بازدید 18871

حماسه غریب ۱۹ دی ماه ایلام

دلاورمردی مردان بی ادعای عشایر
کد خبر: ۴۶۶۱۶۹
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۸ 12 January 2015
حماسه 19 دی ماه عشایر استان ایلام در سایه حماسه بزرگ قیام مردم قم در 19 دیماه 56  کم رنگ شده است و گرنه یکی از  پرافتخارترین روزهای تاریخ ایران می باشد که زبان از بیان رشادت و دلاوری عشایر استان ایلام در این روز، قاصر است.

به مناسبت ارج نهادن به دلاورمردی مردان بی ادعای عشایر، به ویژه عشایر استان ایلام، برگی زرین از افتخارات این مردمان صادق و بی آلایش را ورق می زنیم. کارنامه درخشان عشایر در دوران جنگ و حضور فعال آنان بعداز جنگ، توجه به این قشر را ضروری و انکارناپذیر می سازد.
استان ایلام یکی از استانهایی بود که هدف مستقیم حملات رژیم بعثی قرار گرفت و مردمان این دیار با رشادت و دلاوری به پاسداری از میهن پرداختند.

بسیاری آغاز حمله عراق را در 31 شهریور 59 می دانند، در حالی که جنگ 12 روز قبل از آن در ایلام آغاز شده بود. ارتفاعات میمک در استان ایلام، به دلیل برخورداری از موقعیت مناسب، جزو اولین مناطقی بود که مورد هجوم و اشغال نیروهای ارتش عراق قرار گرفت؛ دشمن در اولین و گسترده ترین حمله نظامی خود با تمام توان منطقه «میمک» را به اشغال خود درآورد. منطقه گرمسیری میمک که قشلاق برخی از طوایف است، در غرب استان ایلام واقع شده و از ارتفاعات نسبتا بلندی تشکیل شده است که مشرف بر دشت و مناطق اطراف است.

اهداف عراق از تصرف میمک در وهله اول تامین تفکر عراقی بودن این منطقه و همچنین ناامن نمودن جاده میمک به صالح آباد بود تا پشتیبانی و حمل تجهیزات جنگی به جبهه مهران قطع شده و از طرف دیگر شهر ایلام در تیررس توپخانه ها قرار گیرد.

بلافاصله پس از آگاهی از اشغال میمک، لشکر 81 زرهی ارتش از جمله هوانیروز ارتش، سپاه و بسیج در مناطق مختلفی از این جبهه مستقر شدند و آرایش خطوط را برای حمله به ارتش عراق کامل کردند. عشایر انقلابی و دلاور  استان ایلام، از نقاط مختلف برای کمک به رزمندگان به منطقه میمک شتافتند.

 با توجه به سابقه سکونت نیروهای عشایر در میمک و آشنایی آنان با این منطقه، نقش عشایر در عملیات فتح میمک(ضربت ذوالفقار) بسیار پررنگ بود؛ به طوری که بدون کمک نیروهای عشایر، بیرون راندن ارتش بعث عراق از ارتفاعات میمک ممکن نبود.

به هرحال، در اوایل جنگ، به دلیل نوبنیاد بودن ارتش و سپاه، نیروهای غیور و دلیر عشایر استان ایلام اوضاع را به خوبی دریافتند و بصورت داوطلبانه برای یاری رساندن به رزمندگان اسلام به جبهه ها شتافتند. نوزدهم دیماه یادآور پایمردی نیروهای عشایر استان ایلام در برابر دشمن متجاوز است. این روز، برای مردم استان ایلام پرازخاطره های تلخ و شیرین است.

یکی از مهمترین عملیات های دوران دفاع مقدس که با حضور موثر نیروهای مردمی و عشایر  غیور ایلام انجام گرفت، عملیات ضربت ذوالفقار در 19 دی ماه سال 1359 می باشد؛ عملیات غرور آفرین «ضربت ذوالفقار» در 19 دیماه 1359، که منجر به بازپسگیری ارتفاعات میمک از دست دشمن متجاوز گردید، بیش از گذشته توانایی رزمی نیروهای عشایر را به فرماندهان نظامی کشور ثابت نمود. بطوریکه بعداز این عملیات، نیروهای عشایر جزوی انکارناپذیر از رزمندگان اسلام شدند.
سالها از آن ایام می گذرد و آنان که در نبرد میمک شرکت داشته اند، حماسه ها را برای جوانان و آنان که ندیده اند شرح می دهند. به جرأت می توان گفت؛ حماسه 19 دی ماه عشایر استان ایلام در سایه حماسه بزرگ قیام مردم قم در 19 دیماه 56  کم رنگ شده است و گرنه یکی از  پرافتخارترین روزهای تاریخ ایران می باشد که زبان از بیان رشادت و دلاوری عشایر استان ایلام در این روز، قاصر است.

آری عشایر ایلام در این روز برگی زرین از کتاب تاریخ انقلاب اسلامی را رقم زدند. اگر چه صداو سیمای مرکز استان ایلام، مراسم 19 دی ماه امسال را که با حضور سردار نقدی برگزار شد، بطور کامل پوشش داد، اما هیچکدام از شبکه های سراسری و رسانه های معتبر به این رویداد مهم  توجه نکردند.
ای کاش؛ رسانه ملی به یاد غیرت دلیرمردان و شیرزنان عشایر، حماسه 19 دی ماه را مورد بررسی قرار می داد و به گوشه هایی از رشادت آنان می پرداخت.

میمک یادآور شهید احمد کشوری


دکتر محمد ابراهیم مداحی یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس نقل می کند: با چشمان خود دیدم که در منطقه میمک، فردی از نیروهای عشایر به نام«پنج ستونی» که الان جانباز بالای 50 درصد است هلی کوپتر عراقی که ارتفاعش را کم کرده بود و رزمندگان اسلام را به رگبار بسته بود، با اسلحه برنو مورد هدف قرار داد و باعث سقوط هلی کوپتر شد. مرحوم شهید کشوری( که اتفاقاً در تنگه بینا منطقه میمک- نزدیک چَوار به شهادت رسیده است)، لاشه هلی کوپتر را به صالح آباد منتقل کرد تا باعث افزایش روحیه رزمندگان شود.

مداحی اضافه می کند؛ بعد از پخش سریال سیمرغ، کارگردان را دیدم و این واقعه را برایش نقل کردم. بسیار افسوس خورد که چرا قبلاً نمی دانسته است تا آن را در فیلم بیاورد.

آری، شهید کشوری در قلب مردم ایلام همیشه جاودانه است و خاطرات زیادی از حضور این خلبان ماندگار در اذهان مردم استان ایلام وجود دارد. اما صد حیف که تهیه کنندگان و دست اندرکاران سریال سیمرغ نتوانستند به درستی حضور شهید احمد کشوری در ایلام و جایگاه وی در بین مردم استان ایلام را به تصویر بکشند. شاید، دست تقدیر سرنوشت مردم ایلام را اینگونه نوشته باشد و غبار فراموشی بر روی خاطرات این دیار نقش بسته باشد و گرنه چگونه ممکن است فیلم سیمرغ (داستان شهادت خلبانی با بیشترین زمان حضور در جبهه های ایلام) به راحتی از کنار نقش مردم ایلام در دوران دفاع مقدس بگذرد و از تصاویر مناطق جنگی ایلام، کوه های استوار و حداقل ارتفاعات مهم میمک استفاده نکند؟

کسی چه می داند عشایر ایلام و سایر نقاط ایران چگونه خالصانه از تمامیت ارزی کشور دفاع کردند...آیا سزاوار است نیروهای ساده و بی آلایش عشایر که با تمام وجودشان ایران اسلامی را دوست دارند و حافظ مرزهای کشور هستند، مورد غفلت واقع شوند و نقش و جایگاه آنان در دفاع مقدس به درستی معرفی نشود؟

 بغض های در گلومانده جوزعلی

جوزعلی نجفی فرزند عبدولی فرمانده نیروهای عشایر ایل بزرگ ارکوازی و بولی عملیات آزاد سازی میمک، از سال 59 تا 64 در  منطقه میمک مستقر بوده است.  این رزمنده دلاور  بیان می کند:
در برابر اسلحه ومهمات بعثی ها تقریباً هیچی نداشتیم. زمانی که به اتفاق 600 نفر از عشایر ارکوازی و بولی در مسجد حضرت صاحب الزمان(عج) ایلام جمع شدیم، استانداری ایلام 250 قبضه اسلحه ام- یک به ما داد و بقیه نیروها هم از ارتش ژ3 گرفتند. درضمن، ما تصمیم داشتیم فقط برای هفت روز به جبهه برویم. اما زمانی که به جبهه رفتیم و پرپر شدن جوانان عزیز کشورمان را به چشم خود دیدیم، خونمان به جوش آمد و همگی تصمیم گرفتیم در جبهه بمانیم و در ادامه جنگ به رزمندگان کمک کنیم.

بغض های در گلومانده جوزعلی زیاد است. از همه رزمنده ها یاد می کند و می گوید جوانان ایرانی در جبهه ها چقدر زحمت کشیدند. از مردان عشایری می گوید که چگونه بعثی ها را در دره ها و کوههای ایلام گرفتار می کردند... اما دلش از بی توجهی به دلاورمردان عشایر خون است...می گوید: در آن زمان من فرمانده نیروهای عشایر بودم و بسیاری از نیروها مجروح شدند و اکنون در شرایط سختی به سر می برند. جوز علی ادامه می دهد: چون کسی را ندارند، بی کس و تنها در روستاهای ایلام رها شده اند و حتی بسیاری از آنان درصد جانبازی هم نگرفته اند تا از حداقل امکانات درمانی برخوردار شوند.

جانباز سرافراز، جوزعلی نجفی، که روزگاری نمادی از اقتدار و شکوه مردان ایل بود، اکنون در بستر بیماری است و از جوانان تحصیلکرده دیارش هم گله می کند: من به لحاظ وجدانی باید پیگیر کار رزمنده های عشایر باشم و نگذارم که فراموش شوند. ولی سواد درست و حسابی ندارم و از طرفی جوانان باسواد هم به من کمک نمی کنند تا یاد رزمنده های عشایر را زنده نگه دارم.
جوزعلی با آه ادامه می دهد: شما که مثل من ندیده اید چه بر سر همسنگرانم آمده است. چگونه می توانم زنده باشم و کاری برای زنده کردن یادشان نکنم؟. هیچ وقت تصویر سر از تن جدای شهید موسی کمری و بدن پاره پاره شهید علی داد دانشگر را فراموش نخواهم کرد. درست لحظاتی قبل از شهادت، داشتیم با هم می خندیدم و سربه سر همدیگر می گذاشتیم که خمپاره ای آمد و آنان را برای همیشه از من گرفت.

جوزعلی از دلاورمردی‌های ایل خزل، ایل ملکشاهی، ایل کلهر، ایل شوهان، ارکوازی و بولی، عشایر ایوان، عشایر میشخاص، عشایر آبدانان، عشایر دهلران، عشایر دره شهر، عشایر سیروان، عشایرچرداول، عشایر مهران و همه ایلات ایلام و  همچنین از رشادت ارتش و سپاه یاد می کند.

تاریخ ایران نباید شیرزنان عشایر را فراموش کند


جوزعلی به مهران، صالح آباد، قلاویزان،چنگوله، سومار و منطقه گنجوان نیز اشاره می کند . او می گوید: ماههای اول که به جبهه آمده بودیم، زنان عشایر نان محلی می پختند و به همراه آذوقه برایمان می فرستادند . بعد می گوید: تاریخ ایران نباید شیرزنان عشایر را فراموش کند. اگر آنها نبودند میمک آزاد نمی شد و ما از گرسنگی دوام نمی آوردیم.

جوزعلی جمله کوتاه «هیچی نداشتیم. با دست خالی به جنگ بعثی ها رفتیم.» را بیان و سپس آهی می کشد؛ جمله کوتاهی که به وسعت تاریخ جنگ معنی دارد و شجاعت، ایثار، از خودگذشتگی رزمندگان اسلام و از همه مهمتر  قدرت ایمان در برابر سلاح را یادآوری می‌کند.
سخنان جوزعلی ما را به فکر فرو برد. آری؛ عشایر که یکی از خالص ترین و پاک ترین نیروهای انقلاب هستند در جبهه ها زحمات زیادی کشیدند. عشاير پاسداران مرزها و سد محكمی در مقابل دشمنان اين آب و خاك هستند. اما چون به رسانه ها دسترسی ندارند، رشادت و دلاوری آنان به نسل جوان معرفی نشده است و تاکنون مراسمی در خور شأن این دلاوران بی ادعا برگزار نشده است.

اسیر شدن تیربارچی عراقی توسط شهید کمری

باقر جعفربیگی از اهالی روستای بهمن آباد چوار، که یکی از جانبازان میمک و در حال حاضر راننده تاکسی  می باشد، نقل می کند:

در منطقه میمک با چند نفر از همرزمان دلاور عشایر به نام‌‌هاى شهيد موسى کمرى، شهيد عليداد دانشگر, نورمحمد قربانى الله کرم آزادى، الله حسين على نژاد و تعدادی دیگر در تاريخ 19 دى ماه به تپه ارساق اعزام شديم.درآنجا به کمين نشستيم ومنتظر عراقى ها شديم. شهيد کمرى به بچه هاى گروه  گفت: به شناسايى سنگر  عراقى ها  برویم. بعد از چند دقيقه، بنده به همراه شهيد کمرى، الله کرم آزادى و الله حسين على نژاد به سوى خاکريز دشمن رفتیم و بقيه هم در کمين منتظر ما شدند. به سنگرهاى دشمن نزديک شدیم و سپس به شناسایی و جمع آورى اطلاعات پرداختیم. بعدازپايان شناسايى، به طرف سنگرهاى خودى در حال حرکت بودیم که دیدیم تير بار عراقى ها در منطقه ویژه ای مستقر شده و با شروع عملیات خیلی به رزمندگان ضربه خواهد زد و بچه ها نمى توانستند جلو بروند. در آن لحظه، شهيد کمرى با غیرت مثال زدنی به صورت پنهانی به سوى تيربارچی رفت و  توانست او را اسير کند.

میمک یادآور صلابت و اقتدار عشایر


به راستی، میمک یادآور صلابت و اقتدار عشایر است. نگاه  مردان عشایری هنوز هم یادآور صلابت و اقتدار رزمندگان جان برکف و نیروهای غیور عشایر در جبهه های نبرد حق علیه باطل است. هرقله و هر شیار ونقطه ای از میمک داستانی پرماجرا دارد.

آری، عملیات غرورآفرین فتح میمک نقطه عطفی درتاریخ ایران  اسلامی و  استان ایلام است. عشاير بدون اذن و دستور و تنها بر اساس وظيفه دينی و ملی، در حفظ و حراست مرزها پيش قدم هستند و در برهه های مختلف در دفاع مقدس و مقابله با متجاوزين به اين مرز وبوم، سنگ تمام گذاشته اند. مبادا عشایر عزیز و نقش آنان در دفاع مقدس را فراموش کنیم...مبادا....

* تهیه گزارش: انجمن دانشجویان و فارغ التحصیلان چوار ایلام



تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل