بازدید 42322
۷
یک مولوی اهل سنت؛

عبدالمالک بزرگ‌ترین دشمن اهل‌ سنت بود

کد خبر: ۴۷۸۶۷۰
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۱ 25 February 2015
ورود وهابیت و نفوذ و رسوخ آن به منطقه، یکی از معضلات بلوچستان است. شاید این‌قدر که مردم حنفی در اینجا متضرر می‌شوند، مکتب اهل‌بیت متضرر نشود. مولوی عمرزهی چند عامل را موجب گسترش وهابیت می‌داند؛ بی‌دقتی مسئولین استان و همچنین برنامه‌ریزی‌ نکردن مدیران حوزه علمیه در گنجاندن سرفصل درسی فرقه‌شناسی که گامی لازم برای تنویر افکار طلاب محسوب می‌شود.

مفتی عبدالرحمن عمرزهی، امام‌جمعه مسجد امام‌حسن مجتبی (ع) در شهرستان ایرانشهر و مسئول مکتب تدریس‌القرآن فاطمیه (خواهران) با ما در آستانه سالروز دستگیری سرکرده گروهک تروریستی جند الشیطان به گفت‌وگو نشست و از واقعیت‌هایی پرده برداشت که این گروهک تروریستی به دروغ مدعی آن بود؛ ادعاهایی همچون دفاع از حقوق اهل سنت و... .

در اینجا متن این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

‌شما اصالتاً منتسب به کدام طایفه هستید؟


‌یکی از طوایف اصیل این منطقه عمرزهی است که طایفه ریشه‌داری است. البته طایفه ریگی تقریباً بزرگ‌ترین طایفه در بلوچستان است. بنا بر مستنداتی، بزرگان طایفه ریگی ادعا دارند، عمرزهی تیره‌ای از آن‌هاست. البته ما به همه فامیل‌های سر‌شناسی که اینجا هستند، وابسته‌ایم. مثلاً مادربزرگ بنده شهنوازی، مادربزرگ پدری بنده نارویی و کَرم‌زهی و مادربزرگ پدربزرگ من شولی‌بُر است. با طایفه جمشیدزهی هم از طریق وصلت، وابستگی داریم. اینجا عمدتاً همین‌طور است و مردم با یکدیگر وصلت می‌کنند. من فکر نکنم فامیل و طایفه‌ای در بلوچستان باشد که نسبتی با بقیه طوایف نداشته باشد.

‌تقریباً می‌شود گفت بیشتر نارویی‌ها از ایرانشهر هستند؟


‌منطقه سرحد شامل‌ زاهدان، میرجاوه، نصرت‌آباد، خاش و سراوان است. ایرانشهر در جنوب استان است و مردم آن در اصطلاح به سربازی مشهورند. سرحدی‌هایی که در ایرانشهر هستند، مردم اصیل ایرانشهر نیستند. همه طوایفی که اینجا هستند، حتی نارویی و ریگی و... از منطقه سرحد هستند؛ اما مردم اصیل ایرانشهر، تعدادشان کم است و از ارباب‌ها و داو‌دی‌ها هستند. نظریه دیگری هم هست که فعالان اقتصادی این منطقه و کسانی که باعث پیشرفت منطقه شدند، مردم سرحد و سرباز هستند.

شما روحانی هستید و می‌دانید ‌دغدغه‌ای از بیرون وجود دارد و آن بحث ورود وهابیت است. بیشتر نگرانی‌ها هم این است که هم‌زیستی مسالمت‌آمیزی که از قدیم‌الایام بین شیعه و سنی بوده است، تحت‌تأثیر قرار گیرد. حتی اکنون این اختلاف‌ها بین خود سنی‌ها هم هست. اولاً از لحاظ مبانی فکری می‌خواستیم بدانیم ‌چه اختلافاتی بین این فِرَق با سنی‌ها و شیعه‌ها وجود دارد. ثانیاً اگر اهداف سیاسی دارند، دقیقاً چه چیزی می‌خواهند؟

ورود وهابیت و نفوذ و رسوخ آن به منطقه، یکی از معضلات بلوچستان است. شاید اینقدر که مردم حنفی در اینجا متضرر می‌شوند، مکتب اهل‌بیت متضرر نشود. ما عواقب این مسأله را درک می‌کنیم و از این حیث، طبق صحبت‌هایی که بنده با سایر دوستان در مناطق مختلف داشتم، از طرف مسئولین هم کم‌توجهی می‌شود.

اگر دقیق بررسی کنید، اینجا حنفی و شافعی و از بطن این خاک هستند و بومی‌اند؛ این فقه برخاسته از این خاک است. در آن زمان ایران به نام منطقه خراسان، مرکز و مبدأ فکری فقه حنفی و اهل ‌سنت‌‌ و در کنارش مکتب اهل‌بیت نیز بود‌ و جایگاهی برای وهابیت وجود نداشته است. فکر نکنم در قرون گذشته، مکتبی به نام وهابیت آمده باشد که مذهب بوده و اعلام وجود کرده باشد و آنچنان که امروز هست، این همه مورد استقبال قرار گرفته و از منابع ملی کشورهای عربی حمایت شده باشد.

حالا اگر ابن‌عبدالوهاب و افراد دیگری بلند شده‌اند، بلافاصله هم علیه این‌ها موضع‌گیری و ایستادگی شده است که این‌طور حالت خفگی پیدا کرده‌اند. رشد و بالندگی چندانی نداشته‌اند. وهابیت در این منطقه رخدادی تازه است؛ رخدادی که قدمت چندانی ندارد. عده‌ای از طلاب همین مرز و بوم که در مدارس و حوزه‌های عملیه اینجا و پاکستان تحصیل کردند و حنفی بودند، به نحوی در دانشگاه مدینه منوره جذب شدند. پس به آنجا رفته و ذهن‌سازی شدند و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری شد و الان‌‌ همان عزیزانی که سال‌ها شاگرد ملامحمدخان یوسف‌پور و محمدعمر سربازی و... بودند، الان بزرگ‌ترین مخالفین فکر و فقه این بزرگان مخصوصاً در منطقه سراوان و ایرانشهر و... هستند.

یادم می‌آید ‌ملامحمدعمر سربازی یا به تعبیر حضرت آقا، عبدالله سلیمانی، مردی درویش و گوشه‌نشین بود که کار تحقیقاتی‌اش را انجام می‌داد. حضرت آقا که به ایرانشهر تشریف آوردند، تعداد زیادی از این بندگان خدا را مأمور کردند ‌با نرمی و متانت، مانند یک پدر مهربان نصیحت کنند که شما که رفته‌اید و جذب شده‌اید و اکنون با افکار وهابیت آمده‌اید، بدانید که بیشتر مردم اینجا حنفی هستند. مثلاً اگر فردی شافعی‌ بخواهد افکار مکتب شافعی را در اینجا نشر کند، مردم نمی‌توانند هضم کنند. اگر روی همین مسائل فرعی بحث کنید، مردم خیلی نگران می‌شوند. می‌گویند ‌عمری نماز خواندیم، پس این نماز باطل است.

مولانا فرمودند: من توصیه‌ای پدرانه برای شما دارم؛ هرچه دارید برای خودتان نگه دارید. برای نشر افکار وهابیت تبلیغات نکنید. علمای برجسته ما، حضرت مولانا عبدالرحمن چابهاری و مولانا حسین‌پور و علمای بزرگ دیگری در راستای برداشتن نقاب از چهره وهابیت و روشنگری مردم، مقاله‌های زیادی نوشته‌اند که به چاپ رسیده و توزیع شده است. اما به نظر بنده، مقاله حضرت مولانا عبدالرحمن سربازی در این زمینه بهترین است.

آیا کتابی هم نوشته‌اند؟


مجموعه مقالات است و آن را تألیف کرده‌اند. این کتاب ترجمه کتاب «المحنه علی المحنه» است. اینجا مطالب بسیار خوب دیگری هم نوشته شده است؛ اما به نظر من، این مجموعه مقالات، که از طرف نماینده رهبری در امور اهل‌سنت چاپ شده است، بسیار رساست. دغدغه این است که وهابی‌ها و...، تبلیغات و فعالیت دارند. بیشترین تلاششان بر افکار جوانان است، جیبشان گرم و دستشان پر است. منِ نوعی الان دویست هزار تومان پول ندارم. خیلی مشکلات داریم، ولی آن‌ها همه چیزشان آماده است.

‌با وجود آن‌که احناف در این منطقه و در استان اکثریت را تشکیل می‌دهند، چه عواملی باعث شد ‌و‌هابی‌ها بتوانند رخنه کنند؟


‌مسئولین. بنده صراحتاً عرض می‌کنم که مسئولین عامل اصلی هستند؛ مثلا ساختمان بزرگی به نام دارالایتام، با امکانات زیاد در همین شهر راه‌اندازی کردند. اما یک نفر ایستادگی ‌و آن‌جا را تعطیل کردند. نامش دارالایتام بود و می‌خواستند به یک مرکز فرهنگی نشر اعتقاداتشان تبدیل شود. هر جا این‌ها نماز جمعه دارند، پیشرفت دارند. علتش کم‌توجهی مسئولین عزیز است. منِ ملّا نمی‌توانم، چون قدرت اجرایی ندارم؛ امّا قدرت تبیین دارم که مهم‌ترین عامل است.

‌وهابیت برای کسی که فقه حنفی خوانده است چه جاذبه‌ای دارد؟ وهابیت چه دنیایی را تصویر می‌کند که شخصی که اعتقاداتش را این همه سال اندوخته است، به مکتب حنفی پشت می‌کند؟


‌قبل از پاسخ، نکته‌ای را می‌گویم. عده زیادی از همین طلابی که بعد از فراغت در مدارس ما، رفتند و آن‌جا درس خواندند، برگشتند و نسبت به فقه حنفی، متعصب‌تر شدند. این نیست که هرکس آن‌جا برود، این‌طور می‌شود. بسیاری رفتند، خواندند، مدرک گرفتند و هنوز حنفی هستند. حالا در پاکستان همین‌طور. شیخ الحدیثِ یکی از بزرگ‌ترین مدارس پاکستان، که من اسم او را فراموش کرده‌ام، چهار سال در دانشگاه مدینه منوره درس خوانده است؛ اما یکی از بزرگ‌ترین مدافعان فقه حنفی است. حالا این‌هایی که متأثر شدند، علت‌های زیادی دارد. یکی از علل به برنامه درسی خودمان برمی‌گردد. شاید علمای ما احساس نیاز نکردند که ما هم در برنامه درسی خودمان چنین مسائلی را در موضوع فرقه‌شناسی بگنجانیم. فکر نکنم ‌در میان صد‌ها کتابی که این‌جا تدریس می‌شود، کتابی در شناخت وهابیت و... داشته باشیم.

عمدتاً مسائل اعتقادی به صورت پراکنده و به‌ خصوص در کلاس‌های خارج بحث می‌شوند؛ اما متأسفانه اینکه یک کلاس درسی داشته باشد و مجموعه مطالبی به این موضوع اختصاص داده شود، نیست. این مهم است. دیگر آنکه، این افراد سطحی هستند.‌ گاه، وقتی انسان یک مسأله شرعی را می‌بیند، مثلاً نوشیدن این آب جایز است یا نه، باید ‌پرسید علت عدم‌ جواز چیست؟ به این رسیده‌ ‌که نوشیدن این جایز نیست، اما علت آن را بررسی نکرده‌ایم. بسیاری از این افرادی که متأثر شده‌اند، دلایل مسائل مذهبشان را درک نکرده‌اند. سطحی خوانده‌اند و رفته‌اند.

در سال‌های اخیر، پس از حوادث یازده سپتامبر، القاعده توانست خیلی‌ها را در دنیا جذب کند. آیا فکر می‌کنید آن ندای جهاد و جهاد‌طلبی روی جذب این افراد تأثیری داشته است؟
‌مطمئناً تأثیر دارد. همان‌طور که ما کتاب الصلاه، الزکاه، الحج و جهاد داریم، درباره شروط آن، در آنجا بحث می‌شود. گذشته از این‌که امکان جهاد کجا فراهم است و کجا فراهم نیست، عمدتاً جهاد سر و صدایش در میان مسلمانان کم بوده است. وجود خارجی‌اش کمتر بوده است. وقتی که ندایی از جهاد به میان می‌آید و صحنه‌هایی هم از مظلوم‌نمایی مسلمانان مشاهده می‌شود، هر کسی متأثر می‌شود. با توجه به آیات جهاد و فضایل آن و وعده‌هایی که به کسانی که به جهاد می‌روند داده شده است، وقتی یک مسلمان این وعده را می‌خواند یا می‌شنود و می‌بیند فلان‌جا زمینه جهاد فراهم است، بسیار شتاب می‌کند و این موثر است.

‌آیا حوزه‌های علمیه مکتب احناف، برنامه‌ای برای تألیفات درباره فرقه‌شناسی ندارند؟


حضرت مولانا‌عبدالرحمن چابهاری با این مسائل خیلی مواجه شده‌اند. البته عده‌ای از علمای ما در لباس حنفیت هستند، ولی افکار وهابیت دارند. مولانا با نوشته‌ها و بیاناتشان با مسائل و مشکلات و انتقاداتی مواجه شدند. اگر کسی آن مقاله را مطالعه کند، با خودش می‌گوید که دست این مرد خدا را باید بوسید.

آیا برنامه مدونی هست که در کنار بحث‌های خارج‌ مکتوب به این موضوع پرداخته باشد؟


بحث فرق و مذاهب در برنامه درسی مدارس اهل‌سنت، متفرقه است. در خلال یک بحث دیگر است؛ اما این‌طور نیست که یک کتاب مدون باشد یا در طول روز یک ساعت به این مسأله اختصاص داده شود. البته اگر به ‌تازگی علما تدارک دیده‌اند، من نمی‌دانم. علما مطالبی نوشته‌اند و به‌خصوص، چند کتاب از حوزه علمیه گُشت در این موضوع چاپ شده است؛ البته مقاله حضرت مولانا فرا‌تر از همه است.

‌گفته می‌شود علمای اهل‌تسنن دریافت وام را جایز نمی‌دانند. این معضلی در زمینه اقتصادی و پروژه‌های عمرانی است. می‌خواستم راجع به این مسئله و رفع آن هم نظر حضرت‌عالی را بدانم؟

 
‌این مسأله به توجه اهل فن و راه‌گشایی و راه‌یابی علما و همکاری مسئولین عزیز نیاز است. در بحث کارمزد، برخی از علما فتوا صادر کردند که تا ۵ درصد به عنوان کارمزد، سود نیست؛ یعنی ۵ درصد یک عنوان است، اگر واقعاً کارمزد باشد. حضرت مفتی محمد‌تقی عثمانی روی این مسئله خیلی کار کرده‌اند. ایشان از یک بحث فقهی مذهب حنبلی استفاده کردند و به استناد آن اصل فقهی، ‌فرموده‌اند ‌کارمزد است و سود نیست.

عده‌ای از علما با این نظر اختلاف دارند. بنده شخصاً فتوای ایشان را معتبر می‌دانم و می‌گویم همین است، چون ایشان کار‌شناس مذهبی و فقهی است و بعضی از این دوستانی که این فتوا را صحیح نمی‌دانند، خودشان جایگاه علمی خاصی نداشته و در این زمینه تخصص ندارند. اهل بحث و تفحص نیستند. یک مفتی در حد ایشان اگر اظهار نظر می‌کند، خودش اهل تلاش و بررسی است؛ اما ملایی مثل من نمی‌تواند نظر بدهد. این مسئله هم نگران‌کننده است. در کل فکر نکنم سود وام‌های بانکی، همه کارمزد باشد؛ این کارمزد‌ها محدودیت دارد. فکر نکنم وام‌های کلان در زمینه صنعت که ۵۰ نفر آن‌جا شاغل شوند، بحث کارمزد باشد و سود دارد. گلایه‌ای هم از مسئولین استانی و علما داریم؛ ما در انتظار این هستیم که دوستانی تشریف بیاورند و دوستانه و برادرانه با هم بنشینیم و این مسائل را مطرح کنیم.

برخی از مسئولین عزیز استانی با طرح این مسأله که خود علمای اهل‌سنت می‌گویند که وام بانکی حرام است، راحت سر‌ جایشان می‌نشینند و می‌گویند ما طرح دادیم و شما نپذیرفتید و خلاصه این گرسنگی حق شماست. کمی احساس تبرئه‌شدن می‌کنند. اما استاندار عزیز، فرمانداران، نمایندگان مجلس و کار‌شناسان، با علما جلسه بگذارند. بگویند آقای مفتی اهل‌سنت، مولوی اهل‌سنت، ما باید به مشکل این مردم برسیم. در مناطق دیگر، برادران پیرو مکتب اهل بیت دارند استفاده می‌کنند و مشکلاتشان حل می‌شود. شما چاره‌ای به حال این مردم بکنید. اگر این سود است، شما نظر دیگری بدهید. ما هم سعی می‌کنیم که تا حدی همکاری کنیم و در قالب و عنوان دیگری باشد. سود حرام است، مضاربه که حرام نیست.

متأسفانه علما هم در این زمینه کم‌کار هستند. اگر علمای اهل نظر و اهل فتوا، چنین جلساتی را با مسئولین داشته باشند، من مطمئن هستم که این مشکل حل می‌شود. به عنوان مثال، مفقوده‌الزوج، یکی از مباحث مهم در فقه ما بوده است. شوهرِ خانمی گم می‌شود و خبری از او نیست. فتوای «متقدمین» احناف این بوده که این زن باید هشتادنود سال صبر کند و بعد ازدواج کند. استناد هم داشته‌اند: تا وقتی که شوهر زنده و در حیات است، نمی‌تواند با کسی ازدواج کند. این زن اگر زنده بماند، در آن سن، ازدواج دیگر معنایی ندارد. ولی علمای ما، متأخرین، روی این مسأله بحث کردند و از اصول مذاهب دیگر اهل‌سنت استفاده کردند و گفتند بعد از چهار سال این پرونده به دستگاه قضایی ارجاع داده شود و آن‌ها با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارند، بررسی و تفحص کنند که این بنده خدا کجاست. بعد اگر خبری نشد، خانم می‌تواند ازدواج کند.

مسأله ربا هم مطمئن هستم که قابل حل است. گلایه‌ای هم از علمای زاهدان داشتیم درباره وام ازدواج و مسکن مهر به آن‌ها گفتم ما به مسئولین بانکی و اقتصادی زاهدان مراجعه کردیم که بیایند و اطلاعاتی از سیستم بانکی به ما بدهند، تا بتوانیم بر اساس آن راه‌گشایی کنیم. گفتند ما نمی‌توانیم و اجازه این کار را نداریم. حتی درخواستی به‌صورت کتبی داده شد که مسئولین بانکی حاضر به قبول آن‌ها نشدند.

یک نفر، سال ۱۳۸۰ پیگیری کرده است و از طرف اداره منابع طبیعی و کشاورزی موافقت شده ‌که یک قطعه زمین کشاورزی به او واگذار کنند. همه مسائل حل شد؛ اما مسأله تخصیص سهمیه آب حل نشد. از سال ۱۳۸۰ تا الآن، این بنده خدا در همین وضعیت است. درست است که مشکلات خشک‌سالی هست، اما بعضی جا‌ها مردم چاه غیرمجاز حفر کرده‌اند. محرومیت‌ها اینجاست. الحمدلله کشور ما خیلی وسیع است. چه دشت‌هایی که در این‌جا افتاده است. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات مردم، اراضی مسکونی است که تا به‌حال راه حلی که واقعاً جوابگو باشد، پیدا نکرده‌اند. فکر می‌کنم این قضیه به راحتی قابل حل است. به هر نفر که متأهل است، دویست متر زمین بدهند. کاری به جاده که مال لاشار است نداریم؛ این‌جا زمین به مقدار فراوان وجود دارد. به همه افرادی که در ایرانشهر متأهل هستند و زمین ندارند، دویست متر زمین در این دشت‌ها بدهند و امکانات را فراهم کنند. این بزرگ‌ترین هدیه برای مردم است. چندان هزینه‌ای هم ندارد. البته ما ناشکر نیستیم. الحمدلله کار شده ولی نیاز‌ها زیاد است.

‌تأثیر شبکه‌های ماهواره‌ای که افکار وهابیت را ترویج می‌دهند، بر مردم استان چگونه است و از سوی چه قشرهایی اقبال صورت گرفته است؟


‌تا حالا اصلاً امکانات کنترل‌ کردن این شبکه‌ها را نداشتم. طلاب مدارس دینی نه وقت این را دارند و نه برایشان جذابیت دارد. شاید تک‌وتوک باشند. توده مردم و دانشجو‌ها تحت تأثیر قرار گرفته و جذب می‌شوند. اما اگر یک امام‌جمعه در نمازهای جمعه یک جمله بگوید، زیاد هم توضیح ندهد و فقط به مردم بگوید که دینتان را از شبکه‌های ماهواره‌ای نگیرید، این خیلی حرف تأثیرگذاری است و خیلی از آن استقبال می‌شود و بسیاری از شنوندگان انتقاد می‌کنند و متنفر می‌شوند.

بنده این جمله را در یکی از نمازهای جمعه گفته‌ام. فکر می‌کنم که مسائل مذهبی هم برای جوانان جذابیت دارد و هم تأثیر می‌گذارد و ما فکر آن را نمی‌کنیم. بنده خودم در نماز جمعه التماسی کردم که علمای سنی و شیعه بیایند و با هم صحبت کنند. زمانی که «مالک‌بن انس» در مدینه منوره و «ابوحنیفه» در بغداد بود، خیلی ایشان را از همدیگر متنفر کرده بودند. خبر رسید به مالک که ابوحنیفه اینجا آمده است. گفته بود اینجا جای ابوحنیفه نیست و او خیلی از نظر عقیدتی و مذهبی مشکل دارد؛ در ‌‌نهایت گفت اگر ابوحنیفه ادعا کند که این ستون از طلاست، ساقطش خواهم کرد؛ اما وقتی که بحث و تبادل نظر شروع شد این مشکل حل شد. آن زمان فاصله‌ها زیاد بود و امکانات نبود و حتی متفکر‌ها را از هم متنفر می‌کرد. الآن فرصت تحقیق و بررسی وجود دارد و من دیگر راحت می‌توانم پی ببرم که برادر شیعه من چرا مهر می‌گذارد؟ شاید به دلیل نبود اطلاعات، قبلاً می‌گفتیم کفر است و شیعه کافر است اما الآن وقتی بررسی می‌کنم، چون اطلاعات در اختیارم است، این را دیگر علت کفر شیعه نمی‌دانم. می‌گویم این کار را ما انجام می‌دهیم و آن کار را آن‌ها و نماز را باطل نمی‌کند.

مسائل مذهبی جذابیت دارد اما وقت‌هایی برخوردهای سلیقه‌ای یا تبعیض انجام می‌شود آقایان وهابی که دنبال چنین لقمه‌ای می‌گردند، به قول پاکستانی‌ها ادویه به غذا می‌زنند و آن را خوش‌نما و بر روی آن تبلیغات می‌کنند. در بحث مسائل فرهنگی، واقعیت این است که علمای تشیع واقعاً کار کرده‌اند و می‌کنند. ما علمای سنی برای تبیین مسائل خود هیچ‌کاری نکرده‌ایم. واقعاً علمای اهل تشیع، برای مذهبشان از ما دلسوز‌تر هستند؛ چون مسئولیت دارند ولی ما نان دین می‌خوریم.‌ای کاش در این شبکه‌های ماهواره‌ای، فقط مذهب و بحث مذهبی مورد نقد و بررسی قرار می‌گرفت؛ کاش مسائل و جریان‌های سیاسی در این جریانات راه پیدا نمی‌کردند.

‌مقام معظم رهبری نیز همین عقیده را دارند و می‌گویند هرکس این مسائل را ایجاد کند یا پاسخ بگوید، به یک اندازه در آن دخیل است.

‌عبدالمالک ریگی دشمن شیعه و نظام نبود. او بزرگ‌ترین دشمن اهل‌سنت بود. دودش در چشم همه رفت؛ اما عبدالمالک زاییده این تبعیض‌ها و برخوردهای سلیقه‌ای بود. خدا کند این‌ها برچیده شود. در مسیری با یک عزیز ملاقاتی داشتم. گفت من از طایفه شولی‌بر از منطقه آب‌بران هستم. من طلبه قومم هستم و برادرم طلبه مسجد مکی است. گفتم ارتباطت را حفظ کن که شما برادر هستید. این خوشایند است. زن، شیعه است و شوهر، سنی. از این پیوند‌ها زیاد است. این مسائل اینگونه قابل حل است.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۸۴
انتشار یافته: ۷
1
1
20
1
20
1
1
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها