آقای سیدرضا نیری؛ دبیركل مجمع خیرین سلامت كشور- مشاور وزیر بهداشت است. "نامه شورا" نشریه خبری تحلیلی شورای عالی انقلاب فرهنگی با سرپرست سابق كمیته امداد امام خمینی(ره) پیرامون تجربیاتش در حوزه مشارکت مردم در امور فرهنگی گفتگو کرده است.
با تشکر از وقتي که در اختيار ما قرار داديد، به عنوان نخستين پرسش قدري از لزوم فعاليت اجتماعي در حوزه فرهنگ بگوييد.
بسم الله الرحمن الرحيم. بالاخره پايه همه چيز دنيا بر فرهنگ و دانستن است. انسانهاي اوليه چون چيزي نميدانستند هيچ تمدني نداشتند و توقعي هم از آنها نبود و زندگي بدي را سپري ميکردند. به مرور که زندگي بشر پيشرفت کرد فرهنگش هم بالا رفت و متمدن شد. سطح زندگيها و روش و روند زندگي انسانها و مردم فرق کرد. البته فرهنگها با هم متفاوت است مانند فرهنگ اقتصادي و سياسي و... ما علاوه بر اينها از فرهنگ ديني هم برخوردار هستيم. اين فرهنگ ديني است که به همه آنها ارزش ميدهد. خيلي از جاهاي دنيا سطح و افق فرهنگي بالايي برخوردار هستند ولي شايد چون فرهنگ ديني را به شکلي که ائمه معصومين فرمودند ما داريم و آنها ندارند، لذا ميتوانيم بگوييم که ارزش کارشان کم هست. خيليها هستند که از سطح سواد و فرهنگ بالايي برخوردارند اما اتفاقاتي که در دنيا ميافتد، - اينکه بچهها را ميکشند، پيرها را ميکشند و اين همه اتفاقات که ميافتد- نشان ميدهد با اينکه فرهنگشان بالاