بازدید 7537

صبر بی انتهای اولین مظلوم عالم + ویدیو

در این شب با یاد امیرالمومنین (ع) قرآن بر سر می‌گیریم. امام على علیه السلام در حلم و بردبارى به حد كمال بود و تا حریم دین و شرافت انسانى را در معرض تهاجم و تجاوز نمی دید صبر و حوصله به خرج می داد ولى در مقابل دفاع از حقیقت از هیچ حادثه‏‌اى رو گردان نبود.
کد خبر: ۵۱۵۴۲۸
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۸ 07 July 2015
صبر بی انتهای اولین مظلوم عالم
دومین شب قدر مصادف با شب شهادت حضرت علی (ع)، به باور گروهی از صاحب نظران شب قدر حقیقی است. خداوند تبارك و تعالى با نزول سوره‌اى خاص، شب قدر را به مردم معرفى فرموده است.

در دو آیه این سوره مباركه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود می‌آیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است.

فردى به امام باقر علیه السلام عرض كرد: مراد و مقصود از این كه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: "والعمل الصالح فیها من الصلاة والزكاة و انواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیلة القدر" (1)؛ كار شایسته از قبیل نماز و زكات، صدقات و انفاقات و انواع خوبى‌ها در آن شب برتر از هر كار شایسته‌اى است كه در مدت هزار ماه كه شب قدر در آن نیست، انجام شود. اگر كارهاى نیك بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودى عاید بندگان مى‌شود؟

اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان كردن این مطلب، سود و زیانى را متوجه هیچ كس نمى‌كند، چه انگیزه‌اى در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گره‌ای از كار بندگان مى‌گشاید؟ مى‌دانیم كه كار بیهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسندیده نیست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمین كه هیچ كارى را بدون حكمت و مصلحت انجام نمى‌دهد.

حكمت معرفى شب قدر به عنوان شبى كه قرآن در آن نازل شده و شبى كه مقدرات در آن سامان داده مى‌شود، این است كه بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فكر و عمل خویش قرار بدهد، اگر كردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل كننده به آن سعادتمند است و اگر خداى نكرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقى خواهد بود.

در این شب با یاد امیرالمومنین (ع) قرآن بر سر می‌گیریم. امام على علیه السلام در حلم و بردبارى به حد كمال بود و تا حریم دین و شرافت انسانى را در معرض تهاجم و تجاوز نمی دید صبر و حوصله به خرج می داد ولى در مقابل دفاع از حقیقت از هیچ حادثه‌‏اى رو گردان نبود.

در تمام غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله رنج و مشقت كارزار را تحمل نمود و از آن بزرگوار حمایت كرد و هر گونه سختى و ناراحتى را درباره اشاعه و ترویج دین با كمال خوشروئى پذیرفت.

رسول اكرم صلى الله علیه و آله از فتنه‏هائى كه پس از رحلتش در امر خلافت به وجود آمد او را آگاه كرده به صبر و تحمل توصیه فرمود، امام على علیه السلام نیز براى حفظ ظاهر اسلام مدت 25 سال در نهایت سختى صبر نمود چنانكه می فرمایند: من مانند كسى صبر كردم كه گوئى خارى در چشمش خلیده و استخوانى در گلویش گیر كرده باشد.

صبر بی انتهای اولین مظلوم عالم

ایشان براى استرداد حق خویش قدرت داشت ولى براى حفظ دین مأمور به صبر بود و این بزرگترین مصیبت و مظلومیتى است كه هیچ كس را جز خود او یاراى تحمل آن نیست! می فرماید: بارها تصمیم گرفتم كه یك تنه با این قوم ستمگر به جنگ برخیزم و حق خود باز ستانم ولى به خاطر وصیت پیغمبر صلى الله علیه و آله و براى حفظ دین از حق خود صرف نظر كردم.

می گویند وقتى حضرت امیر علیه السلام را كشان كشان براى بیعت با ابوبكر به مسجد مى‏بردند یك مرد یهودى كه آن وضع و حال را دید بى اختیار لب به تهلیل و شهادت گشوده و مسلمان شد و وقتی علت آنرا پرسیدند گفت من این شخص را می شناسم و این همان كسى است كه وقتى در میدان هاى جنگ ظاهر می شد دل رزمجویان را ذوب كرده و لرزه بر اندامشان می افكند و همان كسى است كه قلعه ‏هاى مستحكم خیبر را گشود و در آهنین آنرا كه بوسیله چندین نفر باز و بسته می شد با یك تكان از جایگاهش كند و به زمین انداخت اما حالا كه در برابر جنجال یك مشت آشوبگر سكوت كرده است بى حكمت نیست و سكوت او براى حفظ دین اوست و اگر این دین حقیقت نداشت او در برابر این اهانتها صبر و تحمل نمی كرد اینست كه حق بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم.

باز چه مظلومیتى بزرگتر از این كه از لشگریان بی وفاى خود بارها نقض عهد می دید و آنها را نصیحت می كرد اما بقول سعدى «دم گرمش در آهن سرد آنها مۆثر واقع نمی شد» و چنانكه گفته اند آرزوى مرگ می كرد تا از دیدار كوفی هاى سست عنصر و لا قید رهائى یابد.

او پس از رحلت پیغمبر صلى الله علیه و آله دائما در شكنجه روحى بود و جز صبر و تحمل چاره‏اى نداشت.

به نقل ابن ابى الحدید: آن حضرت صداى كسى را شنید كه ناله می كرد و می گفت من مظلوم شده‏ام فرمود: هلم فلنصرخ معا فانى ما زلت مظلوما، یعنى بیا با هم ناله كنیم كه من همیشه مظلوم بوده ‏ام!

جابربن عبدالله انصاری می‌گوید: از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ درباره‌ی علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ مناقب و فضائلی شنیدم كه هر یك از آنها اگر در كسی یافت می‌شد، برای فضیلت و شرافت او كافی بود.

ما در این قسمت از نوشتارمان چند نمونه از آن فضائل را ذکر می کنیم:

1ـ « عَلِیٌّ قَسیم الجّنَّهِ وَ النّار» علی قسمت كننده‌ی بهشت و دوزخ است.

2ـ « مَنْ فارَقَ عَلِیّاً فَقَدُ فارَقَنی وَ مَنْ فارَقَنی فَقَدْ فارَقَ الله» كسی كه از علی دوری جوید از من دوری جسته و كسی كه از من دوری جوید از خدا دوری جسته است.

3ـ « شِیعَهُ عَلیٍّ هُمُ الْفائِزُونَ یَوْم القِیامَهِ» پیروان و شیعیان علی ـ علیه السلام ـ آنانند كه رستگار خواهند بود. (ینابیع المودّه، ص55 ـ 83)

4ـ «لِكُلِّ نَبِیٍّ صاحِبُ سِرٍّ وَ صاحِبُ سِرِِّیَ عَلِیُّ بْنُ أبِیطالِبٍ» برای هر پیامبری صاحب سرّی است و صاحب سرّ من علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ است. (ینابیع المودّه، ص 85)

تعداد بازدید : 33
دانلود

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار