مباحث مطرح در مناظره شب گذشته صادق خرازی با علیرضا زاکانی درباره موضوع هستهای به شدت مورد توجه قرار گرفت و از همان ساعات اولیه، بحثهای فراوانی درباره ابعاد مختلف آن درگرفت. در این میان، دیدگاه خرازی درباره حضور روسیه و چین در مذاکرات هستهای، از جمله نکات مهم و قابل توجه مناظره دیشب بود.
به گزارش «تابناک»، در بخشی از مناظره دیشب خرازی و زاکانی، بحثی درباره ترکیب کشورهای طرف مذاکره با ایران در موضوع هستهای و تغییرات به وجود آمده در آن طی سالهای گذشته درگرفت. محور این بحث، انتقاد سفیر سابق ایران در فرانسه از تغییر ساختار طرف مقابل در مذاکرات و افزایش آن از سه کشور اروپایی به شش کشور (تبدیل آن به ۱+ ۵) بود.
خرازی با بیان اینکه مذاکرات استانبول، یکی از بدترین نمونههای تاریخ مذاکرات هستهای بود که رهبری تذکر داده و جلوی این کار را گرفتند، یکی از اشتباهات استراتژیک دولتهای نهم و دهم را تبدیل سه کشور طرف مذاکره با شش کشور دانست و گفت، از همان لحظهای که دامنه گفتوگوهای ایران و تروئیکای اروپایی تبدیل به ایران با ۱+ ۵ شد، به صلاح مذاکرات هستهای ایران نبود.
هرچند خرازی در سخنان خود تأکید کرد که مطابق بیانات و گفتههای رهبر انقلاب، آمریکاییها قابل اعتماد نیستند، محور اصلی انتقادات خود را متوجه حضور روسیه و چین در مذاکرات کرد و گفت: «آمریکاییها از روبه رو با شما میجنگند، چینیها از پشت به شما خنجر میزنند». وی همچنین اظهار داشت: «ما از چین و روسیه خدمتی در این قضیه ندیدیم».
البته درباره این بخش از سخنان خرازی، باید اشاره کرد که هرچند از همان ابتدای شکل گیری ساختار گروه ۱+ ۵، برخی در داخل چنین استدلال میکردند که روسیه و چین به مثابه وزنهای متعادل کننده در مقابل اعضای غربی گروه به کار آمده و حضور آنها سبب تأمین هر چه بیشتر منافع ایران در مذاکرات خواهد شد، شماری از تحلیلگران داخلی و خارجی به این نکته اشاره میکردند که با توجه به سابقه رویکردهای این دو کشور نسبت به ایران، حضور آنها، نه تنها نقشی مثبت در مذاکرات نخواهد داشت، بلکه عملاً سبب پیچیدهتر شده مذاکرات خواهد شد.
مهمترین نکاتی که در این زمینه مطرح میشد، از یک سو رأی مثبت دو کشور مذکور به قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران در موضوع هستهای و از سوی دیگر، سابقه رویکرد بیثبات روسیه نسبت به ایران بود که طی چندین دهه، هر زمان که منافعش اقتضا کرده بود، از ایران حمایت و هر زمان که چنین نبود، جانب ایران را در عرصه بین المللی رها کرده بود.
به عبارت دیگر، آنچه درباره حضور روسیه و چین در مذاکرات هستهای مورد انتقاد قرار میگرفت، رویکرد ابزاری این دو کشور و به ویژه نسبت به روسیه بود. به طور کلی، روسها هر زمان که وارد روند تقابلی با غرب شدهاند، نزدیکتر شدن به ایران را تهدیدی علیه آمریکا مطرح کردهاند تا واشنگتن را به در نظر گرفتن منافع و ملاحظات خود وادارند و در هر دورهای که روابطشان با غرب رو به بهبود گذاشته، تأثیر مستقیم آن در موضع گیری مقابل ایران در موضوعات مختلف مشهود بوده است.
نمونه این جریان، موضوع تحویل موشکهای «اس ۳۰۰» به ایران بود که در پی بهبود روابط مسکو و واشنگتن در دوره ریاست جمهوری دیمیتری مدودیف، به بهانههای واهی از دستور کار روسیه خارج شد و اکنون که موضوع اوکراین، اسباب تقابل دوباره آمریکا و روسیه را فراهم کرده، بار دیگر روسها بحث تحویل آن به ایران را مطرح میکنند.
در همین زمینه، میتوان به بیانیه چند هفته پیش وزارت خارجه روسیه نیز اشاره کرد که در آن، آمریکا را تهدید کرده بود، در صورت وضع تحریمهای جدید علیه این کشور، روند همکاری خود در موضوعات مهم بین المللی همچون ایران و سوریه را متوقف خواهد کرد.
به این ترتیب، به نظر میرسد این بخش از اظهارات سفیر سابق ایران در فرانسه، باید با دقت نظری بیشتری مورد توجه قرار گیرد؛ هرچند در شرایط کنونی، امکان تغییر ساختار گروه ۱+ ۵ به دلایل مختلف وجود ندارد، با در نظر داشتن رویکرد هر یک از کشورهای حاضر در مذاکرات، راهبرد متناسبی در این موضوع اتخاذ شود.