بازدید 4946

مقایسه داده‌ها و ستانده‌ها در برجام

ادعاي کارشناسي شده ما اين است که در برجام مبتني بر «توان فعلي» و «برنامه کلان هسته اي ايران» صنعت هسته اي و برنامه تحقيق و توسعه ايران تا حد بالايي ديده شده است (4)و محدوديت هاي پذيرفته شده (که بخشي از آن ها مخصوصا طول مدت محدوديت ها از نقاط ضعف مهم محسوب مي شود) لطمه جدي به اين برنامه نخواهد زد
کد خبر: ۵۲۱۷۰۰
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۸ 03 August 2015
محمد سعيد احديان در یادداشت روز خراسان نوشت:

براي ارزيابي يک خروجي مثل متن برجام روش هاي مختلفي وجود دارد که عبارتند از: ارزيابي فرآيند و ارزيابي نتايج . در ارزيابي نتايج نيز ما با دو شيوه روبه رو هستيم؛ يکي ارزيابي مبتني بر هزينه ها و منفعت ها(در اين جا بررسي داده ها و ستانده ها) و ديگر روش مبتني بر تعيين نقاط هدف ، تعيين شاخص ها و بررسي ميزان انطباق نتايج به دست آمده با شاخص ها. ما در اين مجال با نگاهي کلان ارزيابي متن برجام را بر اساس روش داده- ستانده ارائه مي کنيم و پرداختن به نقاط ضعف و قوت با نگاهي جزئي را نيز براي اطمينان از نداشتن حفره هاي بزرگ ضروري مي دانيم و چه بسا با بررسي اين نکات علي رغم چربيدن ستانده ها بر داده ها ، هنوز در آن نقاط ضعف و حفره هاي حقوقي، سياسي،اقتصادي يا امنيتي مهمي باشد که با خواسته ما فاصله داشته باشد و مورد تاييد نظام قرار نگيرد ولي به نظر مي رسد نگاه صرفا جزئي نگرانه اين روزها ممکن است ما را به خطاي فاحش دچار کند لذا داشتن يک ارزيابي کلان از نتيجه به دست آمده امري مهم و ضروري است و اما تحليل داده- ستانده از برجام:

ستانده ها:

1.رسمي شدن غني سازي ايران و پذيرش ايران هسته اي:


ترديدي نيست که مهمترين چالش اصلي ما با کشورهاي 1+5 در طول 12 سال گذشته همين مسئله بوده است به عنوان فقط يک مثال فراموش نکنيم که در توافقنامه ايران، برزيل و ترکيه ما پذيرفتيم که 1200 کيلو اورانيوم خود را به «خارج» از کشور منتقل کنيم و در قبال آن وعده نسيه اي بگيريم که بعد از يک سال براي تامين نياز نيروگاه تهران اورانيوم 20 درصد تحويل بدهند. با اين امتياز بزرگ به چه دليل موافقت کرديم، فقط در قبال وجود عبارت « چرخه سوخت هسته‌اي شامل فعاليت‌هاي غني‌سازي» و جالب است که آمريکايي ها بازهم حاضر نشدند اين مسئله را بپذيرند اما امروز رسميت يافتن غني سازي در ايران نه تنها روي کاغذ در سند رسمي برجام(1) -که امضاي 6 کشور را دارد - و در قطعنامه سازمان ملل به عنوان يک سند رسمي بين المللي پذيرفته شده است، بلکه آن ها مجبور به قبول کردن آن روي زمين با پذيرش چرخيدن چند هزار سانتريفيوژ شده اند. (2) متاسفانه به اين دستاورد بزرگ برجام بي توجهي مي شود و برخي با وارد کردن شبهات ضعيف و سست اين دستاورد از روي اقتدار ايران را کم رنگ جلوه مي دهند که در پاسخ آن ها ذکر همين جمله از رهبر انقلاب پس از مذاکرات وين در خطبه هاي عيد فطر بس که:

«هدف واقعى آنها اين است که پيچ‌ومهره‌هاى صنعت هسته‌اى به کلّى باز بشود؛ اين را سال ها پيش هم به مسئولين ما صريحاً بيان کردند، الان هم در همين آرزو هستند. ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتيجه‌[اش] اين شد که اين شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتريفيوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ....اين معنايش چيست جز اقتدار ملت ايران»(3)

2.پذيرش صنعت هسته اي (غني سازي صنعتي با تحقيق و توسعه)


اگر غني سازي ما به رسميت شناخته مي شد اما فقط کاريکاتوري از آن باقي مي ماند، ستانده قبلي در قبال پيشرفت هاي ما ارزش چنداني نداشت لذا حفظ صنعت هسته اي ما هدفگذاري مبنايي است و البته هيچ صنعتي اقتصادي نخواهد بود مگر آنکه امکان تحقيق و توسعه در آن لحاظ شود.

ادعاي کارشناسي شده ما اين است که در برجام مبتني بر «توان فعلي» و «برنامه کلان هسته اي ايران» صنعت هسته اي و برنامه تحقيق و توسعه ايران تا حد بالايي ديده شده است (4)و محدوديت هاي پذيرفته شده (که بخشي از آن ها مخصوصا طول مدت محدوديت ها از نقاط ضعف مهم محسوب مي شود) لطمه جدي به اين برنامه نخواهد زد و در بدبينانه ترين حالت(تاکيد مي کنم بدبينانه ترين حالت) بين يک تا دوسال توسعه صنعت هسته اي ايران را عقب خواهد انداخت که اين نقطه ضعف (درصورت وجود) قابل چشم پوشي است. براي روشن شدن اين مسئله و همچنين توضيح برخي موارد بعدي ضروري است اشاره اي به برنامه کلان هسته اي ايران و قابليت هاي فعلي خود داشته باشيم تا موضوع کمي روشن تر شود. برنامه هسته اي ايران بر محور سانتريفيوژهاي نسل هاي پيشرفته IR6و IR8 پايه گذاري شده است. سانتريفيوژهاي IR1 نسل قديمي سانتريفيوژها هستند که به دليل خرابي بالا و اين که حداکثر يک «سو» اورانيوم غني مي کنند، به هيچ وجه اقتصادي نيستند و در يک فرآيند طبيعي چه براساس برجام چه بدون آن بايد روزي جمع شده و با سانتريفيوژهاي پيشرفته جايگزين شوند حتي در بهترين حالت با توجه به وسعت نطنز حداکثر 50 هزار از اين تعداد سانتريفيوژ در اين مکان جاي مي گيرد و ما تنها خواهيم توانست يک چهارم نياز بوشهر را تامين کنيم. از طرف ديگر سانتريفيوژهاي آي آر 6 و آي آر 8 در مراحل اوليه تحقيق و توسعه قرار گرفته اند و فرآيند تکميل بين هشت تا ده سال آن در برجام ديده شده است. در برجام امکان آزمايش اين سانتريفيوژها همراه با تزريق اورانيوم(5) از روز اجرا با زنجيره هاي مياني قرار داده شده است(6) و از نيمه دوم سال هشتم آزمايش تعداد 30 سانتريفيوژ داده شده است(از نقطه ضعف ها اين است که اين تعداد بايد بيشتر مي بود اما اين ضعف لطمه مهمي به فرآيند تحقيق نمي زند) و از ابتداي سال نهم امکان ساخت سالانه 200 عدد سانتريفيوژ براي هر نوع از آي آر 6 و آي آر8 بدون نصب روتور وجود دارد(7) که ما از مراحل مقدماتي براي توليد انبوه سانتريفيوژها از سال دهم عقب نيفتيم و از سال دهم به بعد نيز علاوه بر ساخت، همين تعداد روتور نيز نصب شده و عملا مرحله ورود به توليد انبوه آغاز مي شود. همه آنچه گفته شد جز مواردي معدود و قابل چشم پوشي، مطابق با برنامه اي است که ما حتي اگر هيچ محدوديتي نيز بر برنامه خود نداشتيم نمي توانستيم چندان تغيير مهمي در آن ايجاد کنيم. اين توضيحات به اجمال داده شد تا روشن شود ادعاي حفظ صنعت هسته اي مبناي کارشناسي دارد اما شايد لازم نباشد براي اثبات رسيدن به اين دستاورد استدلال زيادي ذکر شود چرا که رهبري حکيم و شجاع انقلاب در خطبه هاي نمازعيد فطر به «روي کاغذ آوردن» اين دو مسئله (صنعت هسته اي و تحقيقات و توسعه) و در حال «امضا کردن» آن تصريح کردند(8) و جايي براي نگراني در اين دو مسئله باقي نگذاشتند (اين به مفهوم حکم تاييد ايشان بر کليت برجام نيست و فقط تاييدي بر چند دستاورد ذکر شده است):

«ده سال، دوازده سال کشمکش با جمهورى اسلامى، نتيجه‌[اش] اين شد که اين شش قدرت، امروز ناچار شدند که گردش چند هزار سانتريفيوژ را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ اين صنعت را در کشور تحمّل کنند؛ ناچار شدند ادامه‌ تحقيقات و توسعه‌ اين صنعت را تحمّل کنند. تحقيق و توسعه‌ صنعت هسته‌اى ادامه خواهد يافت؛ گردش صنعت هسته‌اى ادامه خواهد يافت؛ اين چيزى است که آنها سالها تلاش کردند، [ولى] امروز روى کاغذ آوردند و امضا دارند مي کنند که حرفى ندارند. اين معنايش چيست جز اقتدار ملّت ايران »(9)

3.رفع تحريم هاي اقتصادي و مالي


ستانده سوم، رفع تحريم هاي اقتصادي و مالي مرتبط با فعاليت هاي هسته اي در روز اجراست (اعم از لغو، تعليق و توقف)(10) که به عنوان يک هدف اصلي از انجام مذاکرات مدنظر بوده است البته در اين مسئله نيز نقاط ضعفي از جمله هم وزن بودن اقدامات ايران و طرف مقابل از زمان امضا تا روز اجرا وجود دارد اما به دليل احتمال بسيار پايين نقض عهد هر دو طرف آمريکا و اروپا با هم در اين مدت کوتاه پس از مصوبه رسمي خود و اين مسئله که بازگشت پذيري ما برگشت به جايي پيشرفته تر از مرحله قبل خواهد بود، قابل پذيرش است لذا عقب نشيني آمريکا از مواضع پيشين خود در لوزان مبني بر تخفيف تحريم ها و طولاني بودن و مرحله اي بودن رفع تحريم هاي اقتصادي هسته اي ستانده اي مهم و اساسي محسوب مي شود.

4.عادي شدن پرونده ايران:


براساس بند 24 ضميمه شماره 5 برجام (11) و بند 8 پاراگراف هاي اجرايي قطعنامه سازمان ملل (12)، پرونده هسته اي ايران که بهانه اصلي همه ظلم ها از جمله تحريم ها بود، بعد از 12سال کشمکش بدون اين که ايران از توسعه برنامه خود عقب بنشيند عادي مي شود که ستانده اي مهم در اين رويارويي مستقيم محسوب مي شود.

5.شکست نظام سلطه در برابر ايران در شفاف ترين رويارويي جهاني( مشروط به ادامه مسير است)

هنگامي که آمريکا و کشورهاي غربي 12 سال حاضر به پذيرش ايران هسته اي نبودند اما امروز آن را به رسميت شناخته اند، هنگامي که تمام تلاش خود را کردند تا «پيچ و مهره هاي صنعت هسته اي ايران را بازکنند» (13) اما حکم امضاي ادامه آن را دادند، هنگامي که مجبور شدند چندين قطعنامه سازمان ملل به عنوان سازوکار اصلي ظلم به ظاهر قانوني را بدون آنکه ايران حتي يک بند آن ها را چون غير مشروع مي دانست اجرا کند لغو کنند، هنگامي که فردو تعطيل نشد (14)، آب سنگين حفظ شد(15)، مقامات رسمي آمريکا به صراحت نه يکبار بلکه بارها و بارها در معرض چشم همه مردم دنيا از ناچار شدن و نبود راه حلي ديگر براي مقابله با ايران سخن گفته اند و مي گويند، مي توان صداي شکست نظام ناعادلانه جهاني را در برابر اراده مردم ايران و 12 سال استقامت و پيشرفت و البته مذاکره هوشمندانه تيم هسته اي شنيد. البته اين دستاورد مشروط است به اينکه از اين پس رويکرد ظلم ستيزي و استکبارستيزي جمهوري اسلامي ايران حفظ شود و ادبياتي که عنوان تعامل با دنيا را با خود يدک مي کشد اما نتيجه اش حل شدن در نظام ناعادلانه بين الملل است، در ادامه مسير ديپلماتيک ايران جايگزين اين رويکرد که هم «آرماني ايدئولوژيک» است و هم «منفعتي استراتژيک»، نشود و مشروط به اينکه بتوانيم اين مسير را حفظ کنيم. نتايج بسيار گران سنگ اين دستاورد شامل عناوين زير مي شود که توضيح هرکدام يادداشتي مستقل مي طلبد:

1.تغيير هنجارهاي بين المللي در جهت عادلانه تر شدن نظام بين الملل

2.گرفتن سهمي در شأن ايران در نظم نوين جهاني

3.تقويت گفتمان استکبار ستيزي در جهان اسلام و آزاده خواهان دنيا

4.بيشتر شدن قدرت منطقه اي ايران و تقويت جبهه مقاومت

ستانده هايي ديگر


ما در اين بخش اهم ستانده ها را ذکر کرديم و الا مواردي ديگر نيز قابل شمارش است که از جمله آن ها مي توان به تغيير محتواي قطعنامه جديد (علي رغم ضعف هاي مهمي که دارد) در مقايسه با قطعنامه 1929، پيشرفته شدن و قابل استفاده بهينه شدن راکتور آب سنگين اراک، وعده کمک هاي فني در توسعه صنعت هسته اي ايران توسط ديگر کشورها و...اشاره کرد.

داده ها:


1- محدوديت هاي غني سازي اولين داده مجموعه اي از محدوديت ها بر برنامه هسته اي ايران است

- سطح غني سازي تا 15 سال محدود به 3.67 درصد خواهد بود.(16)

- ظرفيت غني سازي در نطنز محدود به تعداد 5060 سانتريفيوژ تا ده سال خواهد بود.(17)

- محدوديت 15 ساله در ساخت راکتورهاي آب سنگين خواهيم داشت. (18)

- و در سايت فردو محدوديت هايي را در کاهش تعداد سانتريفيوژها و عدم غني سازي اورانيوم پذيرفته ايم. (19)

براساس توضيحي که پيش از اين درباره توان و برنامه هسته اي ايران داده شد ،روشن مي شود که هيچ کدام از محدوديت هايي که ما در نطنز و فردو پذيرفته ايم لطمه اي به صنعت هسته اي ما نمي زند چرا که سانتريفيوژهاي آي آر 1 بايد با نسل هاي پيشرفته تر جايگزين شود و اورانيوم توليد شده فعلي با توجه به استاندارد کيفي و عدم وجود نيازهاي فعلي حتي تا امروز نيز مورد استفاده قرار نمي گرفتند به عبارت ديگر توسعه صورت گرفته در برنامه هسته اي ايران براي اين صورت گرفته بود که بتواند روزي (شايد امروز و شايد روزي ديگر) به دنيا قبولانده شده و توسعه خود را متناسب با علم روز پيش ببرد. همين مسئله به نحوي ديگر براي محدوديت سطح غني سازي ( ما جز راکتورتهران که براي تامين آن در برجام برنامه ريزي شده، حداقل تا پايان دوره محدوديت نيازي نداريم) و ساخت راکتورهاي آب سنگين (چون راکتورهاي در حال حذف از صنعت هسته اي دنيا هستند) نيز وجود دارد.

2- کاهش ذخاير اورانيوم به 300 کيلو تا سقف 15 سال

ما متعهد شده ايم تا 15 سال حداکثر ذخيره اورانيوم خود را 300 کيلو حفظ کنيم(20). اين محدوديت نيز با توجه به اين که بر اساس برجام امکان تبديل اورانيوم به سوخت قابل استفاده وجود دارد (21)و فقط ذخيره بايد بيش از 300 کيلو نشود و همچنين اورانيوم فعلي ما هنوز از نظر استاندارد کيفي در مرحله آزمايش قرار دارد و اگر توسط مراکزي پيشرفته کيفيتشان تاييد نشود سال ها طول مي کشد که توسط خود ما آزمايش شده و از کيفي بودنشان اطمينان حاصل شود، محدوديتي تاثيرگذار در توسعه صنعت هسته اي ما محسوب نمي شود.

3- نظارت ها و دسترسي ها

ما در برجام هم پروتکل الحاقي را پذيرفته ايم(22) و هم فراتر از پروتکل الحاقي. اولا پذيرفته ايم که نظارت 20 ساله بر روتورها(23) و 25 ساله بر معادن ما صورت گيرد(24) و ثانيا براي 15 سال سازوکاري را براي دسترسي ها پذيرفته ايم که بر اساس آن در صورتي که در نحوه دسترسي ها بين ايران و آژانس انرژي اتمي طبق پروتکل الحاقي اختلافي باقي بماند، تصميم گيري به کميسيون مشترک هشت عضوي مي رود و در صورت وجود 5 راي ايران مجبور به پذيرش حکم اين کميسيون خواهد بود. (25)

اصل پذيرش پروتکل الحاقي براي کشوري که مي خواهد غني سازي داشته باشد، نظارتي متعارف و طبيعي محسوب مي شود. نظارت 20 ساله و 25 ساله ذکر شده نيز در عين حالي که از نقاط ضعف مهم برجام محسوب مي شود اما به دليل اينکه نظارتي صرفا بر مراکز هسته اي ما و براي اعتمادسازي به طرف مقابل محسوب مي شود قابل پذيرش است اما به نظر مي رسد پذيرش حکم کميسيون مشترک در موارد اختلافي با توجه به اعتماد ما به آژانس به طور جدي جاي نگراني جدي دارد و مي توان اين مسئله را پاشنه آشيلي براي ايران در برجام دانست که آثار و تبعات آن را در مجالي ديگر مورد بررسي قرار خواهيم داد.

4- تصور تغيير رويکرد استکبار ستيزي (مشروط به ادامه مسير است)

بايد بپذيريم چه بخواهيم و چه نخواهيم اصل اينکه دو سال مستقيم به صورت رودر رو و علني با آمريکا مذاکره و در مواردي کم تدبيري کرديم(پياده روي دو وزيرخارجه که خاصيتي هم براي مذاکرات نداشت) در ميان جهان اسلام و مردم آزاده خواه جهان که دل خوشي از ايالات متحده آمريکا ندارند، چهره تقابلي مان کمتر شد و اين تصور تا حدي ايجاد شد که ايران در حال تغيير رويکرد استکبارستيزي خود است و همانطور که ذکر شد چون اين رويکرد «آرماني ايدئولوژيک» و «منفعتي استراتژيک» است، اين داده از اهميت بسيار زيادي براي ما برخوردار است که هم با مباني اعتقادي ما پيوند خورده و منافع کلان ملي ما را تحت تاثير قرار مي دهد اما نقطه قوت اين بحث اين است که اين داده در صورت رفتار دقيق آينده ايران، مي تواند کمرنگ شود گرچه بخش زيادي از آن با پخش علني و زنده جلسات سناي آمريکا در حال اصلاح است اما بايد تاکيد کرد اگر اين داده در ادامه مسير اصلاح نشود هزينه آن به قدري خواهد بود که همه دستاوردهاي به دست آمده را تحت الشعاع قرار خواهد دادو لطمه جدي به منافع کلان ملي ما خواهد زد.

جمع بندي:


طبيعي است که احتمالا عده اي سوالات و ابهاماتي براي انطباق اين گزاره ها بر متن برجام داشته باشند که بنابر ضرورت در جاي خود به آن ها پاسخ داده خواهد شد اما اجمالا در يک جمع بندي کلي مي توان نشان داد که مشروط به ادامه رويکرد استکبار ستيزي، مجموعه ستانده هاي ما از ارزش قابل توجهي برخوردار است و دستاوردهاي قابل اعتنايي را براي ما به ارمغان مي آورد و مجموعه داده هاي ما از نظر تاثير گذاري بر صنعت هسته اي ما لطمه قابل توجهي نمي زنند (در يک مورد جاي نگراني و بررسي هزينه فايده وجود دارد) لذا از اين منظر مي توان در مجموع برجام را متني خوب دانست مشروط به آنکه در جزئيات حفره مهم خطرناکي خلاف منافع ملي وجود نداشته باشد و ديگر ابعاد و چارچوب ها از جمله بحث همزماني، برگشت پذيري و مسائل امنيت ملي از ضعف هاي قابل چشم پوشي برخوردار نباشد. ما تلاش خواهيم کرد به مرور، ديگر مباحث را بررسي کنيم و اميدواريم مسئولان نظام در مجلس و شوراي عالي امنيت ملي نيز در ترکيبي از يک نگاه «کلان نگرانه» و «جزئي نگرانه» متن را مورد بررسي قرار دهند و مطابق منافع ملي ايران تصميم نهايي را بگيرند.

پي نوشت:

1- بخش هسته اي در مقدمه برجام و سرفصل ظرفيت غني سازي در ضميمه يک و نيز قطعنامه 2231 شوراي امنيت

2- بند 27 ضميمه يک برجام

3- بيانات رهبر انقلاب در خطبه هاي عيد سعيد فطر 27/4/94

4- سرفصل تحقيق و توسعۀ ماشين سانتريفيوژ در ضميمه يک برجام شامل بندهاي 32 تا 43 و بند 3 مقدمه برجام

5- بند 3 مقدمه برجام و بند 32 ضميمه يک

6- بندهاي 37 و 38 ضميمه يک برجام

7- بند 63 ضميمه يک برجام

8- بيانات رهبر انقلاب در خطبه هاي عيد سعيد فطر 27/4/94

9- همان

10- بندهاي 18و17 ، 16 ضميمه شماره 5 برجام

11- بند 24 ضميمه 5 برجام: در «روز خاتمه» قطعنامه شوراي امنيت، مفاد و تدابير تحميل شده در آن قطعنامه خاتمه خواهد يافت و شوراي امنيت ديگر به موضوع برنامه هسته اي ايران رسيدگي نخواهد کرد.

12- بند 8 پاراگراف هاي اجرايي قطعنامه سازمان ملل: شوراي امنيت تصميم مي‌گيرد که تحت بند 41 منشور ملل متحد، 10 سال پس از روز پذيرش برجام که در سند برجام تعريف شده است، تمام تمهيدات اين قطعنامه لغو گردند و هيچکدام از قطعنامه‌هايي که در زيرپاراگراف a از پاراگراف 7 گفته شد، نبايد اجرا شوند. در اين زمان، شوراي امنيت به رسيدگي به مساله هسته‌اي ايران پايان مي‌دهد و گزينه «عدم اشاعه» از فهرست موضوعات مورد توجه شوراي امنيت خارج مي‌شود.

13- سخنراني اوباما در مجمع سالانه مرکز هائيم سابان؛ 8 دسامبر 2013

14- سرفصل «تاسيسات غني سازي فردو» در ضميمه يک برجام

15- سرفصل « راکتور تحقيقاتي آب سنگين اراک» در ضميمه يک برجام

16- بند 28 ضميمه يک برجام

17- بند 27 ضميمه يک برجام

18- بند 10 مقدمه برجام

19- بندهاي 45 و 50 ضميمه يک برجام

20- ماده 56 ضميمه يک برجام

21- ماده 59 ضميمه يک برجام

22- ماده 64 ضميمه يک برجام

23- ماده 79 ضميمه يک برجام

24- ماده 15 مقدمه برجام

25- ماده 78 ضميمه يک برجام
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر