از جوکها و لطیفههایی که درباره آجیل خوردن مهمانان در عیددیدنیها ساخته میشود تا کیلوهایی که خیلیها در نوروز بر وزن خود اضافه میکنند، به نظر خوردن و نخوردن در نوروز برایمان خیلی اهمیت دارد!
به گزارش «تابناک»، اگر تا چند سال پیش، تخممرغهای رنگ شده جایی در خوان نوروزی داشت و از جمله نخستین اعضای این سفره بود که با آن خداحافظی میکرد و صرف میشد، حالا به مدد شیرینیهای زیبا، تنوع آجیلهایی که از اقصی نقاط ایران و جهان به دست مصرف کننده ایرانی میرسد، میوههای درشت سردخانهای و وارداتی و...، دیگر خوردنیها، کمتر کسی هست سراغ خوردنیهای قدیمی هفتسین را بگیرد.
شاید انحراف از آنجا آغاز شد که هفت سین از خوانی که ما را گرد هم میآورد و برایمان هزار معنا داشت، به هفت سمبل گردآمده روی یک میز تقلیل یافت؛ سمبلهایی که نوع پلاستیکیشان بادوامتر هم هستند و برخیهایشان را اگر از بازار تهیه کنی، بسیار کم دردسرتر خواهد بود. نه لازم است سبزه سبز کنی و مراقبت دائمی از آن نگرانتان کند، نه رنج سمنو پختن را متحمل شوی و نه هیچ کار دیگری!
نقطه شروع فاصله گرفتن ما و سفرههای پر معنای نوروزیمان کجا بوده، نمیدانیم و شاید مهم هم نباشد، ولی اثرات این اتفاق بسیار مهم است؛ از جمله آنها، تغییر ذائقه نوروزی مردم است که به اشکال مختلف خود را نشان میدهد؛ چه در عیددیدنی باشیم و آجیل و شیرینی بخوریم و چه عید دیدنیمان، میهمانی باشد و در هر وعده از غذاهای متنوع و خوش رنگ و لعاب، در حجم زیاد میل نماییم.
البته این اشکال در سفر نیز تقویت میشود. به این صورت که شاید در طول مسیر وعده غذایی نخوریم و به جایش انواع و اقسام تنقلات، تخمهها و... را مصرف کنیم و در توقفهایی که برای صرف غذا میکنیم، معیار و اندازه خوردنمان را با حجم غذاهای آماده یا خریداری شده، کم و زیاد کنیم؛ یعنی هم نظم غذاخوردنمان را از دست بدهیم و هم مقدار غذایی را که در هر وعده مصرف میکردیم، دستخوش تغییر کنیم.
با این حساب است که میتوان دریافت تغییرات در تغذیه نوروز، به سفره هفت سین محدود نمانده و بسیار گستردهتر از آن رخ داده است؛ آنقدر که جا دارد نگران شویم، هشدار دهیم، برای اصلاح روند تلاش کنیم و سعی داشته باشیم در سایه آگاهی بخشیدن به جامعه، کاری کنیم که نوروز، منبع سرخوشیهایمان شود نه اینکه نقطه شروع آسیبهایمان باشد.
نه اینکه بگوییم اوضاع تغذیهمان درست و بینقص است و تنها در نوروز، اشتباه در آن ظاهر میشود و نه اینکه بخواهیم همه اشکالات را متوجه مردم کرده و مسائلی چون کیفیت پایین مواد غذایی، نظارت ناکارآمد بر رستورانها و... را ندید بگیریم، ولی باز نمیشود این همه اشکالِ سنجاق شده به نوروز در دهه اخیر را دید و هیچ کاری نکرد.
راستی چه زمانی جشن بزرگ نوروز با خدشه مواجه میشود؟ زمانی که در آن به جای هفت سین، شش سین به کار بگیریم یا زمانی که از آن همه فلسفه نوروزی درباره خاصیت امثال سیر، سماق، سمنو و سنجد به خوردن انواع شکلاتها و شیرینیها، و بمبهای زمان داری برسیم که همگی از مضرات مصرفشان آگاهیم و میدانیم که دیر یا زود اثرات مصرفشان را در سلامتیمان خواهیم دید؟!