وقتی همه راهها برای مقابله با بحران فراگیر آب به هشدار دادن و تهدید مردم ختم شود، عجیب نیست که نشانهای از اثرگذاری نبینیم و از آن بدتر، از شدت گرفتن بحران بشنویم!
به گزارش «تابناک»، حتما تیزرهای تلویزیونی که برای نشان دادن خطر خشکسالی و کم آبی تهیه شده را دیدهاید؛ تیزرهایی که برای ترغیب مردم به کاهش مصرف آب تهیه شده و همان گونه که خواسته یا ناخواسته سهم 90 درصدی کشاورزی در مصرف آب را ندید گرفته، در آنها اثری از عوامل موثر بر افزایش مصرف آب دیده نمیشود.
این نگاه البته نگاهی ریشهدار در میان مسئولان کشورمان است که اگر این گونه نبود، اوضاع و احوالمان این نمیشد. سالهاست با کاهش نزولات جوی، به کمبود دچار میشویم و نخستین واکنشمان به این کمبود، هشدار به مردم است. هشدارهایی که به نسبت کاهش منابع آب شدت میگیرند.
جالبتر آنجاست که هشدار مسئولان تنها به سطح آب سدها بستگی دارد، نه مؤلفه هایی مانند پیش بینی های آب و هوایی یا حتی سطح آب های زیرزمینی. مثلا اگر سطح آب پشت سدها از حد خاصی پایین تر برود، هشدارهای معمولی صادر میشود، اگر اوضاع کمی شدیدتر باشد، قطع آب مشترکان پر مصرف برای درس عبرت کردنشان در دستور کار قرار میگیرد و در صورتی که شرایط وخیم تر باشد، ابزارهایی مانند رسانه ملی به کار گرفته میشوند تا مدام روی اعصاب مصرف کنندگان رژه بروند!
این در حالی است که آمار و ارقام از مصرف 90 درصدی آب های کشور در بخش کشاورزی میگویند، از خشک شدن یا شور شدن آب سفره های زیرزمینی خبر میدهند، از کویرزایی و نابودی دشت های حاصلخیز، از آلوده شدن منابع آب، از آشکار شدن بستر تالاب ها و رودها و از ده ها اتفاق شوم دیگر خبر میدهند؛ اما هیچ یک از این اتفاقات هم موجب نمیشود کمی عمقی تر به ماجرا نگریسته و بحران آب را جدی تر و جامع تر مورد توجه قرار دهیم.
همین کمبودهاست که موجب شده کشورمان از آن مدیریت مثال زدنی منابع آب در دوران گذشته که با ساخت آب بندها و حفر قنات ها خود را نشان میداد، به جایی برسد که هر روز دعوای آب از یک گوشه اش خودی نشان میدهد. از حفر تونل ها و سدها گرفته تا انحراف آب رودها و دریاچه ها به این سو و آن سو که گاه به بحران های امنیتی هم میرسد.
جالب اینجاست که اگر به میان مردم برویم و از ایشان بخواهیم درباره راهکارهای مقابله با کمبود آب و مهار خشکسالی سخن بگویند، با انبوه نظراتی مواجه خواهیم شد که از تصمیمات مسئولان فنیتر و کاربردی تر به نظر میرسند و اغلب برآمده از واقعیات هستند.
از جمله این واقعیت ها، بی توجهی مسئولان به فرسودگی توزیع آب شهری است که به باور برخی کارشناسان تا 35 درصد آب تزریق شده به شبکه را هدر میدهد؛ یا بی توجهی به مصرف بالای آب در وسایل خنک کننده ای مانند کولرهای آبی که ترجیح مردم به استفاده شان در گران بودن نرخ برق مصرفی کولرهای گازی است.
اکنون اگر به این موارد، ندید گرفتن دیگر ابعاد مؤثر در مصرف آب را هم اضافه کنیم و مثلا به تأثیر تعویض شیر آب های معمولی با انواع پدالی یا استفاده از پکیج یا دیگر روش های گرمایشی در کاهش مصرف را یادآور شویم و فراتر از آن، عوامل بیرونی موثر در این مصرف را هم مدنظر قرار دهیم، تازه میتوانیم مدعی شویم برای کاهش مصرف آب در شهرها برنامه ارائه دادهایم.
برنامه ای که زمانی جامع خواهد بود که همه ابعاد مصرف آب در آن دیده شده باشد وگرنه کیست که نداند هرچقدر ساکنان شهرهای آلوده ای چون تهران را مجبور به کاهش مصرف کنیم، باز بلایایی چون آلودگی هوا مجبورشان میکند که هر یکی دو روز میزان زیادی آب برای استحمام و شست و شوی لباس های دودگرفته شان مصرف کنند، خودروهایشان را چند روز در میان بشورند، فرش زیر پا و پرده های تغییر رنگ داده را یکی دو نوبت در سال تمیز کنند و... .
اگر به این موارد، باران گلآلود هفته های اخیر پایتخت را که اضافه کنیم که برای زدودن اثران منفی اش، مصرف بالای آب لازم است، درخواهیم یافت بحران آب نیز به مانند دیگر بحران ها، زمانی حل شدنی خواهد بود که نگاهمان به آن جامع باشد و حتی اثرات آلودگی هوا و آمیخته شدن هوای شهرهای مختلف به گرد و غبار را هم در آن ببینیم؛ نگاهی که تاکنون شکل نگرفته و متأسفانه به نظر نمیرسد به این زودی ها هم شکل بگیرد!