سخنرانی مدبرانه رهبری معظم انقلاب در دیدار با مردم قم به مناسبت سالگرد قیام ۱۹ دی در هفدهم دی ۱۳۹۳ گویای مسائل و موضوعات مختلفی بود. ایشان در ذیل این سخنرانی و تبیین اهمیت قیام ۱۹ دی و تشریح مسأله تحریف تاریخ مسلم توسط معارضان انقلاب اسلامی و مستکبرین به موضوعی روز اشاره کردند و نسبت به همه آحاد به ویژه دولت هشدار دادند.
حضرت آیتالله خامنهای با شفاف سازی حواشی چند روز اخیر توسط دولت به مباحثی پرداختند که میتواند راهگشای گروههای موجود در میان سه قوه بوده و منجر به آن شود تا افق اصلی نظام و دستیابی به اسلامی شدن تمامی نهادهای جامعه به عینت تبدیل شود.
در این نوشتار به بررسی هر یک از این مسائل و معضلات و دادههای موجود تاریخی میپردازیم تا ضمن تبیین این سخنرانی حکیمانهٔ رهبری معظم انقلاب، پاسخی به شبهات چند ماه اخیر دهیم.
الف) تخاصم و تقابلهیچگاه هدف دولت در نظام اسلامی تخاصم و یا تقابل درون گفتمانی نبوده و نیست. هدف اصلی انقلاب اسلامی ایران پیاده سازی الگوی اسلام ناب در راستای عدالت اجتماعی و تحقق جامعهٔ نبوی است، تا جایی که باید همه ظرفیتهای درونی و موجود جامعه ایرانی به این سمت میل نموده و اجرایی شود.
در واقع نگاه رهبری معظم انقلاب به موضوع دولت اسلامی، نگاهی جامع و قابل تفسیر در این فرمایش ایشان در دیدار با کارگران شرکت مپنا است. ایشان در این دیدار ضمن تبیین جایگاه دولت این چنین میفرماید: «در اسلام دعوت به ائتلاف است، دعوت به وحدت است، دعوت به همکاری است، دعوت به تراحم است، دعوت به تعاون است؛ این مبنای تفکّر اسلامی در همهٔ فعّالیّتهاست. البتّه تعامل حدودی دارد، ضوابطی دارد، هر کسی حقوقی دارد؛ باید اینها رعایت بشود که در سایهٔ دولت اسلامی قابل تحقّق است. نگاه تعارضآمیز غلط است؛ نگاه تعاون و تعامل از نظر اسلام درست است؛ و این یک فکری است که در همهٔ شئون ما، در همهٔ مسائل مربوط به زندگی، بایستی وجود داشته باشد». (۱) بر همین اساس میتوان با بررسی تاریخ سه دههٔ انقلاب اسلامی گفت، هرگاه دولتها و مسئولان از تعامل و تعاون خارج شده و کشور به سمت فضای غبار آلود سوق نمودند یقیناً اولین ضربه به اهداف انقلاب اسلامی و به تبع آن ملت حامی انقلاب وارد شد. تا جایی که دلسردی و خستگی سیاسی در جامعه تزریق شد.
در ضمن این مسأله میتوان اشتباهات جریان اصلاح طلب در اولین دورهٔ ریاست جمهوری محمد خاتمی را بررسی نمود. محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب پس از استقرار کابینهٔ خود با مجلسی روبهرو بود که به ظاهر از یک حزب و یا جریان گفتمانی نشأت نگرفته بود. این تزاحم و اقدامات به ظاهر انحطاط طلبانهٔ دولت کار را به جایی رساند که از خارج از کشور، ندای وجود تفرقه و نبود همبستگی ملی به گوش رسیده میشد و کارشناسان غربی دولت خاتمی را دولت گورباچف و مصلح نابودی جمهوری اسلامی ایران برمیشمردند.
اساس این تحلیل بازگشتش به استراتژی بازسازی و بومی شدهٔ فروپاشی دولت شوری است که حال با تغییر رنگ و لعاب سیاسی و اجتماعی به دنبال پیاده سازی در جمهوری اسلامی ایران بود. نگاه به چرایی فروپاشی شوروی میتوان نشان دهد مهمترین دلایل این فروپاشی، نبود اتحاد میان سران نظام و درگیری داخلی و سرانجام دو قطبی سازی کشور به عنوان کشوری از هم گسیخته و در نهایت فروپاشی ایدئولوژی منحط چپ گرایانه است.
همین تحلیل و برنامه ریزی کافی بود که حضرت آیتالله خامنهای در دیدار خود با مسئولان و کارگزاران نظام به بررسی ابعاد این نظریه بپردازد و بیان نماید: «اشتباه اوّلشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکّل از سرزمینهای به هم سنجاق شده نیست. اشتباه پنجمشان این است که نقش بیبدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست». (۲)
این تحلیل کاملاً گویاست. اهداف غرب برای از بین بردن نظام اسلامی در چهار بخش خلاصه میشود؛
۱. سوق دهی رئیس قوای مجریه به سیاست زدگی و فراموش سازی او از مسائل اصلی و کلیدی نظام (تقابل دولت و حاکمیت)
۲. تحریف در واقعیتها و مسائل اساسی کشور (اسلام)
۳. دورسازی مردم و مسئولان
۴. کم رنگ نشان دادن و خارج سازی فرامین رهبری
بر همین اساس در بخش اول سالهای متمادی است پازل غرب در این بخش به شدت بر حزب گرایی و قبیلهگرایی استوار شد تا در این فرصت بهترین کارشناسان و مشاوران انقلابی از مسیر اصلی خود خارج شده و به جای آن افراد ناکارآمد جذب شوند. تذکرات مختلف رهبری به دولتها چه در دولت اصلاحات، چه در دولت مهرورزی و چه در دولت تدبیر و امید گویای این مدعاست. (۳) هرچند در مسألهٔ رأی اعتماد وزیر علوم دولت یازدهم و اصرار دولت بر گزینههای مشخص شده و فعال در حوادث ۸۸ یادآوری یک شنبهٔ سیاه مجلس در دولت یازدهم را میرساند، واقعیت این است چنین اختلافاتی در کشور بیشترین آسیبش بر پیکرهٔ دولتمردان و مسئولان ارشد نظام است تا جایی که باید وقت و انرژی خود را مصروف پاسخ دهی به هم کنند.
تحریف واقعیتهای اسلامی و ترویج هنجارشکنی دیگر مسألهای است که رهبری معظم انقلاب سالهاست به آن توجه دارد و آن را در غالبهایی اعم از تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و در نهایت ناتوی فرهنگی مطرح ساخته، ولی بر خلاف انتظار اقدام جدی در دولتها صورت نپذیرفته و هر روز به قدرت این تهاجم افزوده میشود تا جایی که شاهد آن در جامعه هستیم.
نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، دورسازی مردم و مسئولان از یکدیگر است. هرجا مسئولان با مردم بودند، پیروزی و حفظ انسجام درونی افزایش یافت و نظام نسبت به مسائل پیچیده واکسینه شد. نگاه به موضوع اقتصاد مقاومتی و غفلت همه دستگاهها به این مسأله میتواند قابل توجه باشد. در کنار این موضوع مطرح سازی مسائل و اختلافات میان قوا ـ که امری عادی و بر اساس اصل تفکیک قواست ـ در میان مردم و ایجاد موج هوادار سازی از اهداف حزبی و جناحی میتواند منجر به قرار دادن بخشی از جامعه در برابر هم شود و سرانجام دوگانگی و اختلاف جامعه را به جایی برساند که حتی در یک خانواده اعضای خانواده قدرت تحمل یکدیگر را نداشته باشند و در برابر هم صف آرایی نمایند. آثار فتنهٔ ۸۸ و ۷۶ در ذیل این موضوع میگنجد و همین سبب شد تا در میان اختلاف و دو قطبی سازی جامعه، عدهای فرصت طلب از گروههای تروریستی فضای غالب را ربوده و کشور را تا مرز پرتگاه سوق دهند.
اما مهمترین راهبرد غرب کم اهمیت نشان دادن جایگاه و شأن والای رهبری در نظام اسلامی است. غربی حتی خود میدانند نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه هیچ گاه و در هیچ زمانی به در بسته و غیر قابل حل نمیخورد تا دچار سکون و سردرگمی شود. بر همین اساس تمام سعی و انرژی خود را معطوف به تنزل جایگاه ولایت امر در جامعه و مسئولان مینماید. عدم اجرای فرامین ایشان و در هم تنیدگی مشکلات اداری اعم از نادیده انگاشتن و عدم دقت لازم در اجرای مصوبات و فرامین رهبری، نداشتن روحیهٔ جهادی و مؤمنان نسبت به انقلاب در این ذیل مسأله گنجانده میشود تا جایی که با این اقدامات بر خلاف واقعیت و نصوص قانونی مقام ولایت امری مطلقهٔ فقیه را به مقام تشریفاتی تنزل داده و آن را محصور به مسألهٔ ارشادی نگه دارند.
در واقع انجام نگرفتن دقیق ابلاغ رهبری در موضوع مفاسد اقتصادی کار را به جایی رساند که هر روز شاهد شناسایی یک سر از مافیای فساد در سطوح پایین و متوسط نهادهای عمومی هستیم. رخدادی که با سوء استفادهٔ رسانههای بیگانه میتواند آتشش فتنه را شعلهور نموده و به حیثیت نظام خدشه وارد کند. اما باید توجه داشت با همهٔ این مسائل حقاً و انصافاً و طبق اقرار فراوان سران غربی و مستکبر جهان «اگر مقام و جایگاه رهبری در نظام اسلامی نبود این نظام دوام نمیآورد». هوشمندی حضرت آیتالله خامنهای و حفاظت جدی و اثر بخش ایشان از نهال انقلاب پس از امام راحل، هر انسانی را وادار به تحسین مینماید. عمق اثر گذاری رهبری تا جایی است که بیان فرمایش و دیدگاه ایشان موجی از واکنش را در سطح ملت انقلابی ایران به وجود میآورد. رخدادهای نهم دی، انتخاباتهای مختلف، راهپیمای ۲۳ تیر و دهها مورد از این مقبولیتها، خود مؤید این مسأله است.
ب) اتحاد و انسجام درونی
یکی دیگر از بخشهای مهم سخنرانی رهبری معظم انقلاب، مسألهٔ لزوم وحدت و انسجام درونی نظام است. ایشان این راهبرد را مصونیت بخش جامعه دانسته و آن را در دو بخش نگاه به درون و استفاده از ظرفیتهای داخلی و استفاده از صاحب نظران و کارشناسان تبیین نمود. در واقع نگاه فراگیر رهبری معظم انقلاب به این مسأله، خود نشان دهندهٔ مسیر سعادت یک نظام مقتدر و استحکام بخش است که راه فراوانی برای رسیدن به قلهٔ آرمانهای خود در پیش دارد. ایشان با مطرح سازی مسألهٔ نگاه به درون، راهکار خروج از تهدید بالفعل غرب در وضع تحریمها را مطرح ساخت تا در کنار ارتباط با مجامع بینالمللی ظرفیتهای عظیم کشور کشف شود.
هر جا تلاش و نگاه درون گرایانه بود و در برنامه ریزیها به جوانان مؤمن انقلابی توجه شد مسیر کشور به سمت قله، سرعت بیشتری به خود گرفت و با شتاب فراوانی جمهوری اسلامی ایران گامهای خود را برداشت. نگاه به دستاوردهای صنایع هستهای، نانو فناوری، صنایع بیوتکنولوژی، صنایع پزشکی، صنایع دفاعی و بازدارنده، صنایع پیچیدهٔ هوافضا و دهها مورد دیگر، بخش کوچکی از شکوفایی ظرفیتهای درون نظام اسلامی است؛ نظامی که ماهها و سالها تحریمهای مختلفی را بر خود دید اما با دست بر زانوهای خود قرار دادن در برابر تمامی ابرقدرتها ایستادگی و مقاومت نمود.
* فرجام سخن
آنچه باید دریافت حفظ انسجام درونی و وحدت در کنار دور شدن از فرقه و دودستگی، تنها راه برون رفت و زدودن موانع حیاتی نظام اسلامی است. استفاده از ظرفیتهای کشور زمانی صورت میپذیرد که دو دستگی و دو قطبی سازی اطراف محور جامعه، دولت و قوا با یکدیگر قرار نگرفته باشد. به عبارت دیگر هیچ گاه نمیتوان از قوای موجود در یک کشور استفاده نمود، مگر تزاحم آن با تفرقه و حاشیهسازی رفع شود.
بر همین اساس برای مسئولان به ویژه دولتمردان این کلام حضرت آیتالله خامنهای مبنی بر دور شدن از حاشیهها میتوانند ایمان ملت نسبت به نظام را تقویت نموده و اعتماد واقعی را جذب کنند تا در صحنههای مختلف، کشور از این ایمان استفاده نمایند. در پایان توجه به این فرمایش رهبری نیز قابل تأمل است: «حفظ اتحاد و همدلی، یکی دیگر از وظایف ماست. بارها عرض کردهایم که بین مسئولین باید اتحاد و همدلی باشد. سه قوه و دیگران باید با هم همدل باشند، همگام باشند، همدست باشند، ولو یک جاهایی اختلاف نظرهایی دارند. اختلاف نظر اشکالی ندارد؛ اما بایستی در جهتگیریهای نظام و کشور و انقلاب پشت به پشت یکدیگر بدهند، دست یکدیگر را محکم بفشارند و پیش بروند؛ هم اینها، هم مردم با هم، هم مردم با مسئولین. این اتحاد و همدلی، علاج قطعی بسیاری از مشکلاتی است که در کشور وجود دارد». (۴)
-------------------------------------------
پینوشت:
۱) ۱۳۹۳/۰۲/۱۰
۲) ۱۹/ ۰۴/ ۱۳۷۹
۳) مراجعه شود به این فرمایش رهبری: مراقب باشید جریانهای مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند؛ بعضیها این کارها را دارند میکنند، من میبینم در صحنهٔ سیاسی کشور؛ با شعار اعتدال، با شعار پرهیز از افراط
۴) ۱۴/ ۱۱/ ۱۳۹۰
این یادداشت نخستین بار در ماهنامه همشهری ماه منتشر شده است.