه دليل كنارهگيري خود را خط خوردن از ليست جامعه مدرسين در تهران اعلام كرده بود، قبل از برگزاري انتخابات ميگويد: خبرگان آینده مانند گذشته است و اتفاق جدیدی نمیافتد!
پيشگيري از حذف افراد
آیتا... محیالدین حائریشیرازی خاطرنشان کرد:حفظ رهبری اهم وظایف است. البته باید از حذف افراد پیشگیری کرد. خود افراد هم باید به این موضوع کمک کنند. بهتر است استخواندارها در صحنه باشند. معماي رد و تاييد صلاحيت
حائري شيرازي با بیان اینکه تجارب شورای نگهبان امروز احتیاط را در حذف میگذارد، اینکه 10 تا 100 تا حذف شوند تا یک غیر مطمئن وارد نشود افزود:کار و قضاوت در این موضوع بسیار دشوار است. اما اینکه بعضی امتحان نکرده پذیرفته نشده و بعضی پذیرفته شدهاند یک معماگونهای پیش میآورد. امیدوارم وحدت رویه روشنتری باشد.نمیتوانیم بگوییم ناظران معصوم هستند. نمیتوانیم بگوییم چون برخی احساساتی دارند پس در برخی مسائل کوتاهی کردهاند. شورای نگهبان افرادی متقی و فاضل هستند و آمدهاند و آبرویشان را در این راه خرج کردهاند.به نظر میرسد اگر راهی وجود دارد برای اینکه علم پیدا کرد که افراد اجتهاد دارند، انجام شود. ولو اینکه امتحان خصوصی بگیرند.
روزنامه شرق» امروز در تیتر اول خود به موضوع انتخابات پرداخته است. این روزنامه در گزارشی یا تیتر « فهرست ١٠٠درصدی اصلاحطلبانه در دستور کار» به رایزنی های فشرده اصلاحطلبان در سه سطح پرداخته است و در گزارشی می نویسد: « شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان به این جمعبندی رسیده است که با وجود ردصلاحیتهای صورتگرفته، فهرستهای خود را بهصورت کاملا اصلاحطلبانه نهایی کند. این نظر دوسوم اعضای شورا بوده است که البته مصوب نشده اما به جمعبندی رسیده است. حامیان این ایده که غالب اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان را تشکیل میدهند، هرگونه ایده مبنی بر ائتلاف با اصولگرایان معتدل یا حامیان دولت و اعتدالیون را به طور کلی رد کردهاند. این اعضا اعتقاد دارند که اصلاحطلبان هرگونه ائتلافی را به بعد از انتخابات یعنی به حضور در مجلس موکول کنند. ائتلافهایی که صورت کلی نخواهد داشت بلکه بهصورت موردی و به اقتضای مواردی که پیش میآید، درباره آن تصمیم گرفته خواهد شد. بااینحال علی صوفی، رئیس ستاد تهران ائتلاف اصلاحطلبان، به «شرق» گفت هنوز تصمیم قطعی دراینباره مصوب نشده است. به گفته صوفی تا اینجای کار بنا بر این بوده است که فهرست صددرصد اصلاحطلبانه باشد،ولی بسته به شرایط ممکن است که این تصمیم تعدیل شود.
همچنین این روزنامه در گفت و گو با دکنر سریع القلم که از وی با عنوان تئورسین دولت نام برده می شود با عنوان « بيثباتي در ايران به ضرر منافع آمريكا است» به نقل از وی می نویسد: « من بر اساس مطالعات و تحقیقاتی که انجام دادهام نظر خود را تبیین میکنم. نوع تصمیمگیری در ایالات متحده، با کشورهای دیگر متفاوت است. پنج تحلیل مهم و کلیدی در دستگاههای مختلف امنیتی و دفاعی آمریکا درباره ایران اثرگذار بود. اول اینکه عملکرد ایران در منطقه خاورمیانه تدافعی است نه تهاجمی. ایران کشوری است که در منطقه حضور دارد، به خاطر اینکه خودش را و وضع موجود داخلی خود را حفظ کند. اسرائیل سر جای خودش است، چهارمین قدرت IT دنیا محسوب میشود، در سال ٢٠١٤، اسرائیل حدود چهار میلیارد دلار نرمافزار امنیت سایبری فروخته و ٢٠ درصد از این سرمایهگذاری در سطح جهان در اسرائیل انجام میشود و در دوران ریاستجمهوری اوباما، پیشرفتهترین سیستمهای دفاعی به اسرائیل فروخته شد. از سوی دیگر، عملکرد ایران در عراق به نظم موجود در عراق، بسیار کمک کرده است. اگر ایران در سوریه حضور دارد، پیامد بهار عربی است که بافت منطقه را عوض کرده و ایران برای دفاع از امنیت ملی خودش آنجا حضور دارد تا بتواند در لبنان حضور داشته باشد و با فلسطین تعامل کند. ایران دنبال حفظ خودش و سهم قدرتش در منطقه است. حفظ وضع موجود (status quo) برای جمهوری اسلامی، اصل است. کشورهای عربی، با استفاده از هلال شیعی، بیش از اندازه، قدرت منطقهای ایران را جلوه میدهند. ایران خارج از عراق و سوریه، مانعی برای منافع آمریکا در خاورمیانه نیست. تحلیل دوم این بود که آمریکاییها به این نتیجه رسیدند تفکر و راهبرد تغییر نظام در ایران را به تعامل با ایران تبدیل کنند. بعد از اتفاقاتی که پس از بهار عربی صورت گرفت و بیثباتیهای لیبی، مصر، سوریه و عراق، ایران کشوری به نظر آمد که ثبات داخلی خودش را دارد و دنبال این نیست که جنبه تهاجمی داشته باشد و با داعش و سلفیگری مخالف است و درست در مقابل آنها قرار دارد. این نکته را هم باید در نظر بگیریم که وقتی آمریکا به ایران نگاه میکند، فقط روابط دوجانبه را نمیبیند بلکه در یک ماتریس بزرگتر با دایره و مدار بزرگتر نگاه میکند. بیثباتی در ایران منجر به تأمین منافع ملی آمریکا نمیشود. بیثباتی ایران به نفع روسیه و چین و سلفیگری است. مستقل از اینکه آنها با ماهیت نظام جمهوری اسلامی مشکل دارند اما با توجه به شرایط منطقه به ایران بهعنوان یک نیروی ثباتدهنده نگاه میکردند. اوباما در نامههایی که بعد از ٢٠١١ به ایران نوشت، سعی کرد مسئولان ایران را اقناع کند که آمریکا استراتژی تغییر نظام را کنار گذاشته و دنبال تعامل با ایران است. ایران هم با احتیاط پیش رفت.»