بازدید 22090
۶

ضرورت حرکت به سمت گفتگوهای استراتژیک با اروپا

سید مهدی پارسایی
کد خبر: ۵۲۱۹۰۴
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۰ 03 August 2015

مقدمه

سفر خانم موگرینی به تهران می تواند نقطه عطف دیگری در دیپلماسی اتحادیه اروپایی و ایران پس از روزهای توافق هسته ای 14 جولای وین باشد. این نوشتار با توجه به تجربیات تاریخی سه دهه اخیر در روابط اتحادیه اروپائی و ایران بر این باور است گسست و بی ثباتی در روابط فیمابین پس از دوره های ثبات و اتصال در قالب گفتگوهای انتقادی(دوره آقای هاشمی رفسنجانی) و گفتگوهای سازنده(دوره رئیس دولت اصلاحات) به فقدان حاکمیت یک نگرش استراتژیک در نگاه اروپائیان در قبال نقش و جایگاه ایران در معادلات منطقه ای و ماهیت و چشم انداز تحولات منطقه ای خاورمیانه برمی گردد، و اگر در این دوره زمانی نیز چنین نگرشی در دستور کار اتحادیه اروپائی جایگاهی نداشته باشد بدون شک می بایست منتظر تکرار دور باطل دیگری در روابط بروکسل-تهران بود.

توافق 14 جولای می تواند زمینه ساز بسط همکاری های اتحادیه اروپایی و ایران در حوزه های دیگر از جمله موضوعات منطقه ای و بین المللی گردد. این دو بازیگر بدون شک برندگان اصلی مذاکرات هسته ای بودند، به گونه ای که اتحادیه توانست به سه هدف اصلی خود یعنی ترجیح دیپلماسی بر گزینه نظامی، چندجانبه گرایی در مقابل یکجانبه گرایی و بهره برداری بین المللی از نقش خود در این پرونده دست یابد و در مقابل ایران نیز توانست حقوق ملی خود را استیفا نماید. پرونده هسته ای ایران آزمون بسیار جدی برای سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه روپایی خصوصا در دوره پس از معاهده لیسبون به شمار می رود و بدون شک نقش مهمی در تکوین و قوام یابی آن ایفا کرد. سیاستی که در پرتو دو دستگی اروپایی ها بر سر بحران عراق دچار تشکیک فاحشی شده بود و در دوره بعد در مدیریت بحران هایی همچون لیبی، انقلاب های عربی و .. ناکام مانده بود. لذا پرونده هسته ای ایران رویای اروپائیان برای انعکاس صدایی واحد در عرصه بین الملل را تا حدود زیادی جامه عمل پوشاند و منجر به اروپائیزه شدن بیش از بیش سیاست خارجی سه قدرت اصلی اتحادیه یعنی آلمان، فرانسه و انگلیس از یکسو و اعطای پرستیژ به اتحادیه اروپا در زمینه کارآمدی دیپلماتیک در زمینه مدیریت بحران های بین المللی از سوی دیگر شد.

ضرورت های استراتژیک خاورمیانه

از آنجا که اتحادیه اروپایی سلاح های کشتار جمعی، افراط گرایی و تروریسم را اصلی ترین تهدیدات منطقه برای امنیت خود می داند بدون شک ظهور افراط گرایی در خاورمیانه می تواند ضروری ترین مورد برای همکاری های ایران و اتحادیه باشد. بحرانی که اساسا استراتژی خاورمیانه ای اروپا را دچار تغییر کرده است. رویکرد سنتی اروپا در قبال منطقه، حل و فصل منازعه اعراب-اسرائیل را مساله اصلی اتحادیه و حل آن را مقدمه نیل به صلح و ثبات در کل منطقه قلمداد می کرد، اما به نظر می رسد در پرتو شکست مذاکرات صلح تحت نظر کری و ظهور جریان های تکفیری در چند سال اخیر، اتحادیه زیربنای سیاست خاورمیانه ای خود در قبال خاورمیانه را مورد تجدیدنظر قرار دهد.

اتحادیه اروپایی به خوبی از ضرورت اتخاذ یک سیاست خاورمیانه ای مجزا از ایالات متحده آگاه است چرا که به واسطه همجواری جغرافیایی و وابستگی به انرژی و پیوندهای تجاری با خاورمیانه و شمال آفریقا، آسیب پذیری بیشتری از پویش های امنیتی و سیاسی خاورمیانه دارد. اتحادیه به جریان ایمن انرژی و تداوم پیوندهای تجاری نیاز بیشتری به منطقه خاورمیانه در قیاس با آمریکا دارد و همزمان از ناامنی در منطقه به واسطه دولت های فرومانده و مهاجرت های آوارگان و پناهجویان بیشتر احساس آسیب پذیری دارد.

اتحادیه ای که به واسطه سیاست های غیرعقلایی در قبال تحولات سوریه و حمایت از گروه های تکفییری، با محاسبات اشتباه خود، امنیت منطقه را با تقدیرگرایی و ماجراجویی به دست گروهای تکفییری سپرد. گروه هایی که زیرساخت های نظام دولت-ملت اروپائی خاورمیانه ی پسا سایکس پیکو را به شکلی جدی در شامات تهدید می کنند. واقعیت آنست اتحادیه اروپایی به شکل ساده لوحانه و غیربالغانه ای موتور تغییرات در خاورمیانه و شمال آفریقا را به دست تقدیر و کنش گری نیروهایی با ایدئولوژی های پیشامدرن سپرده است، امری که منجر به هدر رفتن سرمایه گذاری های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اتحادیه در چارچوب سیاست جذب و امنیت آفرین فرایند بارسلون، سیاست همسایگی و اتحادیه مدیترانه ای گشته است.

شرایط خاورمیانه به گونه ای است که بیش از برهه دیگری نیاز به همکاری های منطقه ای و بین المللی دارد. این منطقه نیازمند جایگزینی همکاری با عدم همکاری و رقابت به جای تخاصم است. بحرانهای منطقه ای خاورمیانه ابعاد بین المللی گرفته است و راه حل آن نیز همکاری های فرامرزی و دسته جمعی برای نجات نظم پیشین است. وضعیت وخیم این روزهای خاورمیانه بیانگر شکست راهبرد برون گذارانه ایران از روندهای سیاسی و امنیتی خاورمیانه از یکسو و ناکارآمدی سیاست های فرصت طلبانه غرب و متحدان منطقه ای آنها در قبال منطقه از سوی دیگر می باشد. تحولاتی که نشان دهنده منطق استراتژیک رویکردهای ایران و متحدان منطقه ای اش همچون حزب الله و غیر مسئولانه بودن رویکردهای جبهه غربی-ترکی-عربی و متحدانی همچون النصره و داعش بوده است.

ایران از ابتدا یک سیاست منعطف و به لحاظ استراتژیک عقلایی را در قبال تحولات سوریه و عراق در پیش گرفت و با سیاستی منعطف و مبتنی بر یافتن راهکار سیاسی برای حل و فصل بحران، بر دو گزینه ضرورت حفظ نهادهای دولت-ملت و رجوع به رای مردم سوریه تاکید کرد، اما اتحادیه اروپایی با همراهی متحدان منطقه ای خود رویکردی غیرمنعطف مبنی بر گزینه" اسد باید برود" و استفاده از گزینه نظامی را برای حل و فصل یک بحران سیاسی در پیش گرفتند که مبتنی بر نوعی بی توجهی به فردای سوریه بود. امری که نتیجه آن افزایش بی ثباتی و ناامنی برای منطقه از یکسو و اتحادیه از سوی دیگر است.

اما به نظر نمی رسد ایران به عنوان یک بازیگر قدرتمند منطقه ای بدون لحاظ شدن شرایط ذیل آماده وارد شدن به چارچوب های همکاری جویانه اتحادیه اروپایی در خصوص بحران افراط گرایی در خاورمیانه باشد. 1- تعامل با ایران به عنوان یک بازیگر مستقل و عدم چشمداشت برای بازی ذیل سیاست های بازیگران فرا منطقه ای2- توجه اتحادیه اروپایی به توازن قدرت منطقه ای و عدم تلاش برای برهم زدن آن(امری که ترکیه در قبال سوریه آنرا رعایت نکرد) 3-توجه اتحادیه به تفکیک ناپذیری ایران از محور مقاومت و خطوط قرمز ایران در این ارتباط 4- اتخاذ سیاستی واحد توسط مجموعه کشورهای اتحادیه اروپایی و عدم تقسیم کار و سیاست یک و بام و دو هوا.

در اینصورت اروپا و ایران می توانند از میان بحران ها و مسائل موجود در خاورمیانه به ترتیب از رایزنی در خصوص بن بست سیاسی در لبنان، همکاری در عراق در مبارزه با داعش و تلطیف فضا برای بهبود روابط ایران و عربستان؛ همکاری با ایران در جهت بازگرداندن ثبات و امنیت به خاورمیانه را آغاز نمایند. این موارد مقدمه ای برای رسیدگی به پرونده حساس و پیچیده سوریه می باشد که محک اصلی در موضوعات منطقه ای بین اتحادیه اروپائی و ایران است.

ضرورت گذار از گفتگوهای انتقادی و فراگیر به گفتگوهای استراتژیک

اتحادیه اروپائی بیش از هر زمان دیگری نیازمند تنظیم یک دستور کار جدید با مبناهای استراتژیک در قبال ایران است. نقصانی که در طول سه دهه گذشته روابط اروپا با ایران را وارد دور باطلی از تنش زدایی و تنش زایی کرده است. تجربه نشان داده است هیچکدام از چارچوب های قبلی حاکم بر روابط دو طرف در قالب گفتگوهای انتقادی، گفتگوهای سازنده و سیاست مهار ایران از طریق تحریم و فشار هیچکدام نتوانسته منجر به تامین اهداف مدنظر اروپائیان و همینطور ثبات در روابط بروکسل-تهران کمک کند. اتحادیه اروپائی در طول سه دهه اخیر سعی کرده با استفاده از اهرم هایی همچون سیاست فشار و تهدید و استفاده از قدرت نرم و هنجاری خود(در قالب رویکردهای حقوق بشری) به ظن خود رفتار جمهوری اسلامی ایران را در جهت منافع خود تغییر دهد.

رفت و آمد این روزهای خانم موگرینی و دیگر مقامات اروپائی به تهران در سی سال گذشته حداقل در دو مقطع دوره پس از جنگ و دوران ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات تجربه شده است و نباید چندان نسبت به آن ذوق زده و خوشبین بود چرا که توافق هسته ای صرفا کاتالیزوی است که می تواند منجر به تقویت و تعمیق پیوندهای اروپا با ایران گردد اما به تنهائی نمی تواند معجزه کند. واقعیت آنست مشکلاتی از قبیل اختلاف بین دول قدرتمند عضو اتحادیه در خصوص ایران و مسائل منطقه ای، متغیر آمریکا در روابط ایران و اروپا و .. کماکان بر استراتژی اتحادیه در قبال ایران سایه انداخته است و در سالیان اخیر متغیر متحدان منطقه ای اروپا که مخالف ایفای نقش جدی ایران در منطقه هستند نیز به افزایش تردیدهای اروپا در خصوص اتخاذ یک استراتژی مستقل و کارآمد کمک کرده است.

امروزه اتحادیه اروپائی می بایست گفتگوهای استراتژیک را جایگزین روابط سینوسی گذشته نماید. روندهای منطقه ای در خاورمیانه به گونه ای است که اروپا می بایست به شکل واقع بینانه ای نیاز متقابل استراتژیک را در این شرایط خطیر درک کند. یکی از مبناهای فقدان نگرش راهبردی در روابط اروپا و ایران به این تصور اروپائیان از تهران برمی گشت که تعارضات ایدئولوژیک، استراتژیک و ژئوپولتیک بین اروپا و ایران عمیق است. فقدان اجماع و چنددستگی در داخل اتحادیه نیز این سازه ذهنی رهبران اروپائی را تشدید می کرد. در پرتو ظهور جریان های افراطی در خاورمیانه، ظرفیت های همکاری استراتژیک بین دو طرف به وجود آمده و تعارضات ایدئولوژیک نقش کمرنگی نسبت به گذشته ایفا می کند، امری که مقدمه ای برای حرکت از تقابل به سمت تعامل استراتژیک می باشد.

سخن پایانی اینکه نگرش استراتژیک اروپا به ایران تنها در شرایطی قابل حصول است که اروپائیان نقش مستقل ایران در منطقه خاورمیانه را بپذیرند و به جای سیاست های مقطعی و منقطع پروژه وار گذشته به سمت رویکردهای پایدار و پیوسته فرایند محور در قبال ایران حرکت کنند؛ در غیر اینصورت نمی توان به ثبات نسبتا پایدار و اتمام دور باطل تنش و تنش زدایی در روابط ایران و اروپا خوشبین بود. دلیل اصلی ابتر ماندن گفتگوهای انتقادی و گفتگوهای سازنده و فراگیر در ادوار پیشین عدم وجود یک منطق استراتژیک در سیاست اتحادیه اروپائی در قبال تهران بود، نقصی که اگر کماکان پابرجا باشد می بایست منتظر فراز و فرودی دیگر در آینده روابط دو طرف بود. فقدان نگرش استراتژیک در روابط اروپا با ایران همچون یک بمب ساعتی است که روابط فیمابین را در میان مدت و بلند مدت تهدید می کند.

سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۹۳
انتشار یافته: ۶
1
1
20
1
1
1
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان