بعد از شدت گرفتن درگیریها در یمن پس از یک دوره پنج روزه آتشبس نسبی، آینده جدیدی برای شاهزادههای عربستانی در حال رقم خوردن است. بعید است که مذاکرات در ژنو و به میزبانی سازمان ملل به نتیجه روشنی برسد.
به گزارش «تابناک»، بروس ریدل، تحلیلگر آمریکایی که به عنوان مدیر پروژه اطلاعات در اندیشکده بروکینگز مشغول فعالیت است، در تحلیلی برای المانیتور در این باره نوشته است: با ازسرگیری حملات سعودیها، به نظر میرسد شاهزاده محمد بن سلمان وزیر دفاع و جانشین ۲۹ ساله ولیعهد عربستان اهمیت زیادی برای رسیدن به یک پیروزی قاطع در یمن قائل است. مذاکرات ژنو در شرایطی که صنعا پایتخت یمن در اختیار حوثیهاست، آشکارا نمیتواند پیروزی سعودیها محسوب شود و فرزند شاه سعودی به چیز بیشتری نیاز دارد.
در واقع بعد از هفتهها حمله هوایی به شیعیان حوثی و متحدان آنها، به نظر میرسد جنگ شاهزاده عربستانی در یمن به بنبست رسیده است. خسارات عظیمی که سعودیها به زیرساختهای یمن وارد کردهاند، دشمنی زهرآلودی را بین دو طرف ایجاد کرده که تا سالها از بین نخواهد رفت. یمنیها همواره از همسایه ثروتمند خود متنفر بودهاند و حالا احتمالا به انتقام فکر میکنند. بدتر از این، ایران در حال کسب یک پیروزی بر ریاض است بدون اینکه هزینهای به جز یک هزینه مختصر بابت حمایت از حوثیها پرداخته باشد.
سعودیها امیدوارند به تعداد کافی نیروهای یمنی جمعآوری کنند که توانایی جبران پیروزیهای کسب شده توسط حوثیها را داشته باشند. نیروهای ویژه سعودی در حال آموزش یمنیها هستند. نبردهای شدید در حال تخریب شهرهای یمن است ولی حتی اگر این روش به نتیجهای هم برسد، تنها به یک جنگ داخلی شبیه به لیبی، سوریه و عراق منجر خواهد شد که گروههایی مانند داعش، اصلیترین برنده آن خواهند بود.
شاه سعودی در ژانویه امسال، پسر ۲۹ سالهاش را به وزارت دفاع منصوب کرد، بدون اینکه سابقه نظامی داشته باشد و یا اینکه در این زمینه آموزش دیده باشد. دو ماه بعد از این انتصاب وی وارد جنگ با یمنیها شد؛ به این امید که بتواند با جنگ، عبد رب منصور هادی را قدرت بازگرداند. سعودیها تنها سه ساعت پیش از شروع حملات به یمن، موضوع را به اطلاع امریکا رساندند و پسر پادشاه به سرعت به نماد حمله عربستان به یمن تبدیل و پیوسته در رسانههای سعودی به عنوان فرمانده جنگ و کسی که در حال یافتن متحدان جدید برای سعودیهاست، معرفی شد.
سلمان فورا به دنبال حضور نیروهای پرتجربه پاکستانی در حمله به یمن رفت، ولی پاکستانیها بعد از دیدار با شاه و فرزندش به این واقعیت پی بردند که سعودیها هول کردهاند و بدون داشتن یک استراتژی منطقی برای رسیدن به پیروزی وارد جنگ شدهاند. پاکستانیها از وارد شدن به جنگ خودداری کردهاند و نگرانیهای خود را به رسانهها درز دادند. فرزند شاه سعودی به عنوان فردی آزمون نشده و نامناسب برای مسئولیتش معرفی شد. همه این اتفاقات از جانب نواز شریف یعنی نخستوزیری اتفاق افتاد که سالها در عربستان در تبعید بوده است و سعودیها را بهتر از هر خارجی دیگری میشناسد.
زمزمههای مشابهی در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز وجود دارد. آنها رهبری جدید عربستان را بیملاحظه و بدون توانایی پیشبینی نتیجه اقدامات خود میدانند. به طور سنتی، سعودیها بسیار محافظهکار بودهاند و از خطر اجتناب میکردهاند. از فیصل تا عبدالله، شاهان سعودی محتاط بودند و با دقت رفتار میکردند. اکنون بحث بر سر تیمی است که عمق لازم را نداشته و برنامهای هم برای رساندن کار به پایان ندارد. هیچ کس دوست ندارد علنا بگوید که عربستان به مخمصه افتاده است، ولی به نحو روزافزونی، تصمیم عمانیها برای پرهیز از ورود به جنگ عاقلانه فرض میشود.
حوثیها هم به نوبه خود در حال آزار دادن سعودیها هستند. آنها حملات توپخانهای و خمپارهای به مناطق مرزی سعودی ترتیب داده و در موارد حملات کوچک زمینی به خاک عربستان انجام دادهاند. آنها بر ادامه حملات خود برای تسلط کامل بر عدن اصرار دارند و مصمم هستند که در قدرت بمانند. آنها پیش از این با موفقیت با سعودیها جنگیدهاند و ترسی از آنها ندارند.
در این میان، ایرانیها ضمن اشاره به تجربه کم و بیپروایی حاکمان جدید و بیتجربه سعودی آنها را با صدام و نتانیاهو مقایسه کرده و حتی از سقوط آل سعود پس از شکست در یمن خبر میدهند.
اظهارات سعودیها نیز در حال تندتر شدن است. همزمان با حضور محمد بن نایف و محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و جانشین وی در کمپ دیوید و دیدار با اوباما، پادشاه سعودی با شیوخ بسیار تندروی وهابی دیدار کرد که جنگ در یمن را مأموریتی مقدس توصیف کردند. پادشاه سعودی همزمان با نادیده گرفتن دعوت اوباما با شیوخی دیدار کرد که از بردگی دفاع میکنند، با علم مدرن نجوم مخالفاند و شیعیان را غیرمسلمان میدانند.
درگیر بودن شدید سعودیها در یمن در شرایطی است که داعش در عراق و سوریه به توفیقات مهمی در الرمادی و پالمیرا (تدمر) دست یافته است. در حالی که نیروی هوایی سعودی، صعده و صنعا را بمباران میکند، خلیفه داعش در حال تقویت خود است. از آنجا که ابوبکر البغدادی گفته است که قصد فتح مکه و ساقط کردن آل سعود را دارد، این تهدیدی جدی برای سعودیهاست، ولی داعش برای سعودیها در قیاس با حوثیها هدف کماهمیتتری به حساب میآید. داعش همزمان مسئولیت حمله انتحاری به مسجد شیعیات در استان الشرقیه عربستان و نیز مسجد دیگری در صنعا در یمن را بر عهده گرفته است.
در حالی که کشورهای عربی در ماجرای عراق کنار کشیدهاند، ایران هر روز بیشتر به کمک عراقیها میرود. وزیر دفاع ایران ـ که یکی از ژنرالهای سپاه پاسداران است ـ در هفته اخیر به بغداد رفته و این در شرایطی است که حیدرالعبادی به کمک فوری نیاز دارد. اوباما میتواند حملات هوایی خود در عراق را افزایش دهد، مشاوران نظامی بیشتری به عراق بفرستد و یا همکاری اطلاعاتی با عراق را بهبود ببخشد، ولی نیروی زمینی برای ورود به عراق ندارد. سردار دهقان موقعیت متفاوتی دارد. نیروهای شبه نظامی حامی ایران در کنار مستشاران ایرانی در عراق هستند و موقعیت آنها در مرزهای شمالی سعودی در حال تقویت است.
فعلا سعودیها در حال درک ضعفها و محدودیتهای خود هستند و به رغم اینکه سعودیها هزینه نظامی پنج برابری نسبت به ایران دارند و صدها هواپیمای پیشرفته از آمریکا و کشورهای اروپایی خریداری کردهاند، عربستان از رسیدن به اهداف خود در یمن و عراق ناتوان است.
آمریکا عمیقا در حال حمایت از نیروی هوایی سعودی است. بدون حمایت آمریکاییها، سعودیها توانایی ادامه حملات هوایی خود را ندارند. سعودیها نیازمند حمایت امریکا و انگلیس برای نگهداری از هواپیماهای خود هستند، آنها نیازمند اطلاعات لازم برای هدف قرار دادن حوثیها هستند و به دریافت مهمات جدید محتاج هستند؛ بنابراین، آمریکا به نحو فزایندهای به جنگی کشیده میشود که خود تمایلی به آن ندارد.