آقای خدابندهلو! در ابتدا یک مروری از سابقه خودتان را برای ما توضیح دهید تا بعد برویم سراغ سوالهای بعدی. از زمانی که از فوتبال ایران جدا شدید و به فوتبال جنوبشرق آسیا کوچ کردید.
فکر میکنم سال ۱۳۵۹ بود که در نوزده سالگی از ایران به فوتبال هند مهاجرت کردم و آنجا برای تاتا در بمبئی بازی کردم و بعد از آن به سنگاپور آمدم و برای چند باشگاه در سنگاپور بازی کردم. بعد از اینکه دوران بازیام در سنگاپور خاتمه یافت وارد حوزه مدیریت ورزشی شدم که ورودم به این حوزه از سرپرستی تیم ملی سنگاپور شروع شد که در آن زمان تیم ملی سنگاپور را به ایران آوردم و پرسپولیس را به اینجا دعوت کردم. زمانی که یورگن گده مربی پرسپولیس بود و علی دایی و دوستان دیگر در پرسپولیس توپ میزدند.
بعد از این هم پای ایرانیهای زیادی را به فوتبال سنگاپور باز کردم. جلال طالبی و محمد خاکپور، حمید استیلی، رضاییمنش، اکبر یوسفی، مجید نامجو مطلق، صمد مرفاوی و طباطبایی از جمله بازیکنانی بودند که برای من در لیگ حرفهای سنگاپور بازی کردند. بعدها که لیگ حرفهای ایران شروع شد حضور ستارههای ایرانی در فوتبال سنگاپور کمتر شد. من در این سالها به عنوان سرپرست در فوتبال سنگاپور فعالیت میکردم و با سرمربیهای از ایران (جلال طالبی)، هلند و آلمان همکاری میکردیم.
بعد در سال ۱۹۹۵ بود که فدراسیون فوتبال تایلند به ما پیشنهاد داد تا برای سروسامان دادن به وضعیت فوتسال این کشور با آنها همکاری کنیم. درست بهخاطر دارم که در آن زمان سنگاپور ۳۲ گل از ایران خورده بود و بعد از این شکست بود که فوتسالش را منحل کرد و هنوز هم تیمی در فوتسال ندارد.
تایلند هم در آن زمان ۲۰ تا و ۲۲ تا گل در هر بازی از ایران دریافت میکرد و جز تیمهای ضعیف قاره بود. ما در آن زمان یک برنامه بلند مدت به فدراسیون فوتبال این کشور دادیم که تا سال ۲۰۱۰ سطح فوتسال تایلند را به جایی برسانیم که بتواند با ایران رقابت کند و سال ۲۰۰۸ یا ۲۰۰۹ بود که ما به این نتیجه رسیدیم و الان هم تیم فوتسال تایلند همسطح فوتسال ایران است چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی و حتی در دبی هم سال گذشته تیم ملی ایران را شکست داد و در باشگاههای آسیا هم الان دو سال پیاپی است که نمایندگان تایلند باشگاههای ایران را شکست میدهند.
در این دوره از بازی ها هم علاوه بر اینکه مسئولیت برگزاری بازیها را از طریق فدراسیون بر عهده دارم سرمربی تیم فوتبال ساحلی تایلند هم هستم.
فدراسیون فوتبال تایلند برنامهای مشابه فوتسال برای فوتبال ساحلی این کشور دارد و ما تعهد دادیم تا سال ۲۰۲۰ تیم فوتبال ساحلی تایلند را هم به سطح تیمهای درجه یک آسیا مثل ایران برسانیم.
فوتبال جنوب شرق آسیا خصوصا سنگاپور چه ویژگیهایی در مقایسه با فوتبال ایران داشت که میتوانست به موفقیت آنها کمک کند؟
فوتبال به چند فاکتور اساسی وابسته است. یکی از مهمترین آنها هوش بازیکن است. هوش بازیکنهای ایرانی غالبا بالاست و این مسئلهای که به نژاد و ژنتیک بر میگردد. مسئله دوم مسئله مهارت فردی بازیکنان است که مهارتهای فردی بازیکنان آسیای جنوب شرقی خیلی بهتر از مهارت فردی بازیکنان ایرانی است. مسئله بعدی انضباط پذیری بازیکنان است که خب البته این هم مسئله واضحی است که انضباط پذیری بازیکنان جنوب شرق آسیا از ایرانیهای خیلی بیشتر است.
علت این انضباط پذیری بالا در چیست؟ ما مثلا در زمان برگزاری همین مسابقات هم میبینیم که آنها از یک انضباط جمعی بالایی بهره میبرند.
اینها به یک سیستم اعتقاد دارند و معتقدند که این سیستم باید کار کند و اگر سیستم از کار بیفتد همه چیز از کار میافتد. این حتی به اعتقادات شخصی و مذهبیشان هم بر میگردد. وقتی من به بازیکنان تیم میگویم ده شب ساعت خاموشی است دیگر کسی بیدار نیست و نباید دنبال کسی بگردی. همه موبایل ها و لپتاپهاشان را تحویل میدهند و میخوابند و نیاز به پلیسبازی در اردوهای تیم نیست و ماهم کسی را چک نمی کینم. اما در ایران من در اردوهای زیادی حاضر بودم. من مسئول برگزاری اردوی تیم ملی در سال ۲۰۰۷ در مالزی بودم. اردویی که برای جام ملتها بود. با کمیته ملی المپیک هم در سفرهای زیادی بودم. گوانگجو، ویتنام، سنگاپور و جاهای مختلف و این تفاوت فاحش در انضباط پذیری کاملا واضح بود.
برگردیم به سول قبلی که از فاکتورهای فوتبال جنوب شرق آسیا میگفتید.
علاوه بر هوش، مهارتهای فردی و انضباط پذیری یک نکته مهم دیگری هم که در قیاس با فوتبال ما به فوتبال جنوب شرق آسیا کمک میکند نداشتن منیت در میان بازیکنان این کشورهاست. در کشورما اما همه منیت دارند. همه میخواهند یکشبه به مسی تبدیل شوند که این مسئله در بلند مدت بازیکن را خراب میکند اما این بازیکنان هیچکدام چنین منیتی ندارند. اصلا در میان مردم این کشور قهرمانپروری وجود ندارد اما در میان مردم کشور ما قهرمانپروی وجود دارد که یکشبه از بازیکنان معمولی ستاره و اسطوره می سازیم و یکشبه هم خرابشان میکنیم.
علت اینکه قهرمانپروری در میان این مردم رواج ندارد چیست؟چون حتی یک بچه کوچک هم در کوچه و خیابان بازی میکند هم دوست دارد که مسی و رونالدو شود.
این یک فرهنگ غالب در اینجاست. در اینجا بهترین خواننده یا بهترین هنرپیشه هم که مردم خیلی دوستش داشته باشند و عاشق باشند هم مثل مردم عادی به رستوران میآید و غذایش را میخورد و کسی هم از هواداران هجوم نمی آوردند. اینها بر خلاف مذهبشان که بتپرستن هستند اصلا اهل بت ساختن نیستند. رئیس جمهور، نماینده مجلس، وزیر و... میآیند و میروند و کسی کاری به کارشان ندارد.
آخرین نکتهای هم که در خصوص آن فاکتورهای مهم باید بگوییم مسئله فیزیک بازیکنان است. فیزیک بدن بازیکنان ما بالاست و این در حالی است که بازیکنان جنوب شرق آسیا غالبا از فیزیک مناسبی برخوردار نیستند. در مقابل اما از سرعت خوبی برخوردارند و همین سرعت هم نقطه مثبت آنها نسبت به ماست. این مجموعه مسائلی بود که که اگر آنها را تلفیق کنیم و با کمک علم روز دنیا میتوانیم به پیشرفت فوتبالمان کمک کنیم. اما یک نکته مهم را فراموش نکیند. آسیای شرقی سکوی پرش فوتبالیستهای آسیایی به سطح یک فوتبال دنیاست. اما فوتبال ایران که در این سالها به هیچ وجه این شاخص مهم را نداشته و بازیکنان فوتبال در ایران دیده نمیشوند.
یعنی الان توجه عمومی فوتبال دنیا در آسیا به شرق و جنوب شرق آسیاست؟
ببینید الان درست است که منچستر سیتی برای عربهای اماراتی است اما هنوز این تیم را با رئیسجمهور سابق مردم این کشور میشناسند که مالک آن تیم بود. الان یکی از میلیاردهای سنگاپوری علاوه بر اینکه یک باشگاه فوتبال را در اسپانیا خریده میخواهد یکی از باشگاه های انگلیسی را هم خریداری کند. یا برای مثال الان کمپانی تایلندی چانگ اسپانسر باشگاه اورتون است. اورتون در ازای این قرارداد تجاری در اینجا مدرسه فوتبال دایر کرده و مربیها آموزش دیده و مجرب از انگلستان به اینجا میآیند و فوتبالیست پرورش میدهند. همه اینها موجب می شود تا فوتبال آنها برای دنیا شناخته شده باشد.
برای مثال تیم های بزرگ دنیا را اگر به تایلند دعوت کنند با ۶۰۰ هزار دلار میآیند اما اگر همان تیمها را بخواهی به تهران دعوت کنی باید ۱.۲ تا ۱.۵ میلیون دلار هزینه کنی تا راضی شوند و به ایران بیایند. شما می بینید که هر سال تیم های بزرگ دنیا مثل منچستریونایتد و بارسلونا به اینجا میآیند و اردو میزنند ولی خب هیچ کدام از این تیمها به تهران نمیآیند. بهخاطر اینکه در اینجا بیزنسی برای آنها تعریف شده که حضورشان یک بازی دو سر برد است. فدراسیون فوتبال تایلند هیچ یک از این تیمهای بزرگ را دعوت نمی کند. اسپانسرها وارد عمل می شوند و علاوه بر منفعت بالای مالی به شناخته شدن جهانی فوتبال این کشور هم کمک می کنند.
این فضایی که در فوتبال تایلند هست چه تفاوتی با فضایی که در فوتبال سنگاپور دارد؟
فوتبال تایلند خیلی حرفهای تر از فوتبال سنگاپور است. اولا به خاطر اینکه استخری که میخواهید از آن انتخاب کنید وسیعتر است. تایلند هفتاد و چند میلیون نفر جمعیت دارد اما سنگاپور چهار پنج ملیون نفر. نکته دیگر این است که زندگی در تایلند سختتر از سنگاپور است. سنگاپوریهای خیلی مرفه زندگی میکنند اما تایلندی ها به دلیل شرایط زندگی دشواری که دارند دوست دارند که بهجایی برسند و برا همین بهتر و بیشتر تمرین میکنند تا به هدف خود برسند.
شما مشاور وزیر ورزش تایلند هم هستنید؟
من مشاور معاون وزیر ورزش قبلی تایلند بودم که البته الان دیگر در راس کار نیست و البته مشاور رئیس فدراسیون فوتبال تایلند هستم که صاحب یکی از کرسیهای AFC در FIFA است و همچنین جز بورد آو دایرکتر فیفا هم هست.
به نظر شما چرا تایلند میزبانی بازیهای آسیایی ساحلی را بر عهده میگیرید و در کنارش مثلا بلیط فروشی نمیکند و همه چیزی انگار رایگان در اختیار همه است. تایلند به نظر شما به دنیال چه هدفی است؟
وزارت ورزش در تایلند با وزارت توریسم تلفیق شده و وزارتخانه ورزش و توریسم را تشکیل می دهد. بنابراین اینها از بودجه محل ورزش و توریسم با هم استفاده میکنند و در رویدادهای مختلف همدیگر را پوشش میدهند. در ایران البته وزارت ورزش با حوزه جوانان تلفیق شده که چندان به هم نمیآیند. برای مثال من الان مشاور فدراسیون ورزش مدارس ایران هستم. در بیشتر مجامع که شرکت میکنیم همه دوست دارند میزبان را به تایلند بدهند. چون از لحاظ پابلیک ریلیشن مردم این کشور خیلی عالی هستند. همین طور از لحاظ سیستم هم این کشور زیرساختهای خوبی برای سرویسدهی دارد. همچنین تایلندیها تجربه برگزاری مسابقات مختلف را هم دارند و نکته بعدی هم اینکه از لحاظ هزینه هم آنها هیچ مشکلی ندارند و به راحتی میتوانند اسپانسرهای بزرگ را به مسابقات بیاورند و این باعث میشود که توجه توریستها هم به تایلند بیشتر شود.
آقای خدابنده! الان فدراسیون فوتبال تایلند چه برنامهای برای آینده فوتبال خود دارد؟
فدراسیون فوتبال تایلند معمولا برنامههایش را از ردههای پایه طرحریزی میکند و الان هم برنامه گستردهای برای فوتبال پایه دارند. اگه دقت داشته باشید در بازیهای آسیایی تیم ملی فوتبال تایلند به مراحل بالاتر صعود کرد اما تیم ملی فوتبال ایران از پس همان مرحله گروهی هم برنیامد. حتی ویتنام هم که برنامه گستردهای برای رده های پایه خود دارد هم در این بازیهای از گروه خود صعود کرد. این کشورها به شدت در حال کار و برنامه ریزی روی تیمهای ملی پایه خود هستند و به زودی هم نتیجهاش را می بینند. به شما قول میدهم که در چهار یا پنج سال آینده تیمهای جنوب شرق آسیا رقبای قدرتری برای تیم ملی کشورمان هستند.
در حوزه برنامه ریزی فدراسیون فوتبال ایران تابهحال برنامهای را از شما درخواست نکرده است؟
من تابحال در حوزه کارهای اجرایی کمکهای زیادی به فدراسیون فوتبال ایران کردم ولی در حوزه برنامه ریزی تا بحال هیچ برنامهای از خواسته نشده.
خب شما وقتی از بیرون فوتبال ایران را میبینید چه حسی به شما دست میدهد؟
ببینید من برای شما یک مثال ساده و راحت میزنم. مثل این است که شما یخ دارید اما آن را در آفتاب گذاشتهاید تا آب شود. در حالی که یخچال هم دارید. شما در ایران بهترین استعدادها را در اختیار دارید. بهترین امکانات را در اختیار دارید. منظورم از امکانات سختافزار نیست بلکه منظور از لحاظ بازیکن است. مربیهای خوبی هم داریم. من جلال طالبی و ناصر ابراهیمی را به اینجا آوردم و خوب هم کار کردند و جواب پس دادند. اما به همه این ها بهای لازم را نمیدهیم. مربیهای خارجی درسته که کلاسهای لازم را دیدهاند اما قبول کنید که آن فرهنگ فوتبالی ما را درک نمیکنند.
خب یکی از مشکلات بزرگ ما این است که مربیان ما در بحث آموزش خیلی ضعیف هستند.
خب ما باید این مسئله را برای مربیان خودمان حل کنیم که بپذیرند اگر این مسئله شغل آنهاست باید بیاییند و خوشان را نسبت به تحولات روز این حوزه آپدیت کنند. دیگر نیاید روی فوتبال سنتی و علیاصغری خودشان پافشاری کنند. فوتبال علم است. فوتبال سیاست است. کدام تشکیلات دولتی میتوان صد هزار نفر را یکجا جمع کند؟ هیچ حزب و فراخوانی در دنیا نمیتواند چنین کاری را انجام دهد. ولی فوتبال خیلی راحت این کار را انجام میدهد. برای همین هم اهالی حوزه فوتبال باید آن را جدی بگیرند.
فکر میکنید فوتبال ایران با توجه به برنامهریزیهایی که دارد میتواند در آینده حرفی برای گفتن داشته باشد؟
بهعنوان یک ایرانی من هم مثل شما و همه مردم آرزو دارم که تیم کشورم همیشه قهرمان باشد. ولی فراموش نکنید که ما یک قطاریم که همه داریم با هم حرکت میکنیم. اگر هیچاتحادی در این میان وجود نداشته باشد نتایج مطلوبی هم حاصل نمیشود. این شرایطی که الان در فوتبال ایران وجود دارد و همه علیه هم هستند و همه مدام علیه همدیگر مصاحبه میکنند اصلا شرایط خوبی نیست و آینده امیدوار کنندهای را هم نوید نمیدهد. وقتی در یک تیم همه با هم برای یک هدف نجنگند هدفی هم حاصل نمی شود و اگر هم بشوذ در اثر اتفاق است و همیشگی نیست. نتیجه این عدم اتحاد و ناهماهنگی در آینده مشخص خواهد شد.
ببینید در حال حاضر امسال هیچ یک از تیمهای پایه ما در مسابقات نتیجه نگرفتند. من مسئول برگزاری مسابقات تیمها پایه بودم در اینجا که آقای قنبرپور و تیماش (تیم ملی نوجوانان) به اینجا آمدند که انصافا هم تیم خوبی بود. اما باید بپذیریم که هفتاد درصد نتیجه یک مسابقه فوتبال در خارج از زمین تعیین می شود.
منظورتان چهجور عواملی است؟
عوامل مدیریتی. برنامه ریزی. سازماندهی. تهیه امکانات. روابط بینالملل. ما به قرعهکشی مسابقات بازیهای آسیایی ساحلی اعتراض کردیم. با اینکه عوامل بزرگ و گردن کلفتی هم پشت ماجرای قرعهکشی بودند. اما در ایران هیچوقت نمیبینیم که چنین اتفاقی رخ بدهد و اساسا مسئولان هم دنبالش نمیروند که ازحق خودشان دفاع کنند. همه این مسائل باید مدیریت شود. قبل از اینکه تیم حرکت کند باید همه بدانند که چه برنامهای در انتظارشان هست و بایدچه بکنند و چه نتیجهای باید بگیرند. ما برای این مسابقات هدفگذاری کردیم که تایلند به دور دوم صعود کند و این کار را انجام دادیم. از این به بعد اگر هم حذف شدیم کسی انتظاری از ما ندارد. این مسئله به خوبی برای فوتبالدوستان تایلند هم جا افتاده است. اما در ایران همه از تیمها برد میخواهند.
من با همین تیم یک کمپ تدارکاتی در یزد برپا کردیم و در دیک دیدار دوستانه هم ۱۰-۲ به ایران بازی را واگذار کردیم. فدراسیون فوتبال تایلند هیچ حرفی به ما نزد که چرا چنین نتیجهای کسب کردید اما روزنامههای ایرانی نوشتند که ایران گلباران کرد و مسائلی از این دست. اینها هنوز نمیدانند که ما تیم را به ایران آوردیم تا از یکی از قدرتهای بزرگ آسیا گل بخورد و حساب کار دستش بیاید. اگر میخواستم به نتیجه فکر کنم که اردو را در چین برگزار میکردیم. ولی رفتیم ایران و هزینه چند برابری کردیم تا با یکی از تیمهای قدر آسیا بازی کنیم و گل بخورم ولی حساب کار دست بازیکنانم بیاید. قبول کنید که اگر تیم ملی ایران مثلا برود برزیل و ده گل بخورد روزنامهها در ایران تکهپارهاش نمیکنند؟
با توجه به اینکه شما به AFC هم رفت و آمد دارید میزان تاثیرگذاری فوتبال ایران را بر آسیا تا چه حدی است؟
ببینید ما یک کرسی مهم را در هیات رئیسه فدراسیون فوتبال واگذار کردیم. من آن زمان در گوانگجو حضور داشتم و در خدمت آقای افشارزاده بودیم. وقتی آقای سعیدلو میخواستند نماینده شوند، آقای افشار زاده و دوستان از ما سوال کردند و منم هم با ذکر دلایلی گفتم که اشتباه میکنید و کرسی را از دست میدهید. اولا که در سطح معاون رئیس جمهور نیست که برای چنین پستی نامزد شود و ثانیا شما با بازیهای سیاسی و انتخاباتی اینها آشنا نیستید و شما را بازی میدهند و کرسی را از دست میدهد که رفتند و کرسی را هم از دست دادند.
بنابراین میشود نشان داد که مدیران ایرانی ارزشی برای مناسبات بینالمللی قائل نیستند و تاثیر آن را نمیپذیرند.
ببینید شما باید در نظر بگیرید که روابط بینالملل یک مدیر ورزشی تا چه میزان است. غالب این مدیران به دلیل اینکه زبان بینالمللی را بلد نیستند راهآوردی اجلاسهاو نشستّها ندارند. به زبان بینالمللی و مناسبات رشته خودشان وارد نیستند و برای همین هم نمیتوانند در جلسات با سایر افراد ارتباط بگیرند یا از حقوق خودشان به خوبی دفاع کنند. متاسفانه خیلی از اینها هم نگاه توریستی به این گونه مسائل دارند بیشتر به فکر خرید و مسائل توریستی هستند.
موفقیتهای ورزش تایلند بیشتر در چه حوزههایی است؟
ورزش بانوان در تایلند پیشرفت خهیلی خوب کرده است. ببینید. تیم ملی بانوان تایلند امسال به جامجهانی فوتبال صعود کرد که اتفاق کمی نیست. تیم والیبال بانوان این کشور جز ده دوازده تیم برتر دنیاست. در وزنهبرداری و دو و میدانی و سپکتاکرا هم خیلی خوب هستند. ببینید در تایلند ورزشکار زیر فشار نیست که حتما باید طلا بگیری. ببینید مثلا تیم فوتبال ساحلی ما که ر اینجا حاضر است فقط یکبارمسئولان آمدند گفتند چیزی نیاز دارید و ماگفتیم نه. فقط همین و بعدش رفتند و کسی چیزی از نتیجهگیری و این حرفها نزد. کسی به ما نمیگوید حتما باید طلا بیاوری، حتما باید قهرمان شوی. بازیکن آزاد است و هیچ فشاری همروی او نیست. اما درایراناز وقتی ورزشکار رابه اردو میبریم تحت فشار میگذاریمش تاپایان مسابقات و همین فشار و استرس هم هست که روی عملکرد بازیکنان تاثیر میگذارد.
با توجه به اینکه شما با مسئولان ورزش تایلند هم در ارتباط هستید میخواهیم بدانیم که نحوه برخورد مسئولان ورزش تایلند با پدیدهای نظیر فساد در فوتبالشان به چه صورت است؟
ببینید در سال ۱۹۹۴ فدراسیون فوتبال سنگاپور و مالزی بیش از چهارصد نفر از بازیکنان فوتبال را به خاطر شرطبندی محروم کردند و یکسری از بازیکنان را به دادگاه کشاندند و حتی زندانی کردند.
یک بازی آسیای جنوب شرقی بود بین اندونزی و تایلند که بازیکنان برای اینکه به میزبان نخورند سعی میکرن که بهم گل نزنند و همین مسئله موجب ش که فیفا روی مسائلی از این دست در جنوب شرق آسیا خیلی زیاد زوم کند. در تایلند فساد در فوتبال و کلا ورزش خیلی کم است اما یکی از بزرگترین باندهای شرطبندی در فوتبال در سنگاپور مستقر است.
علت اینکه در این سیستم فساد وجود ندارد، چیست؟
اولا کهدر اینجا فوتبالیستها پول چندانی نمیگیرند. ببینید همین بچههای تیم ما روزی پنجاه هزار تومان به پول ما میگیرند که تمرین کنند که ماهانه یک میلیون و پانصد هزار تومان میشود. این در حالی است که این بازیکنان کرایه رفت و آمد و غذا خورنشان هم به عهده خوشان است. ولی این بازیکن تحت هیچ شرایطی به آرمانهای خودش خیانت نمیکند.
اختلاف درآمدی فوتبالیستهای ساحلی با فوتبال در تایلند چقدر است؟
خیلی. بازیکنان فوتبال در تایلند حتی ماهی بین سی تا چهل میلیون میگیرند اما نرم آن تقریبا ماهی ده تا پانزده میلیون تومان است. ببیند سال ۸-۱۹۹۷ که فوتبال ایران می خواست حرفهای بشود سعی کرد از فوتبال سنگاپور، کره و ژاپن الگو بگیرد. فردی به نام استیون تاون را که مسئول فرهنگی باشگاه ما بود به ایران رفت تا برای مسئولان وقت برنامه حرکت به سوی فوتبال حرفهای را طرحریزی کند. ایرانول وارد کار شد تا فوتبال ایران پول تزریق کند. پول زیاد و بیحساب و کتاب هم فساد میآورد. ببینید من برای خودم یک سوال وجود دارد و آن هم اینکه چرا باید پاداش ملیپوشان را به دلار آمریکا بدهند؟در همهجای دنیا با پول خوشان جایزه میدهند اما ما در کشورمان با دلار آمریکا پاداش میدهیم.
حالا داشتم در خصوص برنامهریزی برای فوتبال ایران میگفتم که مدیران اگر میخواهند فوتبال ایران را حرفهای کنند باید افرادی را به کشورهای پیشرفته بفرستند و از برنامه آنها آگاه شوند. سنگاپور وقتی میخواست فوتبال حرفهای را پایهریزی کند پنج نفر را به انگلستان و آلمان و کره فرستاد تا از مدل فوتبال حرفهای الگو برداری کنند وهنوز هم که هنوز است نمره این کشور در لیگهای حرفهای از ایران بالاتر است.
در ایران هم باید افراد متخصصی را به لیگهای حرفهای بفرستیم تا برای فوتبال ما الگو برداری کنند. ما یک سال نتوانستیم سقف قرارداد را حفظ کنیم اما سنگاپور از روز اول لیگ حرفهایاش تا کنون بر اساس قانون سقف قرارداد حرکت کرده است. چرا آنها میتوانند و ما نمی توانیم؟ چون هر سال باشگاههای حسابرسی میشوند. حسابرسهای رسمی و مستقلی که به باشگاهها وابسته نیستند و بابت هر یک بات هم از هرکسی حسابکشی میشود. برای همین مسائل آنجاخیلی کم فساد وجود دارد.