یکی از شگردهای ژورنالیستی وارداتی در دهههای اخیر که با کمال تأسف دامنگیر رسانههای مکتوب ما نیز شده، ایجاد جوّ روانی و غوغاسالاری به منظور ارعاب طرف مقابل و لوث کردن و مخدوش نمودن نظریه رقیب است. به عنوان نمونه، هر از گاهی طرح «تفکیک جنسیتی» موضوع بحث و نزاع موافقان و مخالفان این طرح واقع میشود و در این بین، معمولاً برخی مخالفان از همین شگرد یادشده بهره میبرند. اجازه دهید از کلیگویی پرهیز کنم و به بیان یک مصداق عینی بپردازم.
روزنامه آفتاب یزد در شماره 4358 روز دوشنبه مورخ 1 /4/ 94 عنوان «تفکیک جنسیتی در صدا و سیما» را با خط درشت، تیتر یک خود قرار داد. نگارنده با سابقه ذهنی که از طرح این موضوع در جراید منسوب به جناح اصلاحطلب داشتم، حدس زدم که این تیتر نمیتواند نشاندهنده یک اطلاعرسانی صرف باشد. با قرائت متن خبر، این حدس به یقین تبدیل شد. در این خبر، به نقل از منابع آگاه آمده است که با اجرای این طرح در زیرمجموعه معاونت صدا «تمام اتاقهایی که مسئولیت مدیریت آنها با آقایان بوده، از کارمند و منشی خانم تخلیه شده است.» البته تنظیم کننده خبر، برای تکمیل سناریوی از پیش ساخته خود، شرح مستوفایی از اقدامات ریاست جدید سازمان صدا و سیما از جمله در دستور قرار گرفتن اخراج آرام آرام نیروهای غیررسمی سازمان و حذف برخی شبکههای رادیویی داده است. نویسنده باز برای اینکه ذهنیت مخاطب خود را بیشتر نسبت به این طرح مغشوش کند، میافزاید: «این طرح توسط مسئولان صاحب نفوذ در دولت گذشته مطرح شد». تو گویی پایه و اساس طرح تفکیک توسط دولتمردان نه چندان خوشنام دولت سابق گذاشته شده و عقل و منطق حکم میکند که با بسته شدن پرونده آن دولت، این طرح نیز به زبالهدان تاریخ سپرده شود.
در ادامه این گزارش خبری، از قول دکتر غلامعباس توسلی (جامعهشناس) نقل شده که «اسلام هیچ گاه منعی برای معاشرت زنان و مردان در محل کار فراهم نمیکند و اگر تفکیک در برخی از ادارات باب شود باید منتظر ناهنجاریهای بیشتری در جامعه باشیم». نویسنده محترم خبر در پایان به این جمعبندی غیرمستند به قرائن و شواهد میرسد که «این طرح نتیجه مشخصی در زمینه آنچه مسئولان از آن به عنوان ارتقای راندمان کارمندان و امنیت روانی یاد میکنند نداشته است». اما مسئله به همین جا ختم نمیشود. دو روز بعد، همین روزنامه، این تیتر را در صفحه یک خود با خط درشت درج کرد: «خبر تفکیک جنسیتی تکذیب شد». در شرح این خبر، بیانیهای از سوی معاونت صدا چاپ شده که مضمون آن نشان میدهد روزنامه آفتاب یزد در اجرای شگرد پیشگفته کاملاً موفق بوده است.
در این بیانیه، مسئولان ذیربط صدا در یک واکنش انفعالی، در جایگاه متهم به دفاع از خود و رفع اتهام «تفکیک جنسیتی»! میپردازند با این بیان که «در سازمانی چون صدا و سیما که بسیاری از همکاران آقا و خانم برحسب شرایط شغلی با حفظ شئونات شرعی، عرفی و قانونی با یکدیگر همکاری دارند، چگونه میتوان پذیرفت که تفکیک جنسیتی، آن هم از نوع «خبر روزنامه» رخ داده است؟» گویی «تفکیک جنسیتی» جرمی نابخشودنی و وصله ناجوری است که هرگز به تن اصحاب صدا و سیما نمیچسبد! ملاحظه میفرمایید که چگونه روزنامه آفتاب یزد در جایگاه دادستان به اقامه دعوا پرداخته و صدا و سیما را در جایگاه متهم اصلی به چالش وا داشته است، به گونهای که بیانیهنویس جهت برائت از اتهام ناروای تعصب و ارتجاع! حضور یک خانم را به عنوان اولین بانویی که به سمت معاونت صدا منصوب شده، گواهی بر رد ادعای مطرح شده از سوی روزنامه عرضه میدارد، چیزی که هیچ ارتباطی با موضوع تفکیک جنسیتی ندارد و معنای جز بازی کردن در میدان حریف نمیتواند داشته باشد.
مقصود نگارنده از این یادداشت، جانبداری از هیچ سازمان و گروه و دسته خاصی نیست، بلکه صرفاً نقد موضع انفعالی و واکنش تدافعی کسانی است که مرعوب جوسازی روانی - تبلیغاتی افراد یا جناحهایی میشوند که به جای طرح دقیق و عالمانه موضوع، معمولاً به حاشیهسازی حول و حوش آن دست میزنند.
اما در خصوص طرح «تفکیک جنسیتی» تذکر نکات و طرح پرسشهای زیر را ضروری میداند:
1. متأسفانه این طرح به رغم ماهیت فرهنگی آن، به یک موضوع سیاسی در میان دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب تبدیل شده و قربانی تصفیهحسابهای گروهی گردیده است.
2. ابعاد و جوانب این طرح هیچ گاه به نحو معقول و منطقی توسط رسانههای مکتوب و شفاهی به ویژه رسانه ملی برای افکار عمومی تبیین و تشریح نشده است. چه اشکالی دارد که مثلاً موضوع مناظره یکی از برنامههای جمعه سیمای جمهوری اسلامی، همین موضوع باشد و کارشناسان موافق و مخالف طرح تفکیک، در جلسهای به دور از تنشهای سیاسی، آراء و نظرات خود را در معرض نقد و داوری افکار عمومی قرار دهند.
3. پرسش مشخص نگارنده از مخالفان دو آتشه این طرح این است که برداشت آنها از اجرای طرح تفکیک چیست؟ آیا استنباط مخالفان محترم این است که با اجرای این طرح، کارمندان خانم سازمانها و ادارات دولتی اخراج و کارمندان مرد جایگزین آنها میشوند؟ اگر پاسخ منفی است، پرسش بعدی این است که آیا معتقدند در صورت وجود شرایط و امکانات، فراهم بودن محیطی امن و آرام و فارغ از معاشرتهای غیرلازم برای خانمها، به ارتقاء بازدهی کار و فعالیت و استحکام بنیان خانوادهها کمک میکند یا بالعکس باعث کاهش راندمان کاری و سست شدن شالوده خانواده میشود؟
4. دوستان عزیزی که ادعا میکنند طرح تفکیک در تعارض با کرامت انسانی بانوان است، چرا به خود زحمت نمیدهند و از خود بانوانی که مشمول این طرح واقع شدهاند، میزان رضایتمندی و یا نارضایتی آنها را جویا نمیشوند؟ مگر اینکه بگویند ما مردان دلمان بیشتر برای بانوان و کرامت انسانی آنها میسوزد!
5. اگر فرض کنیم روزنامه آفتاب یزد در نقل سخنان آقای دکتر توسلی امانتداری را مراعات نموده که «اسلام هیچ گاه منعی برای معاشرت زنان و مردان در محل کار فراهم نمیکند» - که البته اینجا سهوالقلمی صورت گرفته، چون «منع» فراهم کردنی نیست – از مسئولان روزنامه سؤال میکنیم: آیا برای ما نظر یک استاد جامعهشناس، هرچند فرهیخته و فاضل و قابل احترام،باید حجت و فصل الخطاب باشد یا نظر اسلامشناس فقیه و متفکری همچون استاد شهید آیتالله مطهری که میفرمود: «آنچه اسلام لااقل به صورت یک امر اخلاقی توصیه میکند این است که تا حد ممکن اجتماع مدنی غیر مختلط باشد. چه لزومی دارد که زنان فعالیتهای خود را به اصطلاح «دوش به دوش» مردان انجام دهند؟ آیا اگر در دو صف جداگانه انجام دهند، نقصی در فعالیت و راندمان کار آنان رخ میدهد؟» (مسئله حجاب، ص 216 و 217)
در پایان ضمن ادای احترام و ادب نسبت به مخالفان طرح تفکیک جنسیتی، تمام دلسوزانی را که دل در گرو کشف حقیقت و تعالی و تکریم مقام انسان (چه مرد و چه زن) دارند، از طریق این یادداشت دعوت میکنم تا در فضایی به دور از غبارهای برخاسته از آتش تعصبات جناحی، در گفتگویی سالم و سازنده در باب این موضوع مشارکت کنند؛ چه بر این باورم که برای حل مشکلات و رفع اختلافات فیمابین، هیچ راهی جز گفتگوی همدلانه – با رعایت همه شرایط و لوازم یک گفتگو نه جدال و نزاع معمول و رایج – وجود ندارد. این همان صراط مستقیمی است که کلام وحی، تمام بشریت – و نه فقط ما مسلمانان – را بدان فرا میخواند: »فبشر عباد. الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوا الالباب» (زمر/ 17 و 18): پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند؛ ایناناند که خدایشان راه نموده و ایناناند همان خردمندان.