بازدید 9215

شنبه‌‌ سیاه؛ روزی سرخ و سرآغاز دورانی تازه

احمد وخشیته
کد خبر: ۴۶۸۴۲۱
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۵ 20 January 2015
تاریخ را که ورق می‌زنیم سرشار است از حوادث غمبار، حوادثی که صفحات تاریخ را با خون بیگناهان رنگین کرده‌ و کودکان، زنان و مردان بیگناه قربانی رویاهای بیمارگونهٔ دیکتاتورهای زمان خود شده‌اند.

اما آنچه ‌مردمی را از دیگر مردمان متمایز می‌کند، نحوه برخورد آن ملت با این حوادث غمبار است. بیستم ژانویه ۱۹۹۰ اگرچه شنبهٔ سیاه و خونینی برای ملت جمهوری آذربایجان بود اما مقدمه‌ای غمبار بود بر استقلال شیرینی که در ماه‌های آتی رقم خورد.

شاید زمانی که گورباچف اصلاحات خود را آغاز نمود، کسی پیش‌بینی نمی‌کرد این روند به حوادثی اینچنینی ختم شود و ابعاد این واقعه تا مرزهای جمهوری آذربایجان و ارمنستان کشیده شود. بدین ترتیب بحرانی که در سال ۱۹۸۸ آغاز شد و تا امروز هم ادامه دارد، شعله‌های آتش درگیری‌های آن دامن هر دو کشور را گرفت و مردمانی در باکو و سومقاییت کشته شدند.

اما آنچه بامداد بیستم ژانویهٔ ۱۹۹۰ را برای مردم جمهوری آذربایجان سیاه کرد، برخورد رهبر مصلح شوروی با این رویداد بود! زمانی که افکار آزادی‌طلبی ملت جمهوری آذربایجان طغیان کرد، مانند تمام دیکتاتوری‌ها، تانک‌های شوروی به سوی مرز‌ها روانه شدند تا بسوزانند و بکشند و شنبهٔ خونینی را برای جمهوری آذربایجان به یادگار بگذارند.

در آن روز کودکان، زنان و مردان بسیاری در خون خود غلتیدند؛ اما آنچه اهمیت دارد این است که این قیام، سرآغاز جنبش استقلال‌طلبی مردم جمهوری آذربایجان شد. واقعه‌ای که برای حکومت قدرتمند شوروی، رویداد تازه‌ای بود.

‌توجه به ابعاد سیاسی و هویتی این مسأله اهمیت زیادی دارد. به لحاظ سیاسی، در مرزهای اتحاد شوروی اتفاق تازه‌ای در حال شکل‌گیری بود. اگرچه مردم این جمهوری‌ها هیچ‌گاه بنیان‌های هویتی و مذهبی خود را فراموش نکرده بودند، اما این جنبش آنقدر نیرومند بود که در دوره‌های بعد توانست چهارچوب مفهومی و اندیشهٔ ملت‌باوری جمهوری آذربایجان را شکل دهد.

همچنین این امر ضعف اتحاد شوروی از حل بحران‌های قومی و سرزمینی در داخل مرزهای این کشور را به طور عینی نمایان ساخت. کشوری که چندین دهه مدعی ساخت انسان شورویایی با فرهنگ و زبان روسی در داخل مرزهای خود بود، اکنون با آذری‌های غیوری مواجه شده بود که برای استقلال و آزادی خود فریاد می‌زدند و در مقابل تانک‌های حکومت شوروی ایستاده بودند. همین امر سبب شد که اعتماد به نفس دیگر ملت‌ها درون مرزهای شووری تقویت شود و اساس و چارچوب این جنبش به دیگر نقاط منطقه قفقاز کشیده شود.
در درون مرزهای جمهوری آذربایجان نیز این واقعه ابعاد هویتی مهمی داشت. این واقعه خونین مقدمه‌ای بود بر مانیفست هویتی مردم جمهوری آذربایجان که در سال‌های پس از فروپاشی شوروی نقش مهمی در اتحاد قومی و هویتی مردم آن کشور ایفا کرد.

از سوی دیگر، باید به یادداشت که از دیرباز پیوندهای عمیق زبانی، قومی، تاریخی و مذهبی میان دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان وجود دارد و همین امر سبب شده است که ایران در زمان رویداد این رخداد ناگوار، ابعاد این فاجعه را از طریق رسانه‌های خود به طور گسترده‌ای منعکس کند.
 
جمهوری اسلامی ایران پس از کشتار دسته کم ۱۳۰ نفر از شیعیان آذربایجان، تنها دولتی بود که بطور جدی به دولت شوروی اعتراض رسمی و جنایت شوروی علیه مردم مسلمان جمهوری آذربایجان را به شدت محکوم کرد؛ این در حالی بود که دیگر دولت‌های منطقه به راحتی از کنار کشتار مردم در آذربایجان در بیستم ژانویه ۱۹۹۰ گذشتند.

گسترش مناسبات جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان در طول دوره شکل گیری و اعلام موجودیت این کشور همواره مورد توجه تهران بوده است و تمامی دولت‌های بر سر کار آمده در تهران در این سال‌ها به ارتقای سطح مناسبات با این کشور همسایه و هم‌مذهب ایران اهتمام ویژه داشته‌اند به گونه‌ای که همواره سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو در روز «شهدای استقلال این کشور و روز ماتم ملی» با برگزاری مراسم بزرگداشتی، ادای احترام می‌کنند، زیرا ارتقای مناسبات با مردمی که قرابت دینی و فرهنگی و وحدت تاریخی و همجواری جغرافیایی و موضوعات مشترک امنیتی با ایران دارند، از اولویتهای نظام جمهوری اسلامی ایران تلقی می‌شود. فراموش نباید کرد که از‌‌ همان آغاز با اعلام استقلال جمهوری آذربایجان در واپسین ماه‌های عمر اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری اسلامی ایران از نخستین دولتهایی بود که موجودیت جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت.
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هجدهم رمضان # شب قدر