بازدید 4572

بازسازي داستان سرقت سينمايي از صرافي

کد خبر: ۴۹۸۰۹۸
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۱ 07 May 2015
دو سارق نقابدار ديوار بتني صرافي را با دستگاه فرز سوراخ كرده بودند كه ناگهان جيغ كركننده آژير به هوا بلند شد. چند دقيقه ديگر ماموران پليس مثل مور و ملخ خيابان فردوسي را قرق مي‌كردند اما سارقان اين اتفاق را از قبل پيش‌بيني كرده بودند. آنها كه نقشه‌اي دقيق در سر داشتند، دست از كار كشيدند. دستگاه فرز را خاموش كردند و بي‌تحرك ماندند. انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده.

به گزارش اعتماد، ساعت ٥:٣٠ بامداد نهم فروردين، هنوز صداي آژير بلند بود كه ماشين گشت نيروي انتظامي خود را به محل رساند. از بيرون همه‌چيز عادي به نظر مي‌رسيد و تصور اينكه دو سارق با كلنگ و دستگاه فرز به جان ديوارهاي صرافي افتاده باشند غيرممكن بود. صداي آژير صرافي قطع نمي‌شد. مامور پليس دست به اسلحه‌اش گرفت و با ترديد به در صرافي نزديك شد. او با خود گفت كه خبري نيست و احتمالا تنها يك اتصالي در سيستم امنيتي صرافي، آژير را روشن كرده است.

پس با بي‌سيم، «عادي بودن» شرايط و «برگشتن» گشت پليس را گزارش داد. دقايقي پس از ترك محل از سوي ماموران، التماس‌هاي آژير صرافي نيز خاموش شد. دو سارق نفسي به راحتي كشيدند؛ آن سوي تونل ٧٠ سانتي‌متري در ديوار صرافي، گاو صندوقي پر از پول انتظار آنها را مي‌كشيد.

ساعت ١١:٠٠ ظهر ديروز خيابان فردوسي تهران مملو از جمعيت بود. قرار بود صحنه سرقتي پيچيده از يكي از صرافي‌هاي همان خيابان بازسازي شود. بنرهاي تشكر از پليس روي ديوارهاي صرافي نصب شده بود و رفته رفته به جمعيت اضافه مي‌شد. همه مي‌دانستند كه دو سارق، هشتم فروردين سه تونل در ديوارهاي دو صرافي كنده‌اند و در روز دهم فروردين، ٧٠٠ ميليون تومان پول و يورو و طلا را برداشته و رفته‌اند. آنها هم كه از ماجرا خبر نداشتند وقتي مي‌شنيدند كه قرار است سارق اين سرقت را بياورند در جاي خود ميخكوب مي‌شدند.

بعضي‌ها شنيده بودند كه سه ميليارد تومان پول به سرقت رفته اما صاحب صرافي به «اعتماد» گفت كه ٧٥٠ ميليون تومان پول در گاوصندوق داشته است. او كه صبح دوازدهم فروردين كليد را در قفل صرافي‌اش انداخته و با صحنه سرقت روبه‌رو شده بود به «اعتماد» گفت: «وقتي وارد شدم ديدم كه همه‌چيز به هم ريخته و در گاوصندوق باز است. سكه و يورو و پول و هرچه كه در آن بود را برده بودند. ٧٥٠ ميليون توماني مي‌شد. تكه‌هاي آجر روي زمين افتاده بود. من سارقان را مي‌شناسم. آنها پنج مغازه آن‌طرف‌تر از مغازه من، مغازه‌اي در يك زيرپله دارند.»

نقشه سرقت، هشتم فروردين ماه و از همان مغازه در زيرپله كليد خورده بود. در اين روز دو سارق نقابدار، يك دستگاه فرز، كلنگ، بيل و چند متر طناب برداشتند و نخستين سكانس از سرقت حرفه‌اي خود را شروع كردند. هدف آنها، صدها ميليون تومان وجه نقد گاوصندوق صرافي بود. پس دست به كار شدند. آنها بايد سوراخي در ديوار مغازه خود مي‌كندند تا از آنجا خود را به خرابه پشت صرافي برسانند. پس بيل و كلنگ را برداشتند و سوراخي در ديوار مغازه خود كندند.

نيمه‌هاي شب  نهم فروردين شده بود. پشت به پشت خرابه، صدها ميليون تومان پول و سكه انتظار آنها را مي‌كشيد. بايد ديوار بتني صرافي را هم سوراخ مي‌كردند. سكانس دوم سرقت آغاز شده بود.

يكي از سارقان نور چراغ قوه را روي ديوار انداخت و با كلنگ ضربه‌اي محكم به ديوار زد. ديوار ٧٠ سانتي‌متر عمق داشت. آن را هم كندند. سوراخي به اندازه يك تاير پرايد، ديوار صرافي را شكافته بود كه هنوز هم آثار آن باقي است. بايد سينه‌خيز از آن رد مي‌شدند تا به پول‌ها برسند و رد شدند. سارقان از سوراخ عبور كردند و وارد طبقه اول صرافي شدند. گرد و غبار در نور چراغ قوه افتاده بود. آنها گاوصندوق ٧٥٠ كيلوگرمي را پيدا كردند. ثروت به آنها چشمك زده بود. آن را سوراخ كردند اما تيرشان به سنگ خورد. گاوصندوق خالي بود با اين حال دو سارق هرگز نمي‌خواستند دست خالي از اين سرقت برگردند پس سكانس سوم نقشه خود را كليد زدند.

 آنها اگر از راه پله‌ها پايين مي‌آمدند و در ديوار طبقه همكف هم سوراخي مي‌كندند مي‌توانستند پول‌هاي گاو صندوق صرافي كناري را به آغوش بگيرند. پس بار ديگر صداي فرز بلند شد. يكي از سارقان مشغول سوراخ كردن ديوار شد و ديگري به جان دوربين‌هاي متعدد صرافي افتاد. همه آنها را از جا كند و حافظه‌شان را درآورد. اما اين ديوار اگر فرو مي‌ريخت، صداي كر‌كننده آژير بلند مي‌شد و همين اتفاق هم افتاد. اما نقشه سارقان حساب شده‌تر از اين بود كه پليس متوجه ماجرا شود. آنها اين جيغ را پيش‌بيني كرده بودند. پس فرز را خاموش كردند و منتظر ماندند. پليس نمي‌توانست به آنها مشكوك شود. آنها هيچ ردي از بيرون باقي نگذاشته بودند. پس بنابراين ماموراني كه به منطقه آمده بودند و از بيرون خيابان صرافي را مي‌ديدند متوجه نكته مشكوكي نشدند وبعد از چند دقيقه به كلانتري بازگشتند بي‌خبر از اينكه سارقان در داخل مشغول كارند.

بازپرس پرونده جزييات بيشتري از سكانس سوم اين سرقت را مي‌داند. او در جمع خبرنگاراني كه براي بازسازي صحنه سرقت آمده بودند، مي‌گويد: «ساعت ٥:٣٠ نهم فروردين آژير به صدا درآمد. از طرف شركت پشتيباني سيستم‌هاي امنيتي صرافي، به كلانتري اطلاع داده شد و به سرعت يك گشتي نيروي انتظامي به محل اعزام شد اما ماموران وقتي به محل رسيدند هيچ مورد مشكوكي نديدند و پس از مدتي برگشتند. اشتباه آنها اين بود كه به مالك صرافي خبر ندادند.»

ماموران كه برگشتند، سارقان ٥٠ ميليون تومان وجه نقد، ٤٠ هزار يورو و ١٠٠ سكه قيمتي را از گاوصندوق جمع كردند و روز دهم فروردين متواري شدند، پليس به دنبال آنها افتاد اما نقشه حرفه‌اي سارقان يك نقص بزرگ داشت، آنها حافظه يكي از دوربين‌ها را جا گذاشته بودند و پليس با بازبيني آن موفق شد سرانجام در هفتم ارديبهشت ماه يكي از سارقان را دستگير كند و روز گذشته به صحنه سرقت ببرد.

روز گذشته، عقربه‌هاي ساعت كه به ١٢: ٢٠ دقيقه ظهر رسيد، جمعيت به نهايت خود رسيده بود كه سارق را آوردند. مردي ٣٥ ساله كه دست و پابند از او آويزان بود و چهره‌اش ضعف داشت. در ميان صداي كف و سوت جمعيت و نگاه بسيار مشتاق آنها، سارق را به صرافي آوردند. او را كنار همان سوراخي بردند كه براي او معناي وسيعي دارد. مجتبي، تنها متهم اين پرونده نيست. او با همدستي پسرخاله‌اش اين نقشه را عملي كرده بود. با پسرخاله‌اش كه همان دوازدهم فروردين با ١٥٠ ميليون تومان پول سرقتي از كشور خارج شد و به ينگه دنيا رفت؛ به امريكا.

مجتبي كه از اين سرقت حرفه‌اي تنها ٧٠ميليون تومان كاسب بود در ميان موج فلش دوربين‌هاي عكاسان و خبرنگاران گفت: «ما از خرابه پشت صرافي سوراخي كنديم و وارد صرافي شديم.

سيم‌هاي دوربين‌هاي مداربسته را قطع كرديم و خودمان را به صرافي رسانديم. آنجا يك گاوصندوق بود كه سوراخش كرديم اما خالي بود. پس از آن پسرخاله‌ام گفت كه به طبقه پايين برويم و آنجا را هم سوراخ كنيم تا به گاوصندوق طبقه همكف برسيم. همين كار را هم كرديم. اما يك مرتبه آژير به صدا درآمد. با اين حال ما خيال‌مان راحت بود چون پسرخاله‌ام ١٠ سالي مي‌شد كه در اين خيابان صرافي داشت و مطمئن بود كه پليس فكر مي‌كند اتصالي باعث به صدا درآمدن آژير شده است. وقتي صداي آژير قطع شد گاوصندوق طبقه همكف را هم باز كرديم و پول‌ها و سكه‌هاي درونش را در كيف‌مان گذاشتيم و دهم فروردين از صرافي خارج شديم.»

بيرون صرافي و در ميان غوغاي جمعيت، سرهنگ عباسعلي محمديان، رييس پليس آگاهي تهران بزرگ نيز به تشريح جزييات ديگري از اين سرقت مشغول بود. او به كشف ٦٠٠ ميليون تومان از اموال سرقتي در مخفيگاه سارق دستگير شده اشاره كرد و از تحت تعقيب بودن متهم اصلي پرونده از طريق اينترپل خبر داد. او گفت: برابر اعترافات متهم و نتايج تحقيقات پليس متهم ديگر در تاريخ دوازدهم فروردين به امريكا متواري شده كه اقدامات در اين خصوص براي دستگيري وي از طريق اينترپل در حال انجام است.

پس از بازسازي صحنه سرقت، متهم را به سختي از راه پله‌ها، از كنار همان سوراخي كه به سختي كنده بود و با مشقت و سينه‌خيز از داخلش رد شده بود تا خود را به «زندان» برساند بار ديگر به ميان انبوه جمعيت بردند. ماموران او را به سختي به خودروي مخصوص حمل مجرمان سوار كردند. جمعيت بار ديگر كف و سوت زدند. يكي از ميان جمعيت مي‌گفت اينها خيلي مغز داشتند. فقط دانشگاهي كه از آن مدرك گرفته‌اند با دانشگاه‌هاي معمولي فرق دارد.

بازسازي داستان سرقت سينمايي از صرافي

یاداشت های داخل تصویر

صبح هشتم فروردين مجبتي و همدستش با كندن ديوار مغازه‌شان به مخروبه پشت يكي از صرافي‌هاي خيابان فردوسي تهران رسيدند تا از طريق خرابه خود را به پشت ساختمان يكي از صرافي‌هايي كه چهار ساختمان آن طرف‌تر بود برسانند.

آنها وقتي به آنجا رسيدند با كلنگ و بيل، ديوار ٧٠ سانتي‌متري پشت صرافي را سوراخ كردند و وارد صرافي شدند و دوربين‌ها را از كار انداختند.

پس از داخل شدن به صرافي در طبقه اول ساختمان، آنها با يك دستگاه فرز و پس از چند ساعت، گاوصندوق را باز كردند اما گاوصندوق خالي بود.

هفتم ارديبهشت ماه پليس پس از بررسي تصوير يكي از دوربين‌هاي مداربسته كه سارقان آن را در محل سرقت جا گذاشته بودند، تصوير مجبتي را به دست آورد و او را دستگير كرد اما همدست او به امريكا فرار كرده و پيگيري براي دستگيري او ادامه دارد. از مخفيگاه مجتبي نيز ٦٠٠ ميليون تومان از وجوه سرقتي كشف شده است.

با رفتن پليس، دوباره دستگاه فرز سارقان به كار افتاد. آنها گاوصندوق صرافي دوم را سوراخ كردند و ٧٥٠ ميليون تومان وجه داخل آن را به سرقت بردند. آنها تا دهم فروردين در صرافي ماندند. آب‌ها كه از آسياب افتاد فرار كردند. ساعت ٥:٣٠ بامداد نهم فرورين ماه مجتبي و همدستش ديوار صرافي دوم را با دستگاه فرز سوراخ كردند اما ناگهان صداي كر‌كننده آژير صرافي به صدا درآمد و آنها را مجبور كرد تا براي ساعاتي دست از كار بكشند. يك گشتي پليس هم كه صداي آژير آنها را به محل كشانده بود، مورد مشكوكي نديد و به مقر انتظامي برگشت.

خالي بودن گاوصندوق باعث نشد كه مجتبي و همدستش نقشه سرقت خود را نيمه‌كاره رها كنند. آنها براي سرقت از گاوصندوق صرافي كناري در ساختمان مجاور به طبقه همكف رفتند و شروع به كندن ديوار آن كردند تا با ورود به صرافي ديگري شانس خود را امتحان كنند.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس