بازدید 4804
تقوی:

در سواد کوه بچه را که از شیر می‌گیرند به سالن کشتی می‌فرستند

کد خبر: ۴۴۶۲۶۹
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۴ 01 November 2014
دارنده ۲ مدال طلای کشتی آزاد جهان گفت: در شهر سواد کوه زمانی‌ که بچه را از شیر می‌گیرند وی را به سالن کشتی می‌فرستند.

به گزارش تسنیم، یکی از بدشانس‌ترین کشتی‌گیران تاریخ کشتی ایران شاید مهدی تقوی باشد، کشتی‌گیری که در طول سال یک بار به اوج می‌رسد و اگر دوره اوجش با مسابقات جهانی همزمان باشد همانند مسابقات جهانی هرنینگ و جهانی استانبول طلا می‌گیرد و اگر روزهای اوجش نباشد مانند المپیک لندن، جهانی مسکو و جهانی بوداپست دستش از مدال کوتاه می‌ماند.

مهم‌تر از اوج گرفتن تقوی، ظرافت روحیه این کشتی‌گیر سوادکوهی است که بارها به همین دلیل با مشکل مواجه شده است، البته تقوی در المپیک پکن نیز عضو تیم ملی در یک وزن بالاتر بود که در نهایت نتوانست روی سکو برود.

تقوی بزرگترین ضربه زندگی‌اش را با بیماری و فوت مادرش خورد که سبب شد مسابقات المپیک لندن و مسابقات جهانی 2013 بوداپست را از دست بدهد با وجود این او همچنان امیدوار است تا به کشتی باز گردد و قرار است سومین المپیکش را نیز تجربه کند تا از این حیث رکورددار شود.
دارنده 2 مدال طلای جهان به همراه کمیل قاسمی به خبرگزاری تسنیم آمدند و ساعاتی را کنار ما بودند، هر چند تقوی خیلی کم حرف است و بیشتر می‌خندد اما به هر شکلی بود دقایقی با وی را صحبت کردیم. این گفت‌و‌گو را بخوانید:

چه شد که کشتی‌گیر شدی؟

اگر در مازندران به دنیا بیایی و کشتی‌گیر نشوی، کمی عجیب است. در سواد کوه و البته جویبار بچه را که از شیر می‌گیرند به سالن کشتی می‌فرستند تا کشتی یاد بگیرد. در این بین برخی آن قدر پیشرفت می‌کنند که به تیم ملی می‌رسند و برخی نیز در سطح تمرین و استان کار می‌کنند. من از سال اول ابتدایی به سالن کشتی رفتم و در باشگاهی در سواد کوه تمرینات را آغاز کردم. بعد از آن به اردوی نونهالان دعوت شدم و کوروش عزیزی مربی من در آن زمان بود. من آنجا اصول پایه کشتی را آموختم و سپس در نوجوانان سوم شدم. پس از آن نیز در نوجوانان جهان قهرمان شدم و راهی رده جوانان شدم که عناوین زیادی نیز در آن رده به دست آوردم.

شروع کارت در بزرگسالان چه زمانی بود؟

من اولین بار در سال 2007 راهی مسابقات آسیایی شدم و به جام جهانی نیز رفتم و این شروع کار من در تیم بزرگسالان بود.

اما در کمال تعجب راهی المپیک شدی و در یک وزن بالاتر کشتی گرفتی.

من آن زمان خیلی جوان بودم ولی تجربه کمی نداشتم و در مسابقات بزرگسالان نیز شرکت کرده بودم با وجود این مراد محمدی در وزن 60 کیلوگرم مدال داشت و یکی از شانس‌های ایران بود و با توجه به جوانی من مجبور شدم به وزن 66 کیلوگرم بروم و به اجبار در یک وزن بالاتر کشتی گرفتم. البته سهمیه این وزن را خودم کسب کردم و در جام تختی نیز تمام مدعیان را بردم اما شاید اگر در وزن اصلی روی تشک رفته بودم شگفتی رقم می‌خورد و با مدال باز می‌گشتم.

