نه اینکه بزرگسالان از گزند این بلای پنهانی در امان باشند (
اینجا،
اینجا و
اینجا را ببینید) ولی آسیب رسیدن به کودکانی که محل درس (
اینجا) و بازیشان (
اینجا) با میدان مین فرقی ندارد، تلخ تر به نظر میرسد.
به گزارش «تابناک»، به فاصله چند دهه از پایان جنگ تحمیلی و در حالی که برای بسیاری از مردم، جز خاطراتی گوناگون از آن رویداد بزرگ باقی نمانده و امنیت را در بالاترین سطح در زندگی خود احساس میکنند، هنوز هستند مردمانی که به پای دفاع مقدس خون میدهند و هیچ گریزی از آن ندارند.
صحبت درباره برخی آثار به جای مانده از جنگ است که برایشان صلح معنایی نداشته و هنوز پایانی جز درد و خون ندارند؛ پایانی دردناک که نه نصیب دشمنان، که سهم خودیها میشود و سخت است پایانی برایش متصور باشیم؛ این را انفجار روز گذشته «مین» در شهر مرزی مهران در استان ایلام و انفجارهای مشابه در ماهها و سالهای گذشته فریاد میزند.
بر اثر
اتفاق شومِ اخیر، حوالی ساعت ۱۷ روز یکشنبه، تعدادی دانشآموز در منطقه مرزیِ «کنجانچم» در شهرستان مرزی مهران، بعد از پایان ساعت درسی مدرسه، مشغول بازی میشوند که در این حین، یک مین عمل نکرده زمان جنگ تحمیلی در محل بازیشان منفجر شده و پنج تن از ایشان را مجروح میکند.
پس از وقوع این حادثه دردناک، دانشآموزان مجروح را به یک مرکز درمانی و از آنجا به بیمارستان طالقانی اهواز منتقل کردند و آخرین اخبار دریافتی حکایت از آن دارد که در حال حاضر سه نفر از آنان در ICU هستند و وضعیتشان مناسب گزارش شده است. یکی دیگر که حالش وخیمتر است، به بیمارستان گلستان منتقل شده و احتمال قطع پای این دانشآموز دوازده ساله وجود دارد و سرانجام آخرین دانش آموز مجروح که هشت سال دارد و از ناحیه چشم آسیب دیده، در بیمارستان حضرت رسول (ص) تحت درمان است و عمل جراحی روی وی برای خارج کردن شیء خارجی از چشمش صورت گرفته است.
همان گونه که پیشتر گفته شد، متأسفانه این اتفاق دردناک، نه آخرین نمونه از این حوادث است و نه تضمینی برای تکرار آن در آینده داریم، که بسیاری از نقاط مرزی کشورمان به دلایل موجه بسیاری در دوران دفاع مقدس مین گذاری و برخی مسائل، موجب شده پاکسازی آنها از این سلاح جنگی، به پایان نرسیده باشد؛ دلایلی مانند گسترده بودن مناطق مینگذاری، نگرانیها از پایبند نماندن کشور متخاصم به قرارداد آتشبس، فقدان نقشه مناطق مسدود شده با این سلاح و حتی مواردی چون وقوع سیلابها.
ولی آیا این دلایل برای برچیده نشدن مینها از مناطق نزدیک به زندگی مردم و پاکسازی نشدن خاک کشورمان از خطری که هموطنانمان را تهدید میکند، کافی است؟ به نظر پاسخ به این پرسش بسیار ساده و صریح است: خیر، به ویژه در مناطقی که مجاور محل زندگی مرزنشینان کشورمان است.
صحبت از مردمانی است که همواره ثابت کردهاند در صف نخست مقابله به تعدیهای بیگانگان قرار دارند و در پاسداری از مام میهن، از جانبازی دریغ نمیورزند، ولی کمترین بهره را از امکانات کشور میبرند و علاوه بر آن، مجبور به تحمل درد ناشی از باقی ماندن بقایای خطرناک جنگ در محل زندگیشان نیز هستند.
این موضوع به خودی خود دردناک به نظر میرسد؛ اما دردناکتر آنجاست که میبینیم حتی به قدر مشخص نمودن مناطقی که احتمال وجود مین در آنها میرود و همچنین آموزشهای عمومی برای مراقبت در مقابل خطر انفجار این جنگافزار هم موفق عمل نکردهایم که اگر غیر از این بود، شاهد وقوع چنین اتفاقات تلخی در سراسر نقاط مرزی غرب کشورمان نمیبودیم.
بنابراین، میتوان مسئولان را مخاطب قرار داد و از ایشان پرسید تا چه زمانی باید از ترکیدن مینهای باقی مانده از جنگ بشنویم و شاهد رنج بیانتهای هموطنانِ مرزنشینمان باشیم؟ اگر پاکسازی تمامی مناطق جنگی از مینها، کاری زمانبر و دشوار است، آیا نمیتوان دستکم پاکسازی مناطق نزدیک به روستاها و شهرها را در اولویت قرار داد؟ آیا به این اندازه هم توان نداریم؟
آیا سزاوار است به جای تلاش برای رفع محرومیت این مناطق، نخستین گام برای اتمام اثرات شوم جنگ تحمیلی در این مناطق را هم برنداشته و پاکسازی این نقاط از مین را اینقدر به تعویق بیندازیم که درد کوتاهیهایمان، گریبانگیر ساکنان درد کشیده مناطق مرزی و فرزندانشان شود؟!