بازدید 73615

پورشه، پسر قلعه نویی و دیگران

این نمود پیدا می‌کرد که کسی به دنبال این نبود که خانواده ای در غم از دست دادن دخترشان به سوگ نشسته اند. بلکه اکثر مردمی که خبر به دست شان رسیده بود، به دنبال این بودند که ببینند، پورشه متعلق به چه کسی بوده است و نقش پسر امیر قلعه نویی در این میان چیست؟
کد خبر: ۴۹۴۴۲۸
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۵ 25 April 2015
خبرها که هر روز هستند. در ابعاد و اندازه های مختلف با ارزش های مختلفی که در بردارند.

به گزارش ابتکار، این روزها هم که فضاهای مجازی خلق شده برای اینکه راحت تر بتوانیم به خبرها دسترسی پیدا کنیم. کمی اگر دقت کنیم می‌بینیم که خبرهایی بیشترین خواننده را به خود اختصاص می‌دهد که... شاید بهتر باشد که با تیتر یکی از خبرهای همین چند روز اخیر آغاز کنیم. «پورشه له‌شده پسر امیر قلعه‌نویی بعد از تصادف با درخت و فوت یک نفر.» باز هم می‌توان در این خبر دقیق تر شد؛ بامداد امروز یک دستگاه پورشه که متعلق به پسر امیر قلعه نویی بود با درخت برخورد کرد و یکی از سرنشینان آن در دم فوت شد.

تنها به خاطر پسر قلعه نویی؟


خبـــر، خبر دردناکی بود. اما حواشی آن شاید کمی به دردناکی اش دامن می‌زد. کلیدواژه های آن را می‌توانیم به راحتی بررسی کنیم. # پورشه # زرد # پسر قلعه نویی # درخت # پسر جوان # دختر. جالب تر از همه این نمود پیدا می‌کرد که کسی به دنبال این نبود که خانواده ای در غم از دست دادن دخترشان به سوگ نشسته اند. بلکه اکثر مردمی که خبر به دست شان رسیده بود، به دنبال این بودند که ببینند، پورشه متعلق به چه کسی بوده است و نقش پسر امیر قلعه نویی در این میان چیست؟ شاهدان عینی می‌گویند این خودرو پس از طی کردن مسافت 500 متری در محل متوقف می‌شودو ظاهرا به دنبال سرعت زیاد خودرو و عدم کنترل آن، خودرو به شدت با درخت برخورد می‌کند. زن جوان در دم کشته شده و مرد راننده به شدت مصدوم می‌شود. جالب است که در همان روز یا بهتر است بگوییم بامداد فردایش، خودروی بی ام دبلیو نیز در اتوبان همت دچار حــــادثه می‌شود. # بی ام دبلیو # تصادف و خبرها دست به دست می‌چرخد. همه به دنبال این بودند که ماجرایی را در این خودرو رقم بزنند. ماجرایی که یک سر آن را به یکی از مجریان مشهور صدا و سیما نسبت می‌دادند. به راستی چرا؟

سرکی در میان خبرها


باز هم در میان خبرها سرکی می‌کشیم. فضای مجازی در سیطره این تصادف آن هم از نوع پورشه ای درمی آید. می‌گویند که صاحب این اتومبیل، پسر مربی تیم استقلال است. هوتن قلعه نویی اما سالم است و در سلامت کامل می‌گوید که خودروی خود را به شخص دیگری فروخته و چون هنوز کارهای نقل و انتقال سند را انجام نداده است باعث شده تا این شایعه به وجود بیاید که فرد فوت شده من هستم. در این سانحه دوست صمیمی وی فوت می‌شود. فوت می‌شود. می‌رود. سرعت بالا بوده است. راننده، دختر جوان و... همه و همه در سایه ای قرار می‌گیرند. سایه ای که نمی‌گذارد که چشم به روی واقعیت بگشاییم. باز هم اگر رجوع کنیم به تیتر و متن خبر، آنچه که برای اکثر مردم مهم است، پورشه زرد رنگ، دختر جوان و پسر امیر قلعه نویی بوده است. آیا باید به چشم یک آسیب اجتماعی به این موضوع نگاه کرد؟

از پورشه تا پراید


نظرات مختلفی رد و بدل و شنیده می‌شود. واکنش ها کاملا مختلف و متفاوت است. علی می‌گوید: انگار علاوه بر پراید، پورشه هم یکی از راه های رسیدن به خداست! البته راهی که متعلق به از ما بهترون است. سیامک اما در واکنش به این صحبت می‌گوید: با پورشه با سرعت 200 کیلومتر در ساعت به خدا میرسی با پراید با 60 کیلومتر بر ساعت. کاوه در این خصوص می‌افزاید: در آن قسمت از خیابان شریعتی آنقدر چراغ قرمز و دور برگردان دارد که اصلا نمی‌توانستند بیشتر از 100 تا رفته باشند. درخت ها که هیچ خراشی برنداشتند شاید جدول خیابان آن را به این شکل در آورده است. مجتبی واکنش متفاوت تری دارد؛ وی می‌گوید: پولداری بد دردی است! و دوست دیگری در پاسخ به وی می‌گوید: دوست من پولداری درد نیست. کم عقلی درد است. با توجه به عکس مشخص است که طرف بی عقلی کرده و قطعا بالای 150 تا سرعت داشته است. هوشنگ در این میان نظر دیگری دارد. وی می‌گوید: پول زیاد، دوست بد، و شکم پر... و شخص دیگری در ادامه می‌افزاید: پول مفت اینجوری به باد فنا می‌رود... در شرایط امروز برای یک جوان،این پول بادآورده است.

عادت های پشت تریبون


هر یک از ما عادت داریم که در این میان تریبون را یک تنه به دست بگیریم و نظرات مختلفی را رد و بدل کنیم. نظراتی که اصلا به بطن قضیه هیچ ربطی ندارد. نظراتی که داغی را از دل یک خانواده پاک نمی‌کند بلکه دردی را هم به دردهای شان اضافه می‌کند. دم از فرهنگ و تربیت سالم می‌زنیم. نمونه اش به این نظرات توجه کنید: به قول آقای قلعه نویی، مربیان اجنبی چشم آبی پول های میلیاردی می‌گیرند، ولی نمی‌دانم پس چرا ماشین پسرش پورشه بوده است. خیلی جالب است. خیلی خیلی جالب است. پسر امیر قلعه نویی پورشه سوار است؟! فرزندان بعضی ها با پول های پدران شان اینطوری در خیابان ها جولان می‌دهند و فخر می‌فروشند و من دانشیار دانشگاه با 28 سال سابقه تدریس از خریدن یک پراید برای فرزندم معذورم! حالا از شما می‌پرسم علم بهتر است یا ثروت؟

از ژست روشنفکرانه تا...


فکر می‌کنم که تا اینجا مطلب گویای همه چیز است. وقتی که ما دم از این می‌زنیم که باید پرورش فرزند درست باشد و حسابی ژست روشنفکرانه می‌گیریم که باید اینچنان و نباید آنچنان، چرا با شنیدن یک خبر، نقاب از چهره برمی داریم و شروع می‌کنیم به – شاید- عقده گشایی های خودمانی؟ نمونه اش را می‌توان در صحبت های حبیب خواند. وی می‌گوید: من در سال 66 موقعی که چهار ابتدایی بودم در انشا که موضوعش علم بهتر است یا ثروت؟ نوشتم ثروت بهتر است با ثروت می‌شود هم دنبال علم رفت و هم زندگی مرفهی داشت. معلم با کابل برق بیست تا به دست هایم زد. الان هم که یادم می‌افتد، دست هایم می‌سوزد. ثروت، بهتر است؛ مخصوصا در کشورهای جهان سومی. یا اینکه حتی پا را فراتر از اینها می‌گذاریم. از ژست روشنفکرانه کمی به معنویت نزدیک می‌شویم و حواشی برای خودمان می‌سازیم. از جمله اینکه اگر شما هم ثروت داشتید شاید الان جای این پدر بیچاره بودید! نعمت هایی که داریم را قدر نمی‌دانیم و به زرق و برق دنیا حسرت می‌خوریم!

تنها به خاطر پورشه


و در نهایت به صحبت های دوست دختر جوان می‌رسیم. وی می‌گوید: واقعا برای مردم کشورم متاسفم! این دختر دوست من بود. خانواده اش فقط همین یک فرزند را داشتند. راجع به مردن آدم ها صحبت کردن، راحت است. مردن ربطی به پولدار بودن یا نبودن ندارد. خدا فقط به مادرش صبر دهد. از این دسته خبرها کم نیست. این خبرها شاید هر روز جای شان را در میان خبرها باز می‌کند. به خوبی می‌خزد و ذهن مان را به خود درگیر می‌کند. اینکه در هنگام ورود به این خبر باید به واسطه خواندن نام پورشه به زندگینامه طرف بپردازیم و از میان آن بخوانیم و بدانیم که این دختر، پدرش که بوده است؟ نقدینگی خانواده اش چقدر است؟ پول ها بادآورده بوده یا نه... و در نهایت صاحب اصلی اتومبیل را پیدا کنیم.

چرا و دیگر هیچ...


یکی از همین روزهای بهاری، دختر جوانی به همراه پسر جوان سوار بر پیکان پدرشان می‌شوند. بر اثر بی احتیاطی یا سرعت بالا یا هر چیز دیگر این اتومبیل تصادف می‌کند. دختر در دم جان می‌سپارد. پسر نیز مجروح می‌شود. آیا این خبر می‌تواند آنقدر برد داشته باشد که جای خود را در میان اخباری که دست به دست مان می‌چرخد باز کند؟ یا آن را هم کنکاش می‌کنیم؟ کالبدشکافی کرده و به خورد دیگران می‌دهیم؟ روزانه چند نفر جان خود را از دست می‌دهند؟ روزانه چند نفر دچار سانحه می‌شوند؟ چطور شد که این خبر جزو داغ ترین خبرهای روز شد و آنطور که گوش به گوش می‌چرخد قرار است که مجلس ختم وی از شلوغ ترین ها باشد. حتما دوربین ها، عکس یادگاری ثبت می‌کنند و حتما داغی تازه به داغ های خانواده ای اضافه می‌شود. «چرا» در اینجا به خوبی نمود پیدا می‌کند.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۴۱
انتشار یافته: ۳۶
طرف نه برای جونش ارزش قائل بوده و نه برای پول باد اورده پدره اونوقت ما برای مردنش احترام قائل باشیم!
پاسخ ها
ناشناس
| Canada |
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
دقیقا، چرا نمی گید این شیوه رانندگی باعث گرفتن جون دیگران میشه، شاید بجای درخت یک کودک کنار خیابون بود واقعا خجالت آوره که از این آدمها حمایت کنید !
ناشناس
| United States |
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
کسی بخاطر پولش ناراحت نیست، بخاطر حماقت این جماعت که باعث ناهنجاری در سطح خیابان شده و خطر آفرین برای دیگران
پس اینقدر در همه جا جار نزنید که ما ایرانی ها فرهنگ غنی داریم
تکلیف خودت و روشن کن
یا این وری یا اون وری
w در زبان المانی "و" خونده میشه . برای همینه که میگن بی ام و
لازم نیست بگید بی ام دبلیو
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
ب ام و
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
به انگلیسی میشه "بی ام دابلیو"
به آلمانی میشه "ب ام و"
به ایرانی میشه "بی ام و" ;-))))
فاطمه
| United Kingdom |
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
آفرين به اين همه باررررر علمي و اطلاعاتيت!
تو خوبي!
همه كف مرتب براي ايشون! :|||
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
در زبان آلمانی"ب ام و"تلفظ میشود."B"،"ب"تلفظ میشود
خدا میداند که واقعیت خبر چه بوده است.
در هر صورت خداوند رحمتش کند.
ما بدجوری از رفتارهای انسانی داریم دور می شیم.
ببینید تا تصادفی میشه همه به جای کمک خبرنگار عکاس میشن.بعد ادعا میکنیم که ما بهترین هستیم.
یادمه چند وقت پیش توی میدان جمهوری پیرمردی از اتوبوس پیاده شد و تا از جوی آب بپره افتاد توش همه کلی بیخیال از کنارش رد میشدن و هر کسی رد میشد انگار نمیبینه
اما اگه یه چیز مجانی بدن همه چشما عین عقاب بازه
بعد ادعا میکنیم مردمای دیگه مادی هستن و جوامع دیگه مشکل دارن.
دوست عزيز خلط مبحث نفرماييد. هيچكس يا حداقل انساني كه سلامت عقل دارد از مرگ همنوع خود خوشحال نمي‌شود. ولي مشاهده تبعيض‌ها احساس فقر و ... باعث مي‌شود كه جامعه به سمت نقد انباشت ثروت، تازه به دوران رسيدگي و ... تمايل پيدا كند.
کسی که پورشه سوار میشود ؛ میخواهد که متفاوت باشد و میخواهد که دیگران این تفاوت را ببینند .
پس دیگر جای گله گزاری نیست که چرا مردم خبر تصادف پورشه را مثل خبر تصادف پیکان دنبال نمینمایند این خواست پورشه سواران است که از طرف بخشی از مردم اجابت شده است.
فارغ از اینکه حادثه ای که اتفاق افتاده بسیار ناگوار و غم انگیزه این اظهار نظرها که گاها با نوعی ابراز شادی و شاید عقده گشایی همراهه نشان از شکاف و اختلاف طبقاتی گسترده ای داره که متاسفانه در سالهای اخیر خیلی شتاب گرفته و روز به روز بیشتر میشه
حیف از اون درختی که پورشه بهش برخورد کرده امیدوارم آسیب جدی ندیده باشه و به حیاتش ادامه دهد...
شما مطبوعاتی ها شلوغش کردید. با زدن تیتر های وسوسه بر انگیز .تیتر هایی که هر مجله زرد تا به امروز میزنه و زده که گیشه خود را داغتر کنه. در کل مرگ یک انسان به هر نوعی انسانهای دیگر را متاثر میکند اما چنین نوع مرگی که صرفا به دلیل بی احتاطی بوده جای خیلی صحیت های کارشناسانه دارد. از قدیم گفته اند هر کسی خربزه میخوره پای لرزشم میشینه. سرعت بسیار بسیار بالا در محدوده شهری باعث پدید امدن تصادف و مرگ میشود.
باز هم همه ما نشان دادیم جان انسان ها ارزشی ندارد بلکه پول انها به آنها ارزش می دهد. لطفا این خبر را تمام کنید. ایشان هم مانند همه فرزندان عزیز ایران که فوت نمودند خدا رحمتش کند. اما ارزشی بالاتر از بقیه ندارد...
خدا رحمتشان کند و به پدر و مادر و به بستگان ایشان صبر عطا فرماید
متاسفانه اختلاف طبقاتی در ایران به جایی رسیده که آدم ها به جای این که از این موضوع درس بگیرند بیشتر به یک ضد فرهنگ تبدیلش میکنند . . . چرا باید از مرگ یک انسان خوشحال شد ؟ فقط به خاطر این که پول دارد ؟ چند روز پیش با تاکسی از دم یک بیمارستان رد میشدم که دیدم ماشینهای زیبا و شیک دکتر ها دم بیمارستان پارک شده و راننده تاکسی شروع کرد به بد و بیراه گفتن که دکتر ها ال و بل.... ولی من در پاسخ گفتم اگر شما هم اون موقعی که پدر و مادرت میگفتند درس بخوان حرفشان را گوش میکردی الان این مدل حرف نمیزدی آن دکتری که از روز اول مدرسه تا گرفتن مدرکش 25 سال درس میخواند باید مدل زندگی کردنش با یک آدم دیگر یکی باشد ؟ ما چرا همیشه منتظریم یک نفر کاری را انجام دهد و ما بهره آن را ببریم چرا خودمان دست به کار نمیشویم ؟ چرا اگر یک پورشه با این شدت تصادف میکند و دو جوان از بین میروند ما ها میگوییم خوب شد که مردند چرا از این بی احتیاطی درس نمیگیریم ؟ چرا اگر میبینیم که راننده بی ام دبلیو قهرمان رانندگی بوده برایمان درس عبرت نمیشود که مهارت در رانندگی ضامن این نیست که ما هم با سرعت 176 کیلومتر رانندگی برانیم . . . . به نظر من یه ذره اگر منصف باشیم هیچوقت گرفتار بد بینی نخواهیم شد . . . .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
احسنت!!
م
| Germany |
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
بحث سر اختلاف های طبقاطی بدون حساب و کتاب هست نه تفاوت های منطقی!
ببین بابا جان