پس از المپیک در هرنینگ اولین مدالت را گرفتی.

یکی از قشنگ‌ترین مدال‌های من طلای هرنینگ دانمارک بود. در سال 2009 در دانمارک و مسابقات جهانی توانستم طلایی شود و خیلی این مدال برای من شیرین بود با وجود این در سال 2010 در مسکو باختم و نتوانستم طلای سال قبل را تکرار کنم.

طلای سال 2011 خیلی خوب بود و تمام خوب‌های دنیا را بردی.

من در هر مسابقه‌ای که شرکت کردم با قرعه سنگینی مواجه شدم و هیچ وقت قرعه آسان نداشته‌ام. می‌دانستم اگر 7 کشتی‌گیر قوی نیز حضور داشته باشند باید با 6 نفر از آنها هم‌گروه شوم. در استانبول نیز همه خوب‌ها جز یونی‌میتسو ژاپنی در گروه من بودند. با این حال این عنوان‌‍‌داران جهان و المپیک را بردم و در فینال هم حریف قدرتمند ژاپنی را شکست دادم. البته به اعتقاد من یک کشتی‌گیر هر چقدر با حریفان مستقیم خودش سرشاخ شود مدال ارزشمندتری را به دست خواهد آورد. من باتیروف روس را که در فینال جام جهانی از وی شکست خورده بودم، مغلوب کردم. البته او از جمله خوب‌های روسیه بود که سال 2010 نیز با بدنی ناآماده مرا شکست داده بود اما در استانبول از او انتقام گرفتم تا دیگر خبری از این کشتی‌گیر نباشد.

خیلی‌ها معتقدند که تقوی یک سال در میان مدال طلا می‌گیرد اما ناکامی‌ات در سال 2013 این روال را به هم ریخت.

خودم هم فکر می‌کردم این‌گونه است و انتظار داشتم در سال 2013 طلایی شوم و طبق برنامه باید این‌گونه می‌شد اما گول خوردم. البته دلیل اصلی اینکه سال بعد از طلایی شدن نمی‌توانستم روی سکو بروم این است که من حرفه‌ای ورزش نمی‌کردم و فقط عاشق کشتی بودم. من هیچ‌گاه روی برنامه تمرین نکردم و در کنار زندگی کردن کشتی نیز می‌گرفتم و با این شرایط توانستم قهرمان جهان نیز بشوم.

اما در المپیک لحظات بسیار تلخی برایت رقم خورد.

ماجراها و مشکلات خانوادگی قبل از المپیک در زندگی من زیاد شد و با توجه به بیماری مادرم، روحیه‌ام به کلی از بین رفت و هر چند تمرینات بسیار سختی را نیز انجام دادم اما چون درگیری ذهنی داشتم، نتوانستم نتیجه لازم را بگیرم.

یعنی به اعتقاد خودت تنها این عوامل دلیل ناکامی‌ات بود و حواشی و دیگر مسائل نقشی در ناکامی‌ات نداشت؟

برای قهرمان شدن در المپیک باید خیلی حرفه‌ای زندگی کرد و کسانی که حرفه‌ای زندگی نکنند و مدال بگیرند، مدال‌شان شانسی است. من باید خیلی بهتر از استانبول راهی المپیک می‌شدم و حرفه‌ای‌تر کار می‌کردم ولی فکر می‌کردم که با آن قهرمانی مدال را برای من کنار گذاشته‌اند. در لندن من در اولین کشتی به آماده‌ترین کشتی‌گیر وزنم برخورد کردم و متاسفانه شکست بدی خوردم. البته کشتی‌گیر کوبایی نیز بعد از این کشتی دیگر نای کشتی گرفتن نداشت و مقابل حریف ژاپنی باخت.

خیلی‌ها می‌گفتند که کشتی تقوی بعد از المپیک تمام شده است.

