کسی چه میداند پشت دیوارهای بلندی که تابلو «عکسبرداری ممنوع» رویشان نصب شده، چه اتفاقی در حال وقوع است؟ ماجرا زمانی آشکار میشود که ستونهای بناهای بلندمرتبه از دیوارها بالا میزنند و دیده میشوند؛ زمانی که به نظر کار از کار گذشته و حتی اگر تخلفات رخ داده فراوان هم باشد، با این توجیه که «کاری است که شده!»، ساخت و ساز ادامه مییابد!
به گزارش «تابناک»، با وجود آنکه فعل و انفعالات جوی موجب شده، امسال پایتختنشینان یکی از گرمترین زمستانهای عمر خود را تجربه کرده و بر خلاف روال هر سال، کمتر از وارونگی جوی و تشدید آلودگی هوا رنج بکشند، اتفاقاتی زیر پوست شهر جریان دارد که اندک تأملی در آنها، نگرانیها از تابستان پیش رو، بحران خشکسالی و آلودگی هوا را به شدت تشدید میکند.
از این دست اتفاقات بیش از همه کسانی خبر دارند که در مجاورت معدود باغهای باقی مانده در سطح شهر زندگی میکنند؛ باغهایی که کسی نمیداند عمرشان تا چه روزی به دنیاست و چه زمانی دستور جایگزینیشان با آپارتمانها، برجها و حتی نسخههای خوش رنگ و لعابی چون برج ـ باغها صادر میشود.
ناگفته پیداست که تبعات چنین تغییراتی در بلند مدت برای پایتخت و ساکنان پرشمارش تا چه اندازه میتواند تلخ باشد و از این منظر، مراقبت از معدود باغهای باقی مانده در سطح شهر تا چه اندازه ضرورت دارد. مراقبت از باغهایی که حتی اگر مالک شخصی هم داشته باشند، قانونگذار بر حفظشان تأکید داشته و به این منظور قوانین خاصی تصویب کرده، چه رسد به اینکه دولتی یا وابسته به نهاد حاکمیتی هم باشد.
اینجاست که واگذاری زمینهایی که قرار بود بوستان شوند، به مجتمعهای مسکونی و تجاری (اتفاقی که بر سر بوستان مادر رفت یا نقشههایی که برای ساخت و ساز در بوستان ولایت طرح ریزی شده!) به غایت عجیب به نظر میرسد و ساخت و ساز در زمینهایی که متعلق به پادگانها و مراکز نظامی و انتظامی هستند (مانند پادگان ۰۶)، حکم قانون شکنی بسیار تلختری مییابند؛ قانون شکنی که نه توسط اشخاص عادی، که توسط ارکان قانونی کشور رخ میدهند و مقابله با آنها باید راحتتر باشد، ولی به دلایلی سختتر به نظر میرسد.
شاید عجیب باشد بشنویم زمینهایی که در اختیار ارگانهای نظامی و انتظامی قرار دارند، گاه تبدیل به برجهای مسکونی میشوند یا از دلشان مجتمعهای تجاری سر بر میآورند و این در حالی است که اعتراض مردم و حتی برخی مسئولان در توقف این روند، کمترین اثری ندارد، ولی متأسفانه بارها و بارها شاهد بودهایم که اعتراض امثال نمایندگان مردم در شورای شهر و حتی احضار شهردار پایتخت برای توضیح درباره برخی پروندهها، هیچ حاصلی جز تزریق یأس به جامعه و جریتر شدن باقی متخلفان نداشته است.
بر این اساس، عجیب نیست که بشنویم امروز، احمد مسجدجامعی، نماینده مردم تهران در شورای شهر ـ که تا چندی پیش بر کرسی ریاست این شورا تکیه زده بود ـ همراه با نوعی یأس از اتفاقات شومی که در این عرصه در سطح شهر رخ میدهد، سخن گفته و افزوده: «اگر قرار است در پادگانها ساخت و ساز شود، همان بهتر که پادگان بمانند».
وی با نیم نگاهی به تغییرات بودجهای شهرداری برای سال آتی، به کاهش درآمدهای شهرداری از حوزه ساخت و ساز اشاره کرده و گفت: «به رغم این کاهش، شاهد کسب درآمد شهرداری در حوزههای دیگر از جمله ساخت و سازهای تجاری هستیم؛ مثل ساخت و ساز در بوستانها که برای نمونه میبینیم قرار است در بوستان ولایت، مرکز تجارت جهانی ساخته شود. اگر قرار است فضای باز آنجا در اختیار ساخت و ساز قرار گیرد، همان بهتر بود که به صورت پادگان و فرودگاه قلعه مرغی میماند».
این عضو شورای شهر در ادامه در حالی از تداوم برنامهریزی برای چنین ساخت و سازهایی در پادگانهای دیگر شهر گلایه کرده و از مدیریت شهری میخواهد در مقابل چنین عملکردهایی مدبرانه عمل کند که پیش از وی، برخی دیگر از همکارانش در این باره اعتراضات فراوانی نشان دادهاند؛ اما به رغم پیگیریهای فراوان، راه به جایی نبردهاند.
اما انتقاد مسجد جامعی از این رو جالب توجه است که نکتهای نغز در بطن آن نهفته است؛ قانون خروج پادگانها از شهرها؛ بنابراین، کافی است کمی در انگیزه قانونگذار از تصویب چنین قانونی غور کنیم تا دریابیم خروج پادگانها از شهر هر دلیلی داشته، قطعا ساخت مجتمعهای مسکونی، تجاری، پاساژ و ساخت و سازهای گسترده در محل این پادگانها هرگز مدنظر نبوده است.
شاید بهترین مثال برای اثبات این مدعا، خروج هوانیروز، نیروی انتظامی و نیروی هوایی از پادگان قلعه مرغی در جنوب پایتخت باشد که رهبر انقلاب شخصا در تخلیه آن و تأسیس بزرگترین بوستان خاورمیانه به جایش حضور داشت و در زمان کلنگزنی این مجموعه عامالمنفعه، تأکیدات زیادی بر گسترش این نگاه (دایر کردن فضای سبز در شهر دود گرفته و آلوده تهران) داشت.
بدین ترتیب به سادگی میتوان دریافت که ایشان به عنوان فرمانده کل قوا، یکی از مزیتهای بزرگ خروج پادگانها از شهرها را، دایر کردن فضای تنفسی شهر و افزایش سرانه سبز و تفریحی شهروندان میدانند و اینقدر بر این اصل اصرار دارند که حاضرند به شخصه برای رفع اختلاف شهرداری و مقامات انتظامی و نظامی در واگذاری پادگانها ورود کرده، دستورهای لازم را صادر نموده و حتی برای کلنگزنی بوستان، حضور به هم رسانند.
بر این اساس راحتتر میتوان دریافت که سخن رئیس سابق شورای شهر تهران مبنی بر پناه بردن به شرایطِ پیش از تصویب قانون خروج پادگانها از شهر، از چه میزان انحراف در اجرای این قانون خبر میدهد و ضرورت نظارت بر اجرای این قانون برای تحقق اهداف آن ـ که رهبر انقلاب بر آنها صحه گذارده ـ چه میزان است؛ ضرورت حراست از قانونی که قرار بود به کمک شهروندان و شهرها بیاید، ولی به نظر میرسد سود برخیها آنچنان این قانون را به بیراهه برده که میتوان آرزو کرد، کاش امثال پادگاه قلعه مرغی، پادگان میماندند تا آنکه مجتمع تجاری و شهرک مسکونی شوند!