بازدید 7537

رسالت: سخنان هاشمی اهانت به دلواپسان است

بايد به «دلواپس»ها آفرين بگوييم. آن‌ها جو سکوت غير منطقي ميدان عمومي را شکستند، و نقدهاي فاضلانه‌اي را که اساتيد دانشگاه و ديپلمات‌هاي با تجربه و اعضاي سابق تيم مذاکرات اتمي طي هشت ماه اخير در رسانه‌هاي محدود در اختيار «دلواپس»ها مطرح مي‌شد را به ميان ميدان عمومي مردم آوردند.
کد خبر: ۴۸۱۳۸۰
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۷ 07 March 2015
دکتر حامد حاجي‌حيدري در سرمقاله رسالت نوشت:

قضيه در حالي که لحن دلواپسان، منطقي، آرام، متين و پرسشگر است، و همه اين خصال در انتخاب عنوان مليح و معتدل «دلواپس» به جاي «مخالف» و «مبارز» و «منتقد» و «به جهنم»، و ...، نمود يافته است، آقاي اکبر هاشمي بهرماني رفسنجاني، در سخناني تند، دلواپسان را هم‌نوا با بنيامين نتانياهو تلقي فرمودند (فارس، خبر شماره 12000372/12/1393).

آقاي اکبر هاشمي بهرماني رفسنجاني، به اين حقيقت که مذاکرات در خط منويات مقام ولايت فقيه پيش مي‌رود استناد فرمودند، و دلواپسي‌هاي دلواپسان را همنوايي با نتانياهو خواندند. اين در حالي است که مقام ولايت فقيه تأکيد دارند که «ما از هر اقدام مسئولان که در جهت مصلحت کشور باشد، حمايت مي‌کنيم، اما اين توصيه را هم به مردم و مسئولان و بويژه جوانان داريم که چشم‌هاي خود را کاملاً باز کنيد زيرا تنها راه رسيدن به اهداف ملت، حفظ آگاهي و هوشياري است» (وبگاه leader.ir، بيانات شماره 11230). اين دو قافيه، خط اصلي است که دلواپسان خود را در آن مسير تنظيم مي‌کنند: حمايت از اقدامات مسئولان مشروع کشور، در عين حفظ آگاهي و هوشياري؛ همين ... همين ...

در اين رابطه، طرفه آن که محمد علي ابطحي، در متابعتي شورتر و تندتر از آقاي اکبر هاشمي بهرماني رفسنجاني، در صفحه فيس‌بوک خود، نه فقط دلواپسان را با بنيامين نتانياهو قياس فرموده‌اند، از آن بيش، ابرام ورزيده‌اند که «هم اسرائيلي‌ها، و هم مشابه‌هاي داخلي‌شان، نمي‌خواهند ايران سربلند بماند» (انتخاب، خبر شماره 192933). دلواپس‌ها نمي‌خواهند ايران سربلند بماند؟ واقعاً؟ دلواپس‌ها نمي‌خواهند، و عاملان آتش‌فشان هشتاد و هشت که سرود سرور را براي نتانياهو به ارمغان آوردند، مي‌خواهند؟

الکي مثلاً ما نمي‌دانيم که چندي پيش، نتانياهو براي چه کساني هورا مي‌کشيد!

مگر «دلواپس»ها چه مي‌گويند، جز اين که مي‌پرسند، چرا در مورد مهم‌ترين مذاکرات صد سال اخير اين کشور، به مردم گزارش نمي‌دهيد و از آن بيش، رسماً نامحرمانه بودن مذاکرات براي مردم خود را در معرض ديد جهانيان اعلام مي‌داريد؟ آخر مردم دنيا در مورد ملت ايران چه گمان مي‌برند، وقتي مي‌بينند مذاکره کنندگان ايراني، ملت خود را به صراحت نامحرم اعلام مي‌دارند؟ حتي به اساتيد دانشگاه اطلاعات نمي‌دهند؟ حتي به نمايندگان پارلمان گزارش نمي‌دهند؟ حتي به اعضاي کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي گزارش نمي‌دهند؟

ولي، بايد به «دلواپس»ها آفرين بگوييم. آن‌ها جو سکوت غير منطقي ميدان عمومي را شکستند، و نقدهاي فاضلانه‌اي را که اساتيد دانشگاه و ديپلمات‌هاي با تجربه و اعضاي سابق تيم مذاکرات اتمي طي هشت ماه اخير در رسانه‌هاي محدود در اختيار «دلواپس»ها مطرح مي‌شد را به ميان ميدان عمومي مردم آوردند.

بايد به «دلواپس»ها آفرين بگوييم. آنها واژه «دلواپس» را وارد فرهنگ گفتگوهاي اين کشور کردند، تا لااقل، مردم دنيا بدانند که در ايران، جماعتي «معتدل» واقعي هستند که بدون آنکه چوب لاي چرخ تيم مذاکره کننده بگذارند، لااقل خواهان دفاع از حقوق قانوني افشاي اطلاعات خود هستند. اين جماعت به راستي «معتدل»، عنوان بسيار معتدل «دلواپس» را براي خود برگزيده‌اند. آنها از بين اين همه عنوان، مانند «منتقد» و «مبارز» و «مخالف» و...، عنوان مليح و معتدل «دلواپس» را براي خود برگزيدند، اما در اين حد هم تحمل نشدند.

بايد به «دلواپس»ها آفرين بگوييم. مهم نيست که هواداران رئيس جمهور و حتي اصلاح طلبان که زماني «دانستن حق مردم است» را شعار خود «وانمود مي‌کردند»، در دفاع از پنهان کاري‌هاي زمخت و توهين آميز مذاکره کنندگان، «دلواپس»ها را تندخو و خودسر شمردند. ولي واقعيت آشکار آن است که «دلواپس»ها، با همه طمأنينه و آرامش خود، آن قدر مهم و منطقي بودند که اين همه واکنش ناجور و نا معتدل را برانگيزند.

بايد به «دلواپس»ها آفرين بگوييم. آنها براي چندمين بار ثابت کردند که کساني که در اين کشور بلندترين صداي آزادي و اعتدال و گفتگو و «دانستن حق مردم است» را فرياد مي‌کنند، در عمل چگونه‌اند، و در مقابل خواست آرام مندرج در بيان «دلواپس»، چقدر خشن و زمخت «برخورد مي‌کنند». آنها «برخورد مي‌کنند». خيلي «برخورد مي‌کنند».

رگ و ريشه خشونت عليه دلواپسان

هيچ چيز در زير اين آسمان نيست که آفت يا بَدل نداشته باشد، و مفهوم «مدارا» در اين کشور، به همين قاعده است، و يکسونگر کسي است که فقط دانه را مي‌بيند و دام را نمي‌بيند و در بند آفت يا بدل چيزي مي‌افتد.

حکايت تمايز «دلواپسان» با ديگران از قرار تمايز «مدارا» و «مداهنه» است، و آفت مدارا، مداهنه است و آفت عدم مداهنه، عدم مدارا.

برخي از ما برادران مسلمان، حرف از مدارا مي‌زنيم، ولي در عمل، اين چنين خفقان را براي هم ريش و هم ريشه‌هاي خود مي‌خواهيم.

مرد انقلابي ديروز، که به خفقان حکومت ستم‌شاهي پيشين، سخت مي تاخت، به جوانان امروز حق نمي‌دهد تا در مورد مهم‌ترين مذاکرات صد سال اخير که از قضا، به قرينه سخنان وزير محترم خارجه در شوراي روابط خارجي آمريکا، بوي امتيازات قجري هم مي‌دهد، پرسش کنند. ... فقط پرسش کنند ... فقط پرسش کنند ... فقط پرسش کنند ...

مرد انقلابي ديروز، در مقابل شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران»، ابداً نگران همصدايي با نتانياهو نبود، و اکنون، نگران است ...؛
نگران دلواپس‌هايي که آن زمان پشت انقلاب را در مقابل آتشفشان خالي نکردند و پاي انقلاب ايستادند؛ درست وقتي که امثال او، پشت انقلاب را در مقابل شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران»، خالي کردند؛ و حتي از فعل فرزندي دفاع کردند که براي خوردن ساندويچ به خيابان پهلوي (خيابان ولي عصر (عج) فعلي) رفته بود تا در گرما گرم گاز زدن ساندويچ، با دهان پر، براي سبزپوشان هم سخنراني کند و آنها را عليه نظام تشويق و تحريض‌ نمايد.

برخي از ما برادران مسلمان، سهل انگاري در حق و حقيقت و تندي در فعل و قول را جايگزين روابط سالم با برادران مسلمان کرده‌ايم. در حالي که مسلمان بر عکس است. مسلمان، در «حق و حقيقت»، محکم و ثابت قدم، و در قبال مردم مسلمان، اهل مداراست. اگر کسي تفاوت مدارا و مداهنه را نداند، به جاي مدارا، مداهنه مي‌ورزد و به جاي مداهنه نکردن، مدارا نمي‌کند.

آنچه در مدارا و مداهنه مشترک است، «نرمي» است؛ با اين تفاوت که «مدارا»، «نرمي با مردم» است و «مداهنه»، «نرمي در حقيقت». متعلّق «مدارا»، انسان است و متعلّق «مداهنه»، حقيقت. او که در برخورد با مسلمين کوتاه مي‌آيد (يعني با حلم و تحمّل و عفو رفتار مي‌نمايد)، مدارا مي‌کند، اما، آن که از حقيقت کوتاه مي‌آيد (يعني براي خوشامد مردم، از حقيقت، يا بخشي از آن، دست مي‌کشد)، مداهنه مي‌ورزد. در «مدارا» حقيقت قرباني نمي‌شود، و حتي، اميد مي‌رود با او که مدارا مي‌شود به حقيقت راه يابد؛ ولي، در «مداهنه»، حقيقت، وجه المصالحه قرار مي‌گيرد، و فدا مي‌شود. مدارا، مرافقت با مخالف است، اما، مداهنه، موافقت با مخالف. اگر ما ضمن مخالفت با انديشه‌ کسي با او نرمي کنيم، مدارا کرده‌ايم، ولي، اگر ضمن باطل شمردن انديشه‌ کسي، با وي موافقت کنيم، مداهنه ورزيده‌ايم. مداهنه، عقب نشيني از موضع حقيقت است، در حالي که مدارا براي نزديک کردن ديگري به موضع حقيقت است. مدارا از مکارم اخلاقي است و حاصل وسعت نظر و بردباري (علم و حلم)، اما، مداهنه سازش با باطل و ناشي از ترس و طمع و سست باوري و سست عنصري است.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس
آخرین اخبار