من حسرت 2 طلای المپیک روی دلم ماند اما بعد از المپیک باز هم با روحیه به کارم ادامه دادم. من تمام نشدنی هستم و باز هم تمرین می‌کنم. از زمانی‌که تصمیم گرفتم کشتی بگیرم، بعد از یک سال خیلی منظم تمرینات را دنبال می‌کنم و زندگی‌ام را کنار گذاشته‌ام تا کشتی بگیرم و خدا را شکر تمرینات خوبی را انجام می‌دهم تا در المپیک ریو تلافی 2 المپیک قبلی را بکنم.

در سال 2013 و پس از المپیک نیز این وعده را داده بودی. نگران نیستی که دوباره زیر قولت بزنی؟

سال 2013 فرق داشت و اصلا سال خوبی نبود. من تکلیفم با خودم مشخص نشده بود و کل دوران ورزشی من این طور نبود. فوت مادرم چند روز قبل از مسابقات همه چیز را به هم ریخت و این مسابقات واقعا یکی از سال‌های بد زندگی من بود و فراموش نشدنی اما دیگر شرایط گذشته رقم نمی‌خورد و می‌خواهم فعل خواستن را صرف کنم. در آن زمان من از کشتی دور شدم و تنها تمرین می‌کردم اما اینکه به مسابقات فکر کنم و روی آن برنامه داشته باشم هیچ‌گاه رخ نمی‌داد و تنها جسم من در اردو بود. اکنون 27 سال سن دارم و اصلا به کنار گذاشتن کشتی فکر نمی‌کنم و حالا حالاها می‌خواهم کشتی بگیرم.

با مسابقات انتخابی تیم ملی مشکلی نداری؟

یکی از خوبی‌های مسابقات انتخابی این است که در آن سن و سال مطرح نیست و اگر کشتی‌گیری آماده باشد راهی مسابقات می‌شود. با قانونمند شدن مسابقات انتخابی تیم ملی خیلی به کشتی کمک می‌شود و خیلی‌ها در 35 یا 36 سالگی می‌روند و مدال می‌گیرند.

چه تضمینی می‌دهی که باز هم میانه کار کشتی را رها نکنی؟

حاضرم سند گرو بگذارم که من هستم و می‌خواهم کشتی بگیرم.

در چه وزنی قرار است کشتی بگیری؟

فعلا می‌خواهم در وزن 70 کیلوگرم کشتی بگیرم و بعد از آن در المپیک مشخص نیست که به یک وزن پایین‌تر بروم یا به یک وزن بالاتر. تنها هدفم فعلا اثبات کردن خودم است.

 اگر به گذشته بازگردی، باز هم کشتی‌گیر خواهی شد؟

اگر به گذشته باز می‌گشتم همه کاری می‌کردم به جز کشتی گرفتن و هیچ وقت کشتی‌گیر نمی‌شدم. ورزشکار می‌شدم اما فوتبالیست!

به ازدواج هم فکر می‌کنی؟

فعلا به ازدواج فکر نمی‌کنم و حالا وقتش نیست و فعلا غیر ممکن است، البته این را هم بگویم که بعد از ازدواج نمی‌گذارم فرزندم کشتی‌گیر شود و او باید فوتبالیست شود.

در ادامه اسامی و عباراتی مطرح می‌شود و از تو می‌خواهم همان قدر کوتاه نظرت را در موردشان بگویی.

رسول خادم: متفکر
مادر: زندگی و دار و ندار آدم
بهترین رفیق: کمیل قاسمی، احسان لشگری، صادق گودرزی و پرویز هادی
بهترین کشتی‌گیر: حمید سوریان
کشتی: بزرگترین مشکل زندگی
انتخابی تیم ملی: حق به حق‌دار می‌رسد
طلای المپیک: مجهول
همسر: بعدا به آن فکر می‌کنم
محمد بنا: اسطوره کشتی فرنگی دنیا
سوادکوه: دیار پهلوانان
حسن روحانی: خوش اخلاق
بزرگترین حسرت: دوری از مادرم
خانه کشتی: یک دنیا خاطره
اتاق شماره 17 خانه کشتی: اتاق اراذل
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل