«حمله به یک دارالقرآن در تهران+فیلم»؛ با خواندن این تیتر ـ که یک رسانه انتخابش کرده ـ ممکن است تصور کنیم که یک اتفاق مغایر با آداب دینی و بسیار عجیب رخ داده و حتی از آن فراتر، یک غائله بزرگ کلید خورده است؛ آنقدر که نمیشود باور کرد رهبر انقلاب درباره ساخت این بناها اشکال وارد دانسته و به گونهای موضع گیری کرده که حق با معترضان است!
به گزارش «تابناک»، هنوز دو ماه و اندی از هشدارهای صریح رهبر انقلاب درباره مراقبت مسئولان از زمین های عمومی نگذشته، اتفاقی در غرب تهران رخ داده که چالش آفرین شده و آنقدر ضد و نقیض درباره آن از زبان مسئولان جاری شده که به پرونده ای لاینحل شباهت یافته است.
ماجرا از آنجا آغاز شد که جمعی از اهالی فاز 2 شهرک اکباتان تهران، بعد از چند نوبت اعتراض به ساخت دارالقرآن در زمین های مشاع مقابل آپارتمانهایشان، تصمیم میگیرند با اتکا به هشدارهای رهبر انقلاب، بار دیگر اعتراضی ترتیب داده و برچیده شدن ساختمانی که از زمان شکل گیری اعتراض ها ساختش متوقف نشده و حالا سفت کاری اش رو به اتمام بود را خواستار شوند.
این اعتراض در حالی در آپارتمان های مجاور این بنا به اطلاع اهالی رسید و شکل گرفت که پیشتر در قالب نامهای با چندهزار امضا که به شورای شهر داده شده بود، تجمع مقابل ساختمان شهرداری تهران در خیابان بهشت، چندین نوبت تحصن در مجاورت محل احداث بنای مذکور و... بیان شده و پاسخ نگرفته بود.
اصل حرف معترضان هم این بود که زمین های این محدوده مشاع و ساخت و ساز در آن، نیازمند دریافت رضایت از همه مالکان است؛ اعتراضی که البته اختصاص این زمین به دایر کردن فضای سبز را هم شامل میشد و البته به نظر بحق بود، زیرا هم بنا بر قانون و هم شرع نمیتوان در زمین های مشاع بنایی احداث کرد؛ ولو عام المنفعه و به قصد دایر کردن امری فرهنگی و دینی.
البته همه این اعتراض ها از زمان کلنگ خوردن پروژه در عید فطر سال پیش صورت گرفته و راه به جایی نبرده بود؛ اما معترضان در تحصن اخیر جملهای را با قلم درشت بنر کرده و در دست گرفته بودند که حقانیت مدعایشان را ثابت میکرد: «تخریب فضای سبز به فرمان مقام معظم رهبری حتی برای ساختن حوزه علمیه نیز جایز نیست».
این جمله که برگرفته از رهنمودهای رهبر انقلاب در اسفندماه گذشته در جمع فعالان و مسئولان محیط زیست و در ضرورت مراقبت از فضای سبز و زمین های عمومی بود، به نظر تیر خلاص را به ساخت دارالقرآن در زمین های مشاع اهالی می زد؛ اما این خواسته همه اهالی نبود.
معترضان در این باره میگویند: از روزهای ابتدایی زدن اسکلت این ساختمان پارچه نوشته ای زدند که رویش نوشته شده بود، ساخت این بنا به درخواست اهالی مومن بوده، در حالی که اینجا باید فضای سبز شود و مشاع است و در زمین مشاع مسجد هم اگر ساخته شود، نماز در آن در صورت نارضایتی مالکان اشکال دارد.
البته مدافعان ساخت این بنا معتقدند با دایر شدن دارالقرآن در این منطقه، هم پای اراذل از آنجا بریده میشود و هم فیوضات دیگری به اهالی خواهد رسید و از شهرداری درخواست دارند که این بنا را به پایان برساند؛ موضوعی که پژمان پشمچیزاده، معاون شهردار تهران درباره آن در توضیحاتش در شورای شهر گفت: عدهای از اهالی شهرک مخالف ساخت این دارالقرآن بوده، اما عدهای از اهالی مذهبی شهرک با آن موافق هستند. ضروری است تإمین سرانه فرهنگی محله را نیز در نظر بگیریم و نمیشود برای راهاندای دارالقرآن معضل ایجاد کرد. البته این اقدام کاری مردمی است و شهرداری کار خاصی انجام نداده است.
بدین ترتیب ماجرا در فاز دیگری تفسیر میشود و نه شورای شهری ها مسئولان شهرداری را مورد پرسش قرار میدهند که آیا ساخت این بنا در تعارض با هشدارهای صریح رهبر انقلاب هست یا خیر؟ و مسئولان شهرداری هم این بخش اعتراض را ندید میگیرند تا همه چیز به کلافی سردرگم شباهت پیدا کند.
داستان در ادامه با طرح ادعاهای دیگر پیچیده تر میشود و یکی در دفاع از ساخت بنا تأکید میکند که معماران و طراحان خبره را برای زیباسازی و همگون سازی آن با منطقه به کار خواهیم گرفت و دیگری مدعی میشود، اگر درختی در این ناحیه وجود دارد، همه را سازندگان دارالقرآن کاشته اند، مسئولان شهرداری تإکید میکنند که در این بنا قرار نیست واحد تجاری افتتاح کنند و حتی کار به جایی میرسد که برخی مدعی میشوند زمین این بنا در محدوده زمین های مشاع شهرک نیست و ملک شهرداری محسوب میشود و... .
جالب اینجاست که به رغم همه این ادعاها، بالاخره مسئولان شهرداری به این نتیجه میرسند که ساخت بنا را متوقف کنند و این تصمیم را عملی میکنند؛ تصمیمی که البته به مذاق برخی خوش نخواهد آمد، زیرا به طور تلویحی تمامی ادعاهای معترضان را مهر تأیید زده و نشان داده که اعتراضات پیاپی بالاخره به ثمر نشسته است؛ اعتراضاتی که این اواخر به پاره کردن بنر دارالقرآن هم رسیده بود و برخی از آن با عنوان «حمله به دارلقرآن و حسینیه در تهران+فیلم» رسیده بودند!
البته معترضان چندان خوش بین نیستند، چون میگویند پیش تر نیز توقف این پروژه را در سخنان مسئولان شنیده و تداوم کار را به چشمانشان دیدهاند؛ نه خوش بیناند و نه باور میکنند که این توقف به برچیده شدن بنا منجر شود، زیر ا میبینند اعتراضشان به ساخت بنا در زمین های مشاع، اعتراض با ساخت دارالقرآن و به نوعی ضدیت با اماکن مذهبی تفسیر و هیچ کسی به روی خودش نمیآورد که یکی از هشدارهای رهبر انقلاب درباره زمین خواری، مراقبت از زمین هایی بوده که به اسم ساخت امثال حوزه علمیه در آنها وارد میشوند و از چنگ عموم خارجشان میکنند!
بدین ترتیب میشود سرنوشت این زمین و اسکلت سفت کاری شده اش را بهترین آزمون برای مسئولان و نتیجهاش را سنگ محکی برای عملکرد نهادهای مختلف دانست؛ آزمونی که میتواند به حرکت در راستای منویات رهبری درباره محیط زیست و زمین های عمومی ختم شود و یا به ساخت دارالقرآنی برسد که عدهای معتقدند هم در محل غصبی ساخته شده و عبادت در آن محل اشکال است و هم در ساختن آن سخنان رهبر انقلاب نادیده گرفته شده! آزمونی که هر چقدر از شروعش بیشتر زمان میگذرد، سخت تر میشود و احتمال مردود شدن در آن بیشتر به نظر میرسد!