بازدید 2694
سفير سابق آمريکا در يمن: حمايت واشنگتن از عمليات نظامي عربستان اشتباه بود
این بحران ممکن است دو نتیجه داشته باشد اول اینکه یمن به کشوری بی سامان بدون دولت مرکزی قدرتمند تبدیل شود و نتیجه دیگر این است که القاعده بر مناطق بیشتری در یمن سلطه پیدا کند؟
سفیر سابق آمریکا در یمن حمایت واشنگتن را از عملیات نظامی ریاض اشتباه دانست.
به گزارش شبکه تلویزیونی بی بی سی ، باربارا بودین در گفتگو با این شبکه درباره حمایت آمریکا از عملیات نظامی عربستان در یمن گفت : به نظر من حمایت آمریکا از عملیات نظامی عربستان در یمن کاری عاقلانه نبوده است. مداخله نظامی عربستان رویکردی غلط است و دست کم خیلی دیر اتفاق افتاده و دیگر فایده ای ندارد. هدف نهایی این عملیات به قدرت بازگرداندن منصور هادی است که این هدف نیز درست نیست زیرا حتی اگر دولت او قانونی باشد و مشروعیت لازم را داشته باشد، نمی توان این کار را با حملات هوایی انجام داد. بنابراین آمریکا می بایست به جای حمایت نظامی از عربستان، بیشتر روی حل سیاسی این بحران تاکید می کرد.
سفیر سابق آمریکا در یمن درباره ارتباط بحران یمن با مسئله مذاکرات هسته ای ایران گفت : به نظر من مذاکرات هسته ای ایران در بحران یمن تاثیر داشته است اما مطمئن نیستم تعیین کننده بوده باشد. ما می دانیم که عربستان سعودی به شدت درباره روابط آمریکا با ایران نگران است. بنابراین لازم است ما راههایی داشته باشیم تا به آنها اطمینان دهیم به امنیت آنها متعهد هستیم.
به نظر می رسد یکی از علل حمایت آمریکا از سعودیها در این ماجرا، همین بوده باشد. درست است که هادی دولت قانونی یمن بود و ما از سرنگونی این دولت از طریق زور و نظامی حمایت نمی کنیم اما به نظر من عملیات عربستان در یمن نیز روش درستی نبود و ما نمی بایست از آن حمایت می کردیم. شاید این عملیات پاسخی به نگرانیهای سعودیها بوده باشد اما نمی توانست برای آمریکا ضرورت باشد یا حتی نیاز درازمدت منطقه نمی باشد.
باربارا بودین در پاسخ به این سوال که این بحران چیزی فراتر از دعوای شیعه و سنی و مسئله ای سیاسی است گفت: به نظر من توصیف جنگ شیعه وسنی برای بحران یمن به شکلی خطرناک ساده انگارانه است. به نظر من این بحران هم به مسائل کلان منطقه ای به ویژه رقابت ایران و عربستان مربوط می شود و هم اساسا و در وهله اول رقابت سیاسی بر سر قدرت در داخل یمن است. حوثیها از سال دوهزار و چهار علیه دولت مرکزی یمن ستیزه جویی کرده اند و عامل آن نیز سیاست داخلی و تحولات داخلی بوده است. اگر سعودیها تا این حد درباره سلطه حوثیها بر یمن نگران هستند، چرا سپتامبر گذشته اقدامی نکردند زیرا در آن زمان این امکان وجود داشت که از فروپاشی و سقوط دولت مرکزی در یمن جلوگیری شود اما عربستان سعودی صبر کرد تا هادی به عدن رفت. بنابراین می بینیم این بحران ابعاد داخلی و کلان منطقه ای دارد و اصلا بحث شیعه و سنی نیست.
مجری بی بی سی گفت: این بحران ممکن است دو نتیجه داشته باشد اول اینکه یمن به کشوری بی سامان بدون دولت مرکزی قدرتمند تبدیل شود و نتیجه دیگر این است که القاعده بر مناطق بیشتری در یمن سلطه پیدا کند؟
سفیر سابق آمریکا در یمن گفت: به نظر من نتیجه دوم نگران کننده تر است زیرا تا زمانی که عربستان سعودی و متحدانش با حوثیها و متحدان آنها می جنگند، هیچ کسی با القاعده در یمن نمی جنگد. و القاعده از این خلا به خوبی استفاده می کند و هر چه قدرت آنها در یمن بیشتر شود، از بین بردن آنها دشوارتر می شود. یکی از تضادهایی که در این بحران وجود دارد این است که حوثیها به شدت دشمن القاعده هستند بنابراین به نوعی ما علیه گروهی اقدام می کنیم که هم توان مقابله با القاعده را دارد و هم متعهد به این کار است. نتیجه دیگر این است اگر یمن به کشوری بی سامان و بدون حکومت مرکزی و حتی فروپاشیده تبدیل شود، شاهد بحران انسانی و بحران آوارگان خواهیم بود و دست آخر نیز فضا برای فعالیت هر چه بیشتر گروههای افراطی فراهم می شود.
به گزارش شبکه تلویزیونی بی بی سی ، باربارا بودین در گفتگو با این شبکه درباره حمایت آمریکا از عملیات نظامی عربستان در یمن گفت : به نظر من حمایت آمریکا از عملیات نظامی عربستان در یمن کاری عاقلانه نبوده است. مداخله نظامی عربستان رویکردی غلط است و دست کم خیلی دیر اتفاق افتاده و دیگر فایده ای ندارد. هدف نهایی این عملیات به قدرت بازگرداندن منصور هادی است که این هدف نیز درست نیست زیرا حتی اگر دولت او قانونی باشد و مشروعیت لازم را داشته باشد، نمی توان این کار را با حملات هوایی انجام داد. بنابراین آمریکا می بایست به جای حمایت نظامی از عربستان، بیشتر روی حل سیاسی این بحران تاکید می کرد.
سفیر سابق آمریکا در یمن درباره ارتباط بحران یمن با مسئله مذاکرات هسته ای ایران گفت : به نظر من مذاکرات هسته ای ایران در بحران یمن تاثیر داشته است اما مطمئن نیستم تعیین کننده بوده باشد. ما می دانیم که عربستان سعودی به شدت درباره روابط آمریکا با ایران نگران است. بنابراین لازم است ما راههایی داشته باشیم تا به آنها اطمینان دهیم به امنیت آنها متعهد هستیم.
به نظر می رسد یکی از علل حمایت آمریکا از سعودیها در این ماجرا، همین بوده باشد. درست است که هادی دولت قانونی یمن بود و ما از سرنگونی این دولت از طریق زور و نظامی حمایت نمی کنیم اما به نظر من عملیات عربستان در یمن نیز روش درستی نبود و ما نمی بایست از آن حمایت می کردیم. شاید این عملیات پاسخی به نگرانیهای سعودیها بوده باشد اما نمی توانست برای آمریکا ضرورت باشد یا حتی نیاز درازمدت منطقه نمی باشد.
باربارا بودین در پاسخ به این سوال که این بحران چیزی فراتر از دعوای شیعه و سنی و مسئله ای سیاسی است گفت: به نظر من توصیف جنگ شیعه وسنی برای بحران یمن به شکلی خطرناک ساده انگارانه است. به نظر من این بحران هم به مسائل کلان منطقه ای به ویژه رقابت ایران و عربستان مربوط می شود و هم اساسا و در وهله اول رقابت سیاسی بر سر قدرت در داخل یمن است. حوثیها از سال دوهزار و چهار علیه دولت مرکزی یمن ستیزه جویی کرده اند و عامل آن نیز سیاست داخلی و تحولات داخلی بوده است. اگر سعودیها تا این حد درباره سلطه حوثیها بر یمن نگران هستند، چرا سپتامبر گذشته اقدامی نکردند زیرا در آن زمان این امکان وجود داشت که از فروپاشی و سقوط دولت مرکزی در یمن جلوگیری شود اما عربستان سعودی صبر کرد تا هادی به عدن رفت. بنابراین می بینیم این بحران ابعاد داخلی و کلان منطقه ای دارد و اصلا بحث شیعه و سنی نیست.
مجری بی بی سی گفت: این بحران ممکن است دو نتیجه داشته باشد اول اینکه یمن به کشوری بی سامان بدون دولت مرکزی قدرتمند تبدیل شود و نتیجه دیگر این است که القاعده بر مناطق بیشتری در یمن سلطه پیدا کند؟
سفیر سابق آمریکا در یمن گفت: به نظر من نتیجه دوم نگران کننده تر است زیرا تا زمانی که عربستان سعودی و متحدانش با حوثیها و متحدان آنها می جنگند، هیچ کسی با القاعده در یمن نمی جنگد. و القاعده از این خلا به خوبی استفاده می کند و هر چه قدرت آنها در یمن بیشتر شود، از بین بردن آنها دشوارتر می شود. یکی از تضادهایی که در این بحران وجود دارد این است که حوثیها به شدت دشمن القاعده هستند بنابراین به نوعی ما علیه گروهی اقدام می کنیم که هم توان مقابله با القاعده را دارد و هم متعهد به این کار است. نتیجه دیگر این است اگر یمن به کشوری بی سامان و بدون حکومت مرکزی و حتی فروپاشیده تبدیل شود، شاهد بحران انسانی و بحران آوارگان خواهیم بود و دست آخر نیز فضا برای فعالیت هر چه بیشتر گروههای افراطی فراهم می شود.