اینجا تو استرالیا هم کمتر کسی‌ سوار مازراتی و فراری می‌شه. تو خیابون هم نمیاره با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت گاز بده. میگیرنش پدرشو در میارن. ضمن اینکه اینا همه مالیات میدان. اونی‌ که زیاد درامد داره ۴۶% درمدشو مالیات میده. ایران چی‌؟

من جادو آبادم تهرانی. اهل شمرون هم هستیم. اما هیچوقت نمیتونیم مازراتی و پورشه سوار بشیم. چون اهل دزدی و زد‌‌و بند نیستیم. شما بگذار به حساب حسادت. به منم بگید خارج رفتهٔ بی‌ فرهنگ و از این اباطیل. اما تا اصلشو درست نکنید همهٔ دنیا بهمون میخندن، شما هی‌ بگو ۵ میلیون سال فرهنگ....
پاسخ ها
مه صفا
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
دو کلمه حرف حساب
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
به شدت موافقم .
م
| Germany |
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
عین حقیقت گفتی!
من با درامد 2 ملیون همون اول کار قبل از اینکه حقوقم رو بدن 300 تومنش رو بابت مالیات و صد تا کوفت و زهر مار برمیدارن.
دکتر متخصص بیشتر از 100 ملیون در ماه درامد داره اندازه من هم مالیات نمیده. در حالیکه در کشورهای درست و حسابی افراد درامد پایین معذور داشته میشن از مالیات ولی درامد بالا گاهی تا 70 درصد بسته به درامدشون باید مالیات بدن
منظورم به همه نیست اما وقتی عده ای نوکیسه شکاف طبقاتی را به کریه ترین شکل ممکن به نمایش می گذارند، و داشته هایشان را به رخ می کشند و وقتی چندی پیش صفحه بچه پولدارهای ایرانی خبر ساز شده بود و اتفاقاتی مانند آن، نشان داد که جامعه ناهمگن شده ما آبستن حوادثی پیش بینی نشده است.
آیا ندیده اید که وقتی یک پورشه یا اتومبیلی آخرین سیستم از همین دست از خیابانهای شهر می گذرد عده ای فقط به تماشا مشغول می شوند؟ من برای مرگ آن هموطن عزیز متاسفم اما جامعه ما انگار یاد گرفته چندان برای مرگ هموطنان متاسف نباشد. روزانه تصادفات بسیاری در کشور رخ می دهد و عده ای زیاد از هموطنان ما از بین می روند اما کسی خم به ابرو نمی آورد. همین چند روز پیش اتوبوس حامل حجاج که به دلیل عدم توانایی هواپیما در فرود در ساری، مسافران را به شمال کشور می برد واژگون شد و جمعی به ناگهان از بین رفتند. اما هرگز اینقدر سر و صدا نکرد.
اما چرا پورشه و چرا آن دختر؟ می دانستید صفحه اینستاگرام آن هموطن نگون بختی که در این حادثه از بین رفت، پس از مرگش بیشتر طرفدار پیدا کرده است. چرا افراد بسیاری این صفحه را پس از مرگ وی به اصطلاح فالو کرده اند؟ تا ببینند چه خبر است؟ اصولا هر چه رخدادی احتمال وقوعش کمتر باشد ارزش خبرش بیشتر است. چند تا پورشه یا بی ام و سالیانه تصادف منجر به مرگ دارند؟ در برابر پرایدها و وانتها و اتوبوسها؟ همین الان که این متن را می خوانید احتمالا چندین تصادف منجر به جرح و فوت اتفاق می افتد. چرا کسی نگران نیست؟ دلیلش عادی شدن اینهاست. قیاس جالبی نیست اما آیا این کسانی که برای کشتار سگها تجمع کردند، برای حمایت از مرغ و خروسها یا گاو و گوسفندها حاضرند گوشت مرغ و گوسفند و گوساله را از رژیم غذایی خود حذف کنند؟ چرا؟ چون عادی است. چون هر روز اتفاق می افتد.
از طرف دیگر وقتی عده ای زیادی از هموطنان ما حساب و کتاب می کنند و می بینند با حقوق ماهی یک میلیون تومانی کارگری خود باید بیش از هزار ماه (بخوانید 83 سال!) کل حقوق خود را پس انداز کنند تا چنین خودرویی بخرند آیا احساس بی عدالتی به آنها دست نمی دهد؟ شاید عده ای از اینکه طرف به سزای اعمال نامعلومش رسیده است شادمان هم هستند....خدا داند.
بیایید خودمان را گول نزنیم. ما جامعه ای ناهمگن هستیم که به وسیله شبکه های اجتماعی نوظهور فاصله مجازیمان بسیار کم شده اما فاصله واقعی مان روز به روز در حال افزایش است...بیایید یکدیگر را دریابیم
جالبه که برای یه نفر که پورشه سوار بوده و توی تصادف مرده مقاله نوشتید ولی از این همه ادمی که بخاطر خودروی ایرانی مردن و میمیرن ابراز تاسف و همدردی به این شکل نمیکنید..البته خدا رحمتشون کنه ولی خدایی تا حالا فکر کردید که چرا یه جوون باید بدبختی بکشه و قسط بده تا بتونه پراید بگیره ولی یه عده هم خیلی راحت ماشینای اونچنانی داشته باشن.
امام علی : خدای سبحان روزی فقراء را در مالهای توانگران قرار داده پس فقیری گرسنه نمی ماند جز آنکه توانگری از حق او خود را به نوایی رسانده پس پروردگار متعال ثروتمندان را در آخرت برای این عمل باز خواست کند.
باعرض سلام
نمیدانی چرااین تصادف ومرگ آن درصدر خبرهاست. سربسته به شما دوست دخترجوان عرض کنم.
آیا داستان اشک یتیم و دُر پادشاه را خواندید.
اگر نخواندید پس بدان که این پورشه هم از نسل هم آن دُر پادشاه است.

به قول شما همان پیکان هم باعث مرگ ومیر میشد ولی با پول این پورشه میشد برای حدود هفتادخانواده چهارنفره سرپناه ساخت و آنهارا صاحب خانه نمود.
بخاطراین است که درصدراخباراست که میشد سیصدنفررا ازمستاجری نجات داد.
شاید کمی درد جامعه را بفهمید.
متاسفانه فقر فرهنگى بيداد مى كند!!
کاری با مدل ماشین ندارم
فقط فکر کنید با اون سرعت میزد به یه کارمند بدبخت شهرداری که چهار صبح داشت جارو میزد
خیلی شیک مردن اون بدنه خدا رو با یه چک جبران میکردند همه هم شاد و خوشحال
کسی به این نکته توجه نمیکنه که
من چهار صبح تو رختخوابم هستم
با دویست کیلومتر تو خیابون کنار یه نا مرحرم تو خیابون ویراژ نمیدم
پدر مادر اون دختر به این فکر نمیکردن دخترم چهار صبح کجاست؟ پیش کیه ؟ الان ماباید غم مرگش رو بخوریم ؟
پدر مادر اون پسر نمیگن پسرم چهار صبح کجاست با کیه ؟
ربطی به مدل ماشین نداره
هر مدل ماشین و هرکسی
اون پدر و مادر که بچه هاشون تو این تصادف بودن ببینن کجای راه و اشتباه رفتن که بچه هاشون به جا اینکه اون موقع تو خونه باشن ، تو خیابون داشتن ویراژمیدادن
بازم میگم اگه با اون سرعت به یه کارمند شهرداری میزد
یه خانواده بدبخت میشد یه بچه یتیم میشد اون دو نفر هم همچنان پورشه سواری میکردن
فرض کنیم پورشه میزد به یک عابر،شاید افغانی و کارگر ساختمانی،او میمرد و پورشه سواران زنده میماندند،اونوقت عکس العمل رایج این دست آدمها چی بود،خودتون قضاوت کنید،ای کاش درس عبرتی بشه برای دیگران،چون برای یک ثانیه از این کلاس میلیلاردها تومان پرداخت شده.
کاری با مدل ماشین ندارم
فقط فکر کنید با اون سرعت میزد به یه کارمند بدبخت شهرداری که چهار صبح داشت جارو میزد
خیلی شیک مردن اون بدنه خدا رو با یه چک جبران میکردند همه هم شاد و خوشحال
کسی به این نکته توجه نمیکنه که
من چهار صبح تو رختخوابم هستم
با دویست کیلومتر تو خیابون کنار یه نا مرحرم تو خیابون ویراژ نمیدم
پدر مادر اون دختر به این فکر نمیکردن دخترم چهار صبح کجاست؟ پیش کیه ؟ الان ماباید غم مرگش رو بخوریم ؟
پدر مادر اون پسر نمیگن پسرم چهار صبح کجاست با کیه ؟
ربطی به مدل ماشین نداره
هر مدل ماشین و هرکسی
اون پدر و مادر که بچه هاشون تو این تصادف بودن ببینن کجای راه و اشتباه رفتن که بچه هاشون به جا اینکه اون موقع تو خونه باشن ، تو خیابون داشتن ویراژمیدادن
بازم میگم اگه با اون سرعت به یه کارمند شهرداری میزد
یه خانواده بدبخت میشد یه بچه یتیم میشد اون دو نفر هم همچنان پورشه سواری میکردن
خدا رو شکر هنوز لکسوس نگرفتم!اما مردانه اگه تو تصادف مردم اینقدر پشت سرم بد نگید.من پسر خوبیم.
فرض کنیم پورشه میزد به یک عابر،شاید افغانی و کارگر ساختمانی،او میمرد و پورشه سواران زنده میماندند،اونوقت عکس العمل رایج این دست آدمها چی بود،خودتون قضاوت کنید،ای کاش درس عبرتی بشه برای دیگران،چون برای یک ثانیه از این کلاس میلیلاردها تومان پرداخت شده.
چرا این بحث اینقدر جنجالی شده بحث فراتر از یک تصادفه
بنده یه جایی کار میکردم ماهی 600 تومن اونم از دستم گرفتن الان افسردگی شدید گرفتم خونه نشین شدم منم الان زنده نیستم یه مرده ام
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها