بازدید 30248

نگاه شما: گلایه از اوضاع بیمارستان امیراعلم

بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۴۶۰۸۳۳
تاریخ انتشار: ۰۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۲ 25 December 2014
شهبازی: بدون مقدمه به استحضارتان می رسانم بنده در تاریخ 25/9/93 به دلیل پارگی برده گوش در اثر ضربه ، با درد بسیار طاقت فرسا و به امید تسکین و مداوای خود به اورژانس بیمارستان امیراعلم مراجعه نمودم.در بدو ورود پس از معطلی بسیار زیاد و تحمل رنج درد گوش، پشت صف طویل صندوق پرداخت قرار گرفتم که فقط یک اپراتور داشت که باعث اتلاف وقت بسیار زیادی از بیماران می شد.

اما پس از حدود سی دقیقه اپراتور عصبانی ، با زبانی تند فریاد برآورد: "سیستم قطع است و برای پرداخت باید به صندوق داخل حیات مراجعه کنید." از چند نفر از پرسنل بیمارستان نشانی صندوق داخل حیاط را پرسیدم اما کسی به درستی آدرس صندوق را به بنده نداد اما خود من با صرف فعل خواستن و البته باسرگردانی زیاد بلاخره پشت صف طویل صندوق داخل حیات قرار گرفتم و در نهایت پس از یک ساعت موفق به پرداخت وجه شدم.

ناگفته نماند زمانی که دنبال صندوق می گشتم بیمار بسیار بدحال و به اصلاح لب مرگی را دیدم که پشت درب آسانسور خراب ، روی برانکارد داشت جان میکند... اما احوالی که شرح دادم تازه آغاز ماجرا بود چرا که پس از پرداخت وجه، وقتی برای ثبت مدارک ، پشت باجه منشی اورژانس ایستادم ایشان در محل کار خود حاضر نبود و من به همراه تعدادی از بیماران حدود سی دقیقه منتظر سرکارخانم ماندیم تا بلاخره تشریف آوردند.اما چه آمدنی؟

منشی اورژانس آنقدر کند و بدون مسئولیت و به قول معروف از روی شکم سیری پشت میز کار می کرد.ایشان همزمان گاهی با دوستان خود شوخی و مراوده ، گاهی با یک دست گوشی موبایل خود را بررسی میکرد و با دست دیگر به آرامی برگه های بیمار را بالا و پایین می کردند و من از ترس اینکه اعتراض بنده باعث شود در این آشفته بازار کار را عقب تر بیاندازد همچون کودکی وامانده به دستان منشی محترم خیره شده بودم و در دل خود به حال سیستم اداری و درمانی مان افسوس می خوردم.

خلاصه ما با شرایط ذکر شده از خان منشی اورژانس گذشتیم و به درمانگاه داخل اورژانس رسیدیم.اما چه بازار شامی بود آنجا...خود من نمی دانستم باید نزد چه کسی بروم انبوهی از بیماران سرگردان در تعقیب انترن ها و من نیز در جستجوی یاری برای رهایی از ان آشفته بازار بودم.بیش از چهل بیمار و تنها یک انترن...با خود فکر کردم چقدر بی پولی می تواند فلاکت بار باشد. چرا که اگر پول داشتم من هم چون سلطانی در بیمارستان های خصوصی جولان می دادم و از احترام پرسنل و نظم آنها لذت می بردم اما افسوس...!

از بحث دور شدیم در همهمه و شلوغی درمانگاه اورژانس بلاخره با اندکی زیرکی و خود را به بیحالی زدن توانستم انترن را بالای سر خود ببینم. در آن لحظه گویی هوری بهشتی بر بالین من حاضر شده بود.چرا که به واقع در جهنم امیراعلم به نقطه ای امید بخش رسیده بودم.اما پس از معاینه بنده توسط ایشان باز هم یاس و ناامیدی بر من چیره گشت. چرا که انترن فرشته نما فرمودند کاری از ما ساخته نیست و گوش شما نیاز فوری به درمان توسط درمانگاه دارد.

گفتم پس مرا به درمانگاه بفرستید اما انترن فرمود ضحی خیال باطل چرا که باید بصورت تلفنی نوبت بگیری.این درحالی بود که من قبل از مراجعه حضوری به بیمارستان ، ساعت ها وقت خود را پشت گوشی تلفن برای گرفتن نوبت تلف کرده بودم اما نتیجه ای حاصل نکرده بودم.این موضوع را به انترن گفتم و خواستم آنها مرا به درمانگاه معرفی کنند اما پاسخ منفی او آب سردی بود بر پیکره من که به امید درمان به بیمارستان امیراعلم آمده بودم.

سرخورده و درمانده از بیمارستان بیرون رفتم.در حالی که درد گوش امانم را بریده بود صورتم را برگرداندم و به سر در بیمارستان نگاه کردم و به سه ساعت زمانی که در آنجا برای هیچ گذرانده بودم فکر کردم.در همین حال نگهبان دم در نظرم را جلب کرد ، جلو رفتم و پرسیدم آیا در خود درمانگاه نمی شود حضوری نوبت گرفت؟ پاسخ داد : خیر ، شماره تلفن روی شیشه را یادداشت کن و سعی کن از ساعت ده شب تا دوازده شب تلفن را بگیری تا شاید نوبتی برای چند هفته دیگر نصیبت شود...پس از این پاسخ دیگر عزم خود را جزم کردم که با سرعت نور از آنجا فرار کنم و با خود عهد کردم دیگر تا عمر دارم آن طرف ها پیدایم نشود.

آری دوستان این سرنوشت بیماری اورژانسی بود که پرده گوشش کاملاً پاره شده بود و فقط 10 درصد شنوایی داشت و با دردشدید و سرگیجه ، به امید شروع درمان به یک بیمارستان دولتی مراجعه کرده بود.به راستی که دنیا فقط متعلق به پولدارهاست و اگر بی پول باشی فاتحه ات خوانده است.اکنون بنده در این اندیشه هستم که پولی قرض کنم یا اگر نشد حلقه ازدواجم را بفروشم و به یک درمانگاه خصوصی بروم تا سلامتی ام را به دست آورم... دیگر حرفی ندارم.

تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۹
انتشار یافته: ۲۸
متاسفانه من هم با همین برخوردها در این بیمارستان مواجه شدم واقعا چرا آیا بیمارن به جرم مریض شدن شایسته چنین برخوردهایی هستند.
سلام

لطفا کمی با مردم مهربان باشید مطمئن باشید که این گرفتاریها برای شما هم خواهد بیهوده گله نکنید که چرا به مردم احترام گذاشته نمیشود یکی از آن کسانی که باید احترام بگذارد شما هستید آیا این کار را کرده اید تا احترامتان را دیگران حفظ کنند
امیدوارم وزیر محترم بهداشت که به این شکایات حساس هستند و خاطیان را مجازات می کنند،به این مورد بی اعتنایی ،بی نظمی و بد اخلاقی نسبت به بیماران اورژانسی هم که در خیلی بیمارستان های دولتی مشاهده میشود رسیدگی نمایند.ضمنا از اقدامات ایشان در موردپوشش بیمه در بیمارستان های دولتی قدر دانی می کنیم.
واقعيتي زيبا وتلخ از رضايتمندي بيماران از طرح تحول سلامت !!!؟؟؟متاسفانه گوش شنوايي هم نيست رييس ومدير اين بيمارستان از وابستگان جريان فتنه هستن و فقط خدمات درماني خوبي به سعيد حجاريان در دوره اصلاحات البته در بيمارستان سينا دادند وپاداششان چيزي نبود جز سپردن سكان بيمارستان امير اعلم و....تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل...
من نيز مثل شما براي شستشوي گوش ازساعت ٧ الي ١٤ در بيمارستان بودم ، يك نفر شستشوي با وسايل قديمي ( سرنك ،اب )انجام مي داد
كه بعد از شستشوي درد گوشم اغاز شد،مجبور شدم بروم پيش دكتر متخصيص ،اميدوارم كه تحول نظام بهداشتي مثمر ثمر باشد.
من خودم بارها به این بیمارستان مراجعه کردم هفت خوان که چه عرض کنم هفتاد خوانه واقعا هیچ توجهی به بیمار ندارن
سلام تابناک جالبه کاملا به صورت گزینشی نظرات خوانندگان را میگذاشتید اما الان دیگه نظری را که شاید منافعتان را به خطر که هیچی برایتان نان نداشته باشد یا اینکه با نگذشتنش برایتان نان داشته باشد را نمیگذارید. ایول .
سلام
باباشماکه وضعت خوبه همون اول برو مطب شخصی
سلام
باباشماکه وضعت خوبه همون اول برو مطب شخصی
من هم یک بار رفتم.احساس کردم خیلی بی در و پیکره.مدیریت آن چنانی ندیدم.
برادر اين بيمارستان همچين بلاهايي را هر روز سر بيماران مي آورد
و خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد،مگر به اراده خودشان...
منم یه بار مسیرم اونجا خورده درمان هم بشی بعدش عفونت میگیری بیمارستان نیست
من بسیار متا سفم کادر پزشکی دیگر چه از جان مردم می خواهند حقوق انها هم که دو برابر شد . دیگر چه طلبی دارند؟
با عرض سلام و خسته نباشید
گلایه من از بیمارستان شما این هست . که یه روز به علت بیماری (گوش درد) به بیمارستان آمدم .که به اورزانس مراجعه کردم . اما به دلیل وقت کشی توسط پرسنل اونجا به جای دیگه مراجعه نمودم.
در تاریخ 94/6/7 برای انجام عمل جراحی پدرم به بیمارستان امیر اعلم مراجعه نمودیم به مدت 2 ماه در نوبت انتظار برای اعمال بودیم. دقیقا 15 دقیقه قبل از بردن بیمار گان پوشیده به داخل اتاق عمل متوجه شدیم استاد مورد نظر که تاریخچه بیماری را نزد ایشان پی گیری کرده بودیم و به نیت ایشان به بیمارستان امیر اعلم مراجعه کرده بودیم عوض شده است و فرد دیگری استاد می باشد. با این وجود با استاد اصلی تماس گرفتیم و ایشان مجددا ما را آرام نمودند که عمل را انجام دهیم و خودشان هم در دی کلینیک عمل دیگری را انجام می دهند و با توجه به نگرانی و وجدان کاری خودشان تصمیم گرفتند بیمار را در ای سی یو ببینند. پدرم ساعت 8/30 بیهوش شد و استاد اتاق عمل ساعت 13/30 وارد شدند شرحی از دانشجویان گرفته و بعد ناپدید شدند.پدر بدون حضور استاد و توسط رزیدنت ها عمل شد.
به تاکید پزشک اصلی خودمان قبل از عمل نکته ای را باید یادآوری میکردم . زمانی که در حال رساندن خودم به اتاق عمل بودم نگهبان تا وسط سالن تجمع همراهان بیماران من را دنبال نمود و سپس سه بار با صدای بلند فریاد زد خانم شما حیوونید. وقتی بازگشتم و با جسارت در صورت نگاه کردم و گفتم خودم دانشجوی تخصص هستم. توهین نکن، سکوت کرد.
در آی سی یو تعمیرکاران بدون گان و وسایل کاهنده بار آلودگی با دلر رفت و آمد میکردند و تنها چیزی که برای پرستاران مهم نیست بیماران هستند و صدای خنده های آنها قلب های پر از درد بیماران را پشت درهای ای سی یو به آتش میکشید
متاسفانه بینی دخترمو اینقدر دانشجوها دستکاری کردن باد کرده نفس کشیدن برام سخت شده بعدشم کلی کبود شده
در تاریخ 28/5/97برای عمل گوش به بیمارستان مروستی رفتم اما در عین ناباوری گف
تند
کنسل شدههزینه 3روز کتسلی را ازمن گرفتند ولی روز آخرعمل انجام پذیرفت
اورژانس امیر اعلم افتضاحه
خونریزی بینی داشتم 5 بار تامبون گذاشتن بازم بند نیومد آخر رفتم دی
من آبان ماه سال گذشته به علت پارگی پرده گوش به بیمارستان امیر اعلم مراجعه کردم
چنان آشفته بازاری هست که خدا میداند و بس!!

این حجم از بی نظمی، بی تدبیری، بی مسئولیتی و بی وجدانی چطور در یک بیمارستان گنجانده شده

یعنی یک نفر نیست به داد مردم برسد؟؟؟

البته مسئولين محترم گذرشون به این بیمارستان نمی‌افته که اوضاع را ببینند.
خدا به ما رحم کنه
سلام ..38سالم بعداز ابن همه دربدری تو بیمارستان رفتم سونوگرافی تا منو چک کرد گفت سرطان داری به ولاه دارم میترکم جوری تحت تاتیر گرفتم افتادم دستم شکسته الان چهل تا بخیه دارم با یه دست شکسته نمونه برداری که گفتن برو خبر ت میکنیم فک کنم انور که هستم بهم بگن اینم جوابت......
من دیروز مراجعه کردم به این بیمارستان یه سوال عادی رو زورشون میاد جواب بدن
اول ک این خودشونه میزنن ب نشنیدن بعد هزار بار صدا زدن با لحن خیلی تند جواب سربالا میدن
پدرم برای عمل گلوموس گوش به این بیمارستان مراجعه کردن . خودش با پای خودش رفت ، جنازشو به ما دادن . من روزی که به این بیمارستان رفتم . دو دل بودم چرا که همه جا اشفتگی بود و بی نظمی . فقط میگم خدا لعنتتون کنه که یه ذره وجدان کاری تو وجودتون نیست .
من واقعا براي خودم و تمام بيمارانيكه در اين كشور دغل و دروغ دزد زندكي ميكنيم ومجبوريم براي بهبود بيماري به بيمارستانهاييكه جون مريض اصلا برايشان مهم نيست وفقط بول رو ميشناسن ,متاسفم
برخورد پرسنل پذیرش بخش کلینیک افتضاح بود، با همه دعوا دارن
کارکنان بیمارستان امیر اعلم اکثرا بی میل کار میکنن انگاری که انها رو به زور نگه داشتن یا بدون حقوق کار میکنن رفتارهای خیلی بدی دارند
بعد از چندین بار مراجعه به اورژانس امیر اعلم وصرف وقت و هزینه
برای عفونت و گرفتگی گوش با اسرار خودم ساگشن گوش برام نوشتن ولی با گرفتن بهانه ای انجام ندادن در صورتیکه
سال پیش در شرایط بدتر از این بود گوشم به مطب مراجعه
کردم برام ساگشن گوش انجام دادن خیلی هم خوب بود و مشگلی هم نداشتم. قسمت اورژانس
که فقط شرح حال می پرسن و کاغذ پر میکنن به اسم خودشون ، به نظر من اصلا کار مفیدی انجام نمیدن
بسیاربیسواد!گواهی پزشکی بویایی بردم ولی اسم خارجیشو نمیدونستن!!!مجبورشدم دوباره برگردم شهرخودم وقت وانرژیمو پولم هدرشد!قسمت پذیرش خیلی فحاشن!
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل