در حالی که مدت زمان زیادی تا پایان ضربالاجل تعیین شده برای دستیابی ایران و گروه ۱+ ۵ به توافق نهایی هستهای نمانده، بحث درباره چشمانداز برداشته شدن تحریمهای غرب علیه ایران نیز شدت گرفته است. در این چهارچوب، بحث تحریمهای تسلیحاتی وضع شده علیه ایران از سوی شورای امنیت نیز یک پایه بحث است که اهمیت بسیاری دارد.
به گزارش «تابناک»، رضا نصری، حقوقدان و عضو عالی مطالعات بینالمللی ژنو در مطلبی که در سایت تحلیلی «المانیتور» منتشر کرده، به بررسی زمینهها و پیامدهای تحریم تسلیحاتی ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل پرداخته و با استناد به دلایل گوناگون بر ضرورت لغو این تحریمها تأکید کرده است.
نصری در این مقاله به بحث ضرورت لغو فوری «تحریم تسلیحاتی» که شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تحمیل کرده، میپردازد. وی چند استدلال در این راستا مطرح کرده که مبنای آنها این است که تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران با سایر تحریمهای تسلیحاتی که علیه سایر کشورها اِعمال شده، تفاوت ماهوی دارد و در حقیقت، غیرموجه بودن تحریم ایران نیز از همین تفاوتها ناشی میشود.
این تحلیلگر اشاره میکند، در حالی که در سایر موارد، بدون استثنا، تحریم تسلیحاتی برای پیشگیری یا در واکنش به یک فاجعه ـ مانند جنگ داخلی، نسلکشی، جنایت جنگی، کودتای غیرقانونی و ... ـ صورت گرفته، در مورد ایران تحریم تسلیحاتی صرفاً به عنوان یک اهرم فشار در حین مذاکرات هستهای تحمیل شده است؛ بدون آنکه پیامدهای امنیتی اِعمال چنین تحریمی در نظر گرفته شده باشد.
با مبنا قرار دادن این موضوع، در ادامه این مطلب به مشخصات و تبعات اعمال غیر اصولی تحریم تسلیحاتی علیه ایران پرداخته شده و چند نکته در این زمینه مورد اشاره قرار گرفته است. نکته نخست، بیاعتباری شورای امنیت است، زیرا در مورد ایران، به جای در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی (مطابق منشور سازمان ملل) این شورا صرفاً رفتاری «سیاسی» از خود نشان داده و بر پایه ملاحظات سیاسی رفتار کرده است.
نکته دوم، در نظر نگرفتن نقش مهم ایران در دو دهه در مهار کردن گروههای تروریست و افراطگرا (مانند طالبان، جندالله، جیشالعدل، القاعده) در مرزهای شرقی و غربی کشور و نقش ایران در جلوگیری از نفوذ آنها در سایر مناطق خاورمیانه است؛ به عبارت دیگر، در صورتی که نقش مهم ایران در مبارزه با این گروهها مورد توجه و تأیید قرار میگرفت، تحریم تسلیحاتی چنین کشوری که در مبارزه با تروریسم به طور جدی فعال بوده توجیهی نمییافت.
سومین نکته، تطابق نداشتن تحریم تسلیحاتی با نیازها و واقعیتهای منطقه است؛ برای نمونه، چنانچه ایران و عراق به تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت تن میدادند، قاعدتاً ایران نمیبایست ارتش عراق، کُردها و ترکمنها را در آمرلی علیه داعش مسلح میکرد. در صورتی که این کار ایران نقش مهمی در مبارزات ماههای اخیر با داعش در عراق داشته است.
مورد چهارم که در مطلب نصری به آن اشاره شده، نادیده گرفتن نقش مهم ایران در نبرد مسلحانه با کارتلهای قاچاق بینالمللی مواد مخدر و نقش منحصربفرد ایران در این زمینه است.
بنا بر گزارش سازمان ملل، ۸۰ درصد تریاک و ۳۰ درصد هروئین جهان از ایران عبور میکند و بنابراین، نحوه اقدام ایران در مقابله با این گروهها اهمیت فراوانی پیدا میکند که با قرار گرفتن ایران در معرض تحریم تسلیحاتی در تناقض است.
در پایان بنا بر این استدلالها، نصری نتیجه میگیرد این تحریمهای غیراصولی ـ که در تمام این زمینهها تأثیرگذار است ـ میتواند موجب بر هم خوردن صلح و امنیت منطقه و جهان شود. در ضمن به این نکته نیز اشاره شده که لغو نشدن تحریم تسلیحاتی با رویکرد جدید آمریکا و دعوتهای پیدرپی این کشور از ایران برای همکاری علیه داعش نیز همخوانی ندارد؛ به عبارت دیگر، تداوم این سیاست تحریمی فقط نشان از تناقض و بیبرنامگی آمریکا در طراحی یک سیاست خارجه درست در خاورمیانه خواهد داشت.