بازدید 27493
صد و شانزدهمین «سی دقیقه» با «تابناک»؛

فیلم: به تماشای دیپلماسی در میانه جنگ بنشنید

ماجراهای فيلم در آگوست ۱۹۴۴ و همزمان با نزديک شدن متفقين به پاريس رخ می‌دهند. توان دفاعی آلمان در حال فروپاشی است و بيشتر نيروهای آن در حال عقب نشينی برای دفاع از خاک مادری هستند. اما فرماندار نظامی پاريس، ژنرال ديتريش فان کولتيتز (با بازی نيلز آرستروپ)، در شهر می‌ماند تا دستور هيتلر را اجرا کند: «شهر را ويران کن ولی هرگز اجازه نده که به دست متفقين بيفتد.»
کد خبر: ۴۶۲۹۵۸
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۸ 02 January 2015
اگر در حال شکست در جنگی بزرگ باشید و دستور نابودی شهری تاریخی و تحویل زمین سوخته به صاحبان اصلی آن شهر داده شود، چه تصمیمی در پیش خواهید گرفت؟ در پی پاسخ به این پرسش در دیپلماسی باشید.

به گزارش «تابناک»؛ «ديپلماسی/ Diplomacy» تازه ترین اثر «فولکر اشلوندورف /Volker  Schlöndorff» است. اشلوندورف کارگردان آلمانی پس از تحصیل در مدرسه سینمای ایدک (I.D.H.E.C) کار سینما را با دستیاری فیلمسازانی چون لویی مال، آلن رنه و ژان-پی‌یر ملویل شروع می‌کند و بعداً برای تهیه گزارش‌های تلویزیونی به الجزایر و ویتنام سفر می‌نماید و سپس در بازگشت اولین فیلمش را در آلمان می‌سازد و مقام خود را تثبیت می‌کند.

جیمز براردینلی منتقد برجسته درباره فیلم تازه اشلوندورف تاکید دارد: وقايع تاريخی فيلم «ديپلماسی/ Diplomacy»، (بر اساس نمايشنامه ای از سيريل گِلی)، واقعی‌اند اما جزئيات آن عمدتاً ساختگی، تخيلی يا افسانهای هستند. به قول مارک تواين، «هرگز اجازه نده که پای حقيقت به يک داستان خوب باز شود.»

با اين حال، صداقتِ موضوعاتی که در «ديپلماسی» مطرح می‌شوند اهميت چندانی ندارد. قرار نيست در اين فيلم به [بيننده] درس تاريخ داده شود. فيلم اصلاً قصد ندارد در شرايطی که در گذشته همه چيز در پردهای از ابهام رها شدهاند، بيايد و يکسری وقايع جديد را عرضه نمايد. هدف شلوندروف تمرکز بر تَکها و پاتکهای مذاکرات ريسکی، که سرنوشت يک شهر به آن‌ها بستگی دارد، است.

فیلم: به تماشاچی دیپلماسی در میانه جنگ بنشنید

ماجراهای فيلم در آگوست ۱۹۴۴ و همزمان با نزديک شدن متفقين به پاريس رخ می‌دهند. توان دفاعی آلمان در حال فروپاشی است و بيشتر نيروهای آن در حال عقب نشينی برای دفاع از خاک مادری هستند. اما فرماندار نظامی پاريس، ژنرال ديتريش فان کولتيتز (با بازی نيلز آرستروپ)، در شهر می‌ماند تا دستور هيتلر را اجرا کند: «شهر را ويران کن ولی هرگز اجازه نده که به دست متفقين بيفتد.»

اينجا شاهد کينه‌توزترين حالت سياست زمين سوخته[۱] هستيم؛ اجرای اين سياست نه تنها باعث مرگ ميليون‌ها غيرنظامی خواهد شد بلکه منجر به نابودی بسياری از بناهای مشهور و مفقود شدن بسياری از آثار هنری شهر می شود. در نهايت، فان کولتيتز تصميم می‌گيرد که دستور انهدام پل‌های روی رودخانه سِن يا انفجار برج ايفل يا موزه لوور را صادر نکند.

دلايلش برای اين تصميم چندان روشن نيستند، اما «ديپلماسی» فرض می‌کند که ممکن است اين تصميم طی مکالمات بين فان کولتيتز و ديپلمات سوئدی، رائول نوردلينگ (با بازی آندره دوسوليه)، که چندين بار طی آخرين روزهای فتح پاريس با هم ديدار کردند، گرفته شده است.

«ديپلماسی» جلسه ای بين اين دو را روايت می‌کند که شب قبل از انهدام شهر ترتيب داده شده بود. نکته فيلم اين نيست که آيا پاريس نجات پيدا کرد يا خير (ما اين را می‌دانيم) بلکه اين است که چگونه فرايند ديپلماتيک منجر به نتيجه نهایی می‌شود. اين دو دشمن، فان کولتيتز و نوردلينگ، در ابتدا در دو جهت مخالف قرار دارند به طوری که اولی مصمم است تا وظيفه‌اش را اجرا کند و دومی قصد دارد تا به هر نحوی جلوی او را بگيرد.

فیلم: به تماشاچی دیپلماسی در میانه جنگ بنشنید

پراگماتيسم پروسی در مقابل شبکهای از واژه ها- برخی درست، برخی نادرست- قرار می‌گيرد. بحث اصلی نوردلينگ اين است که نه تنها انهدام پاريس يک جنايت جنگی در بالاترين سطح است، بلکه می‌تواند تا ابد به عنوان لکه ننگی بر پيشانی آلمان باقی بماند. از آن طرف، فان کولتيتز می‌گويد که او سرباز است و بايد دستورات مافوق را اجرا کند. وقتی نوردلينگ توجيهی انسانی برای جلوگيری از تصميم فان کولتيتز می‌آورد او ديگر پاسخی برای گفتن ندارد.

بالاخره نوردلينگ به لطايف الحيلی در اين نبرد پيروز می‌شود. تاکتيک‌های وی در کنار ديپلماسی جواب می‌دهند. اينجا فقط صحبت از مصالحه نيست؛ بلکه صحبت گرفتن دست بالا با هر وسيله ممکن است- از جمله دروغ‌های آشکارا آن گاه که صداقت قادر نيست کاری از پيش ببرد. شايد جنگ‌های ديپلماتيک بدون خونريزی باشند، اما می‌توانند زخم‌های کاری بر جای بگذارند.

نوردلينگ هرگز قصد ندارد قول‌هایی که به فان کولتيتز می‌دهد را عملی سازد. با اين حال، پيروزی‌اش ممکن است آن طور که ابتدا به نظر می‌رسد دشوار نباشد؛ اين حس در فيلم وجود دارد که فان کولتيتز ممکن است بزرگ‌ترين متحد اين ديپلمات باشد. او به دنبال دليلی است تا پيشوای بزرگ را به مبارزه بطلبد و درباره جنونی که هيتلر به آن مبتلا است صحبت کند.

شلوندروف، که فعاليت فيلمسازی خود را در آلمان غربی در اوايل دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد، در مقايسه با آمريکا در اروپا مشهورتر است. در اين گوشه دنيا مردم او را به خاطر دو اثرش می‌شناسند: «طبل حلبی/ the Thin Drum» سال ۱۹۷۹، که جايزه اسکار بهترين فيلم خارجی زبان را از آن خود نمود و اقتباس تلويزيونی تحسين شده «مرگ دستفروش/ Death of Salesman» با بازی داستين هافمن در سال ۱۹۸۵. سبک او ساده و بی پيرايه توأم با کلوزآپ های بسيار است. صحنه‌هایی که از نيمه شب پاريس از دريچه يک پنجره باز می‌بينيم مؤثرتر از فيلم‌های آرشيوی واقعی هستند که در پايان فيلم برای ارتقای سطح داستان‌گویی نمايش داده می‌شوند.

فیلم: به تماشاچی دیپلماسی در میانه جنگ بنشنید

اين فيلم در واقع نمايشی دو نفره است به طوری که بخش زيادی از فيلم در اتاقی در هتل ميوريس، جایی که آلمان‌ها ستاد فرماندهی خود را مستقر کرده بودند، گرفته شده است. بازی‌های نيلز آرستروپ و آندره دوسوليه قوی و هر يک بهتر از ديگری است.

فيلم بودجه اندکش را با استفاده از فيلم‌های واقعی جنگی برای نمايش ورود متفقين و تباين تصاوير سياه و سفيد با بقيه قسمت‌های رنگی فيلم لو می‌دهد. (فيلم «آيا پاريس می‌سوزد/Is Paris Burning» محصول ۱۹۶۶، که داستان مشابهی را منتها از چشم اندازی غيرصميمی تر نقل می‌کند، سياه و سفيد فيلم‌برداری شده تا تباين زياد فيلم با اين فيلم‌های جنگی را تا حد امکان کاهش دهد و تصويری يکپارچه ارائه نمايد.) موسيقی فيلم، ساخته يورگ لمبرگ، هم ضعيف است و هم نا به جا به کار برده شده است. در فيلم لحظاتی وجود دارند که موسيقی باعث تضعيف بار درام صحنهها می‌شود و بهتر بود که اصلاً در اين صحنهها هيچ موسيقی پخش نمی‌شد.

«ديپلماسی» به مذاق افرادی خوش می‌آيد که عاشق تماشای فيلم‌های شخصيتی ديالوگ محور هستند يعنی فيلم‌هایی که در آنها داستان در درجه دوم اهميت قرار دارد. «ديپلماسی»، اثري برای تماشای بازی بازيگران است.

آن را می‌توان در زمره فيلم‌های جنگی غيرمعمول قرار داد، حتی اگر برخی اتفاقات خاص آن طور که نمايش داده می‌شوند رخ نداده باشند، ارزش اين را دارند که به خاطر بسپاريم که رويدادهای فيلم واقعی هستند و اگر پايان داستان، چيزی غير از اين بود، امروز دنيا سرنوشتی غير از آنچه امروز شاهدش هستيم می‌داشت.

تعداد بازدید : 106
دانلود
سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان