بازدید 6452
نگاه شما؛

نقش رسانه ملی در تضعیف انسجام ملی

بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۵۴۵۹۵۴
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۳ 11 November 2015
جلیل یاری: جنگ هشت سالة ایران و عراق، یکی از مهمترین فاکتورهای انسجام  بخش در سطح کشور بود که باعث همکاری، فداکاری و جانفشانی اقوام و اقشار مختلف ایرانی در قبال همدیگر شده بود (به گونه  ای که لشکر 31 عاشورا که ترکیبی از رزمندگان آذربایجانی است اردوگاهی در نزدیکی شهر دزفول، و در حمایت از خاک خوزستان احداث کردند که تا به اکنون نیز برقرار است). اما در سال  های بعد از جنگ، که نیاز به برنامه  های انسجام  بخش بیشتر احساس می  شد، رسانه  های جمعی (بالاخص صدا و سیما، و به ویژه تلویزیون) با پخش و انتشار برخی مطالب توهین  آمیز و تحریک  کننده، موجب کاهش انسجام و همبستگی در سطح کشور گردیده  اند. هر چند که به طور عام نمی  توان تمامی رسانه  ها و مطبوعات رسمی را متهم به تضعیف انسجام ملی کرد، اما در این مقال سعی می  شود به مکانیسم  ها و تکنیک  های تضعیف انسجام و همبستگی توسط برخی از رسانه  ها پرداخته شود. این مکانیسم  ها عموماً شامل سه مقولة « نادیده انگاشتن و نفی هویت اقوام غیرفارس   زبان»، «تیپ  سازی» و «تحقیر و توهین» است که به تفصیل توضیح داده خواهد شد. 

نادیده انگاشتن هویت اقوام غیرفارس زبان

هویت بشری متشکل از مؤلفه  های متعددی، نظیر هویت تاریخی، زبانی، فرهنگی، شخصیتی و ... است که توهین به هر یک از این ابعاد، باعث بروز واکنش  هایی خواهد شد. شاید به نظر برسد که نادیده انگاشتن، کمترین حدِ توهین و تحقیر انسان  ها است، اما از آنجا که نادیده انگاشتن برابر با عدم پذیرش و عدم به رسمیت شناخته شدن وجود و عینیتِ طرف مقابل است، انسان  ها در مواجهه با چنین موقعیت  هایی، احساس ناتوانی، پوچی و عدم، و یا احساس انزوا، نارضایتی و نفرت می  کنند؛ و این همان حسی است که برخی از رسانه  ها و مطبوعات رسمی ایران به مخاطب ترک  زبان خود منتقل می  کنند.

در بسیاری از برنامه  ها، گزارش  ها و مقالات مختلف رسانه  های جمعی سعی بر این می  شود که هویت رنگین  کمانی ایران زمین، که متشکل از فرهنگ  های قومی، زبانی و مذهبی متنوع است، نادیده انگاشته شود و تنها هویت بخشی از ایرانیان (مناطق فارس زبان نشین) به عنوان هویت برتر و نمایاننده معرفی گردد. به عبارت دیگر، رسانه  های جمعی غالباً با هم  سان-انگاری هویت ایرانی با هویت فارسی و نادیده انگاشتن هویت اقوام غیرفارس  زبان، موضع خود را به صورت نانوشته و پنهان تنظیم و ارائه می  کنند. در این بین، حتی گاهی هویت تاریخی ترکان ایران زمین نیز با دیدة شک و انکار نگریسته می  شود و نویسندگان و گویندگان برنامه  ها، تاریخِ مناطق ترک  نشین را به گونه  ای دست  کاری و ویرایش می  کنند که مخاطب عام این برنامه  ها در نهایت قانع بشود که در کل ایران تنها یک فرهنگ اصیل و تاریخی وجود دارد و آن هم فرهنگ پارسی است و تمام فرهنگ  های دیگر یا زیرشاخه  ای از این تمدن اصیل پارسی هستند و یا تمدن  های جعلی و خودساخته  ای می  باشند که به مرور زمان رنگ اصالت به خود گرفته  اند.

به عنوان مثال، در شمارة 1580 روزنامه آفتاب یزد مطلبی در مورد آذربایجان و ترک  زبانان ایران منتشر شده است که  نویسنده این مطلب بر این اعتقاد است که ترک نامیدن ترک  های ایران زمین اصالت خود را از دیگران می  گیرد. نویسنده به تصریح اشاره کرده است که «سال  هاست كه آذربایجانی  ها را ترك و زبان آنان را تركی خوانده  ایم و این ترك گفتن  ها تا بدان  جا پیش رفته كه امروز عده  ای از آذربایجانی  ها خود را ترك می  پندارند». از منظر نگارندة این مطلب «فقط عده  ای از آذربایجانی  ها خود را ترك می  پندارند آن هم به علت اینكه مردم ایران سال  ها آنها را ترك و زبان  شان را تركی خوانده  اند و اگر مثلاَ آنها را هندو می  خواندند آنها خود را هندو می پنداشتند». این  گونه مطالب غیرعلمی و توهین  آمیز که به صورت بارز از زمان رضاشاه و با نیت تجدد و یکپارچه  سازی و با هدف تشکیل «یک   ملت و یک دولت» از سوی زمام  داران قدرت و اندیشه مطرح گردیده بود، با برجسته  سازی هویت و فرهنگ پارسی و نفی و نادیده   انگاشتن دیگران، به ذوب و اضمحلال انواع خرده  فرهنگ  های مختلف در فرهنگ غالب منتهی می  شد، که خوشبختانه تا به امروز تا حد زیادی ناکام مانده است؛ اما این نوع تفکر و نگاه به تاریخ هنوز هم در بخش  های مختلف تولید و توزیع اندیشه و قدرت حضور دارند و به تبلیغ و گسترش خود می  پردازند که عملاً تبعیض و نابرابری و در نتیجه بحران انسجام ملی را موجب می  شوند.

همچنین، اکثر برنامه  های مستند و علمی صدا و سیما که به معرفی ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی می  پردازند، عمدتاً با معرفی آثار تاریخی و جاذبه  های گردشگری شهرهای تهران، اصفهان، شیراز، یزد، کاشان و دیگر شهرهای مرکزی ایران آغاز و پایان می  یابند، و کمتر اشاره  ای به منابع گردشگری شهرهای پیرامونی ایران می  شود، گویی که تبریز، اردبیل، ارومیه، زنجان، گنبد کاووس و دیگر شهرهای ترک زبان (و نیز اهواز، زاهدان، سنندج و کرمانشاه و ...) سهمی در این فرهنگ زرین باستانی ندارند.

صدا و سیما غالباً، به صورت پیش  فرض، مخاطب خود را فارس زبان در نظر می  گیرد، و از این نکته غافل است که ممکن است فارسی، زبان مادری و اصلی مخاطب نباشد. بنابراین برنامه  های خود را به گونه  ای طراحی و اجرا می  کند که به مذاق فارس  زبانان خوش بیاید. به عنوان مثال، در انتشار پیام  ها و برنامه  های نوروزی، که در آغاز هر سال شمسی از صدا و سیما پخش می  شوند، نوروز به تمامی فارس زبانان جهان تبریک گفته می  شود، و کمتر به غیرفارس  زبانان (که شامل عرب و کرد و لر و بلوچ و مازنی و گیلکی و ترکمن و ترک ایرانی نیز می  باشد) پیام تبریکی ارسال می  شود. در این هنگام، که هنگامه شادی و ابراز احساسات گرم، و زمان فراموشی و پنهان کردن تمایلات منفی و نارضایتی است، مخاطب ترک  زبان عموماً این پرسش را از خود می  پرسد که «مگر نوروز، تنها یک رسم فارسی است؟» و «آیا ما که فارس زبان نیستیم مخاطب تبریک  ها و پیام  های شادباش نمی  باشیم؟». این در حالی است که نوروز نه تنها در بین مردمان ایران و افغانستان و تاجیکستان (سه کشوری که زبان فارسی در آنها رسمیت دارد) که در بسیاری از کشورهای منطقه (از چین تا ترکیه) جشن گرفته می  شود.

تیپ  سازی از یک «ترک»

امروزه تلویزیون و سینما با استفاده از تکنیک  های روانی مختلف، مخاطبان خود را جذب و مسخ می  کنند و ذهن آنها را با تزریق سوگیری  ها و تمایلات خاص هدایت می  کنند، لذا کارکرد رسانه نه تنها ارائة اطلاعات و اخبار بلکه جهت  دهی به اطلاعات نیز می  باشد. صدا و سیمای ایران نیز، با ارائة و پخش اطلاعات و تصاویر خاصی از کاراکترهای فردی و شخصیتی  ، نقش عمده  ای در طراحی، قاب  بندی و شکل  دهی به «تصویر یک ترک» داشته است. به عنوان مثال، اگر مخاطبی بی  طرف، که هرگز با ترک  زبانان ایران زمین برخوردی نداشته است، به فیلم  ها و سریال  هایی که از تلویزیون و سینماهای ایران پخش می  شود، نگاه ارزیابانه  ای داشته باشد و نقش  هایی را تماشا کند که در آن فرد هنرپیشه به زبان ترکی صحبت می  کند و یا فارسی را با لهجة ترکی حرف می  زند، به احتمال بسیار زیاد بعد از دیدن این فیلم  ها و نقش  ها، به این نتیجه خواهد رسید که ترک  ها، افرادی ساده  لوح (و اگر باهوش باشند از نوع نامتوازن و بی  ثبات)، فقیر (و اگر ثروتمند باشند از نوع بی  کلاس و بی فرهنگ  )، دارای مشاغل رده پایین (همانند رفتگر، آبدارچی، کارگر و ...)، قیافه و طرز پوشش نامرتب و به هم ریخته، شخصیت   نامتوازن و رفتارهای متناقض هستند. این تیپ شخصیتی و تصور قالبی محصول فیلم  ها و سریال  های ایرانی است. بسیار کم اتفاق می  افتد که نقش مثبت و محوری فیلم، در عین حال که به زبان یا لهجة ترکی صحبت می  کند دارای شخصیت مثبت و با پرستیژ بالا و شخصیت متوازن باشد. البته ممکن است غیرترک زبانان ایرانی این نوع نقش  های کمدی  وار را به حساب شوخی و مطایبه بگذارند و تعمد و شیطنتی در اجرا و ارائة این نقش  ها نبینند، اما متاسفانه از دید میلیون  ها ترک ایران زمین این برنامه  ها به حساب تبعیض و ترک  ستیزی مدیران و مسئولان صدا و سیما نوشته می  شود و نارضایتی و عصبانیت آنها را موجب می  شود.

به عنوان نمونه، در سریال چاردیواری که در اواخر سال 1388 از شبکة یک سیم پخش می  شد «آقا تقی» در نقش یک راننده تاکسی ترک زبان ظاهر می  شود که سوار یک تاکسی قدیمی و مستهلک می-شود، تند مزاج و عصبی است، متغیر الاحوال است، و رفتارهای غیرمنطقی و غیرعقلانی زیادی را از خود نشان می  دهد. این سریال که نمونه  ای از صدها مورد مشابه است با ارسال این پیام تکراری به مخاطب خود که «ترک  ها آدم  های ساده و دم  دمی مزاجی هستند» وظیفه خود را به نحو احسن انجام می  دهد و پله  ای به پلکان نارضایتی و گسست ملی می  افزاید.

 تمسخر، توهین و تحقیر

یکی دیگر از تکنیک  های زشت و زنندة رسانه  های مردم ستیز و مخاطب گریز استفاده از کلمات و جملات توهین  آمیز و استفاده از نقش  های تحقیرکننده است. در طول این سال  ها به صورت مستمر شاهد به سخره گرفته شدن ترک زبانان (و صد البته دیگر اقوام غیرفارس  زبان) توسط برخی از رسانه  های جمعی بوده  ایم که در اینجا به برخی از آنها اشاره می  شود.

در نظرسنجی که در سال 1374، از سوی مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامه  ای صدا و سیما، با عنوان «فاصلة اجتماعی» در سطح تهران انجام گرفت، از شهروندان تهرانی سؤالاتی مبنی بر سنجش میزان موافقت با ازدواج با یک فرد ترک، رفت و آمد و مجالست با ترک  ها، سکونت در شهر، محله و همسایگی ترک  ها پرسیده شده بود. این نظرسنجی، جرقه  ای بود که باعث انفجار بشکة نارضایتی و نفرت از عملکرد صدا و سیما گردید و اعتراضات وسیعی را در سطح کشور موجب گردید. هر چند که سنجش فاصلة اجتماعی یک مسئلة علمی است اما اگر این امر به صورت یک طرفه (و بدون طرح سؤالاتی در مورد اقوام دیگر) انجام گیرد، آن هم در فضای متشنج و ناراضی، مطمئناً باعث ایجاد شک و تردید و در نتیجه نفرت  پراکنی در جامعه خواهد شد.

کاریکاتور جنجالی روزنامة ایران (22 اردیبهشت 1385) نمونة غالبی از رفتارهای توهین  آمیز برخی از نویسندگان ناآگاه و یا معاند است که متاسفانه موجب کشته و زخمی شدن عده  ای از هموطنان متعرض   به این اقدام موهن گردید. در این کمیک استریپ، که در ویژه‌نامة روزهای جمعة روزنامة ایران (به صاحب‌امتیازی خبرگزاری جمهوری اسلامی) به زبان فارسی منتشر شد بود سوسکی به زبان ترکی حرف می  زند!

همچنین در برنامة «فتیله» که روز جمعه 15 آبان 1394 از شبکة دوم سیما پخش شد فرد ترک زبانی به تصویر کشیده شد که به جای مسواک از فرچة توالت استفاده می  کند!!!

مسلماً هیچ کس از نیت واقعی سازندگان این برنامه  های توهین  آمیز اطلاع وثیقی ندارد، اما از آنجا که در طی این سال  ها، توهین و تحقیر و تمسخر، به صورت مستمر و مداومی جریان داشته است، بنابراین انسان بی  طرف و ناظر بیرونی به رویه بودن و عادی انگاشته شدن این نوع نگاه پی می  برد و از نگرش تبعیض  آمیز و موهن رسانه  ای که ادعای ملی بودن دارد تعجب می  کند.

در طول سال  های گذشته برخی از برنامه  ها و اقدامات صدا و سیما و مطبوعات ایرانی، دانسته یا نادانسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، عمدی یا سهوی، با برنامه  ریزی و یا بدون برنامه  ریزی، به تخریب انسجام کلی جامعه منتهی شده است. انتشار این برنامه  ها، نه تنها موجب نارضایتی عموم مردم شده  اند بلکه گاهی برجسته  ترین نمایندگان نظام نیز به شور بودن آش تبعیض و توهین و تحقیر پی برده و واکنش  های مختلفی را نشان داده  اند. برای مثال، امام جمعة شهر تبریز، در 19 فروردین 1394 چنین مطرح می  کند که «در برخی از موارد شاهد هستیم که به مسائل قومیت  گرایی دامن زده می  شود و از این طریق سوژه به دست دشمن داده می  شود، برای مثال اینکه نقش  هایی هم-چون رفتگر  را به کسانی می  دهند که مثلاَ ترک  زبان است، این برازنده نیست و جلوی این کار را می-توان گرفت». بنابراین متاسفانه گاهی اوضاع به قدری تلخ و تاریک است که اصلی  ترین اعضای نظام جمهوری اسلامی نیز دهان به شکوه و اعتراض باز می  کنند و این امر مهر تأییدی بر وجود بحران در سیستم رسانه  ای کشور است که باعث کاهش انسجام ملی و بروز نارضایتی در جامعه می  شود.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل