بازدید 3690
۲

پاریس و حمله به ستون اصلی پارادایم مدرن

سید عبدالحسین طباطبایی
کد خبر: ۵۴۸۲۷۲
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۱ 20 November 2015


هرچند پدیده تروریسم در طول تاریخ نمونه های فراوانی به خود دیده است، اما نام تروریست برای اولین بار در مورد گروهی از یهودیان مبارز بر علیه امپراطوری رم به نام سیکاری به کار گرفته شده است. گروهی که در راستای مبارزه برای رهایی از اقتدار و حاکمیت مطلق این امپراطوری دست به کشتارهای در خفا و بعضا آشکار میزدند. همین نمونه تاریخی اندیشمندان حوزه تروریسم را وارد وادی کرده است که تا به امروز یکی از کور ترین نقاط تفکر امنیتی به ویژه در حوزه سیاست بین الملل بوده است.

برای تروریسم تعاریف متفاوتی ارائه شده و آنچه در همه این تعاریف وجهی مشترک دارد، ابتنای این تعاریف بر اساس نگاه مولف و پایگاه نظری و ایدئولوژیک متن است. هرچند امروز توافقی کلی در مورد پدیده تروریسم و مصادیق عینی آن وجود دارد، اما واقعیت آن است که ذات تروریسم به ویژه از نوع بین المللی آن پیچیدگی های زیادی را در بر دارد که بدست دادن تعریفی عام و جهانشمول از آن را دشوار میسازد. آنچه باقی میماند، توسل به مفهوم «شر بزرگ» است که با ویژگیهای عملیاتی خاص میتواند مبنای یک فهم مشترک از پدید تروریسم باشد.

اما صرف نظر از موضوع تعریف و نام گذاری آنچه این روزها و به ویژه بعد از حملات خونین پاریس بسیار جلب توجه کرده است، موضوعی است که شاید بعد از حملات یازده سپتامبر به فراموشی رفته بود. چه چیز باعث شده تا داعش پاریس را هدف قرار دهد و سوال مهمتر آنکه چرا حملات به پاریس – که شاید خونین تر از بسیاری از حملات دیگر این گروه هم نبوده است – تا این حد توجهات جهانی را به خود جلب کرده است. این سوال به شکل عمومی اینگونه مطرح شده است که چه چیز حملات پاریس را از حملات خونین بیروت تنها یک هفته قبل از آن – و حملات تروریستی دیگر داعش در عراق، سوریه و لیبی – متمایز کرده است؟

حمله به ستون اصلی پارادایم مدرن سیاست بین الملل

از زمان پیمان وستفالیا در 1648 که متفکران روابط بین الملل آن را شروع دوران مدرن در روابط بین دولتها و تولد مفهوم دولت – ملت قلمداد میکنند، پارادایم مدرن در سیاست بین الملل جای گیر شد. هرچند در چند و چون این ماجرا و تفاسیر و تحلیل های آن شاید اتفاق نظری کلی در بین مکاتب مختلف نظری در سیاست بین الملل وجود ندارد اما این موضوع از سوی هیچ کدام از این مکاتب نفی نشده است که شکل گیری دولت - ملت بعد از پیمان وستفالیا، شروع دوران مدرن و به تبع آن تسلط پارادایم مدرن در اندیشه سیاست بین الملل – همچون سایر حوزه های اندیشه سیاسی و فلسفی – بوده است.

ستون محوری این پارادایم را میتوان اصل حاکمیت و اقتدار یا Sovereignty دانست. ستونی که به دنبال خود مجموعه ای از سایر مفاهیم تشکیل دهنده این پارادایم یا گفتمان مدرنتیه را شکل داد و برای مدتی مدید محور اصلی اندیشه سیاسی و سیاست بین الملل بوده است. پیدایش مفهوم آنارشی به عنوان نقطه عزیمت مهمترین جریان در نظریه روابط بین الملل و برخی از جریان های نظری بازتابی یا انتقادی بدون شک یکی از پیامد های بلافصل برپا شدن خیمه مدرنیته حول و حوش ستون حاکمیت و اقتدار است.

حاکمیت به عنوان برجسته ترین ویژگی دولت – ملت طی چند قرن، مشروعیت بخش بسیاری از اعمال دولت در فضای داخل و همچنین توجیه کننده بسیاری از کنش های آن در فضای بین دولتی یا بین المللی بوده است. تفاوت در نظریه های سیاسی تنها حول این محور بوده است که این حاکمیت را باید به زبان هابزی آن ترجمه کرد یا برای فهم و مشخص ساختن حدود و ثغور آن به قاموس جان لاک مراجعه نمود. اما در وجود حاکمیت و تبعات ناگزیر آن هیچ شکی نبوده است.

نگاهی به تکاپوهای عملیاتی القاعده و داعش به عنوان دو شاخه اصلی معرف تروریسم بین الملل به خوبی نشان میدهد که این گروه به ویژه در مناطق و حوزه هایی دارای تسلط و دست بالا هستند که مفهوم حاکمیت و اقتدار مرکزی با مشکلی اساسی مواجه است. افغانستان بدون حکومت مرکزی مقتدر، پاکستان با ساختار قبیله ای و مرکز گریز، عراق که بعد از حملات ایالات متحده اقتدار مرکزی و سازمان یافته قبل خود را به شدت از دست داد و سوریه که وقایع سال 2011 در آن منجر به تضعیف شدید حاکمیت دولت شد همه بسترهایی مناسب برای رشد و نمو و قدرت گیری پدیده هایی مانند القاعده و داعش هستند.

نگاه از این زاویه یک نکته اساسی را در مورد حملات پاریس برجسته میکند. نکته ای که دقیقا در حملات یازده سپتامبر نیز قابل مشاهده بود و پاسخ به سوال در مورد تمایز این حملات با حملات مشابه در بیروت و سایر نقاط را مشخص میسازد. حملات پاریس واجد دو ویژگی اساسی بود. اولین ویژگی مربوط به این مسئله است که این بار داعش و تروریسم، دال مرکزی گفتمان یا ستون اصلی پارادایم مدرن یا به تعبیر نظری متفاوت نماد اصلی حاکم بر نظام گفتمانی مدرنیتنه در سیاست بین الملل را هدف قرار داد. اینبار اروپا به عنوان مهد تولد دولت – ملت و مفهوم حاکمیت و فرانسه به عنوان یکی از مقتدر ترین بازیگران بین المللی طی چند قرن اخیر هدف حملات داعش بودند و نه عراق و سوریه که عملا حاکمیت در آنها تضعیف شده یا از بین رفته است.

آنچه حملات پاریس را متمایز ساخته، بخشی مربوط به این موضوع است که اکنون داعش با این حملات هم قدرت خود برای توسعه نفوذ حتی در قلب اروپا را نشان داده است و هم به عنوان نماد جمسیت یافته از یک طرز تفکر و ایدئولوژی متفاوت، محوری ترین نماد های غیریت خود را به چالش کشیده است.

سوالی دیگری که ذهن بیننده این حملات را به خود مشغول میکند، این است که آیا با این وجود تمامی آنچه زمانی فرانسیس فوکویاما در مورد پایان تاریخ و تسلط لیبرال دموکراسی – شاید به عنوان مهمترین دستاورد روح مدرنیته – بیان کرده بود، با همه پیش زمینه های هگلی آن نیازمند بازبینی و تجدید نظر نیست؟ اکنون عاملانی انسانی که از بطن مدرنیته بلند شده اند، قلب مدرنیته را هدف قرار داده اند.

تکنولوژی مدرن در خدمت نسل جدید تروریسم

تمایز دوم حملات پاریس مربوط به پدیده ای جدید است. طرفه آنکه پدیده تروریسم هرچند در عمق نگاه خود خواسته و یا ناخواسته مدرنیته را به چالش طلبیده اما بهترین استفاده را از ابزارهای تکنولوژیک و مدرن میکند. اندیشمندان حوزه تروریسم بر این باور هستند که تکنولوژی مدرن و رسانه های جدید همچون اینترنت نسلی جدید از تروریسم بین الملل را شکل داده که به شدت با نوع قبلی آن که در قالب «پارتیزان» دسته بندی و مفهوم سازی شده بود متفاوت است.

گفته میشود که حملات اخیر داعش به پاریس به واسطه کنسول بازی پلی استیشن طراحی و پیاده سازی شده. این مورد اگر صادق باشد جدید ترین نمونه استفاده از تکنولوژی توسط تروریسم است اما به هیچ وجه آخرین آنها نخواهد بود. در سال 2005 بروس هافمن به نقل از ستون نویس نیویورک تایمز نوشت: زمانی که آمریکا به افغانستان برای نابودی القاعده حمله کرد، افراد این گروه به کوه های شمال پاکستان پناه بردند و از آن به بعد به غیر از کلاشنیکف، همراه آنها یک لپتاپ هم بود. این شروع فصل جدید در تحول تروریسم بین الملل است.

اینترنت که ابزاری چند منظوره برای تروریسم است – از تامین مالی تا سرباز گیری و اشاعه ایدئولوژی و کتابخانه ای برای آموزش – به همراه ابزارهای جدید همچون نقشه های گوگل، جنگ های سایبری و مانند آن همه پدیده های مدرن هستند که اکنون در خدمت تروریسم قرار گرفته اند. برخی از اندیشمندان حوزه روابط بین الملل این موضوع را ناشی از پدیده جهانی شدن میدانند که «اکنون حاشیه ها را به متن آورده» و ناخواسته غیریت های خود را تولید یا بازتولید کرده است.

تروریسم در قالب داعش و القاعده ضمن به زیر کشیدن همه مفاهیم دنیای مدرن، از ابزارهای متولد شده در این بستر نهایت استفاده را میبرد. ساختار شبکه ای و غیر متمرکز این پدیده بهترین فرصت را برای بهره برداری از ابزارهایی واجد همین ویژگی شبکه ای نظیر وب و فضای مجازی به شکل کلی را میدهد و این وصلت شوم شروعی برای رقم خوردن حملاتی مشابه پاریس شاید با وسعتی بیشتر در آینده است.

تروریسم اکنون به دستور کار اصلی امنیت بین الملل تبدیل شده است. اما واقعیت این است که پیچیدگی های عصر اطلاعات و ارتباطات راهی دشوار برای حل این معضل پیش پا مینهد. به ویژه آنکه هنوز مفاهیم عصر اطلاعات و ارتباطات به خوبی وارد حوزه نظریه و عمل در سیاست بین الملل نشده. شاید یک شیفت دیگر نیاز است که با گذر از پارادایم یا گفتمان مدرن، شمایی بهتر از بستر عملیاتی جدید تروریسم بدست داده شود.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۱
انتشار یافته: ۲
ديد جالبي بود به اتفاقات اخير پاريس با تشكر از جناب طباطبايي نكته اي كه مي توان در زمينه چرايي انتخاب فرانسه عنوان كرد اين است كه فرانسه داداي بيشترين تعداد حاميان خارج از منطقه از داعش بوده و بازگشت انها به كشور زمينه فعاليت تروريستي را با توجه به تجربه عملياتي و آموزشهايي كه در سوريه و در ميدان مبارزه ديده بودند را تسهيل نموده ..
ضمن تشکر از مطالب ارائه شده توسط آقای طباطبائی، نگاه به ادبیات روابط بین الملل نشان می دهد که مناسبات جهانی و نظم حاکم بر آن، و کیفیت روابط قدرت های بزرگ با سایر کشورها، در دوره های مختلف همواره از جانب دولت های بزرگ تعریف و تفسیر شده است. لذا، پدیده جهانی شدن نیز ماحصل نوع نگاه قدرت های بزرگ به دنیای جدید است.
با این پیش فرض که جهانی شدن پدیده ای اجتناب ناپذیر است، به نظر می رسد جهانی شدن پدیده ای دو وجهی باشد؛ به این معنی که ارزش های جهانی شده تنها زمانی با موفقیت محقق خواهد شد که بستر و شرایط موردنیاز جهانی شدن مهیا باشد. ای بسا گسترش پدیده ترورسیم، نتیجه هم سو نبودن دو وجه جهانی شدن (ارزش های جهانی شده –ایجاد بسترها و شرایط موردنیازجهانی شدن در دنیا) است. به عبارتی دیگر، تروریسم معلول ارزش های جهانی شده ای است که بدون ایجاد شرایط و مقتضیات لازم، در دنیا گسترانیده شده است. متولیان جهانی شدن برای ایمن ماندن از تبعات جبران ناپذیر جهانی شدن، باید «مسئولیت حمایت از توسعه کشورهای در حال توسعه» و حاشیه ای را به صورت یک اصل الزام آور بپذیرند.
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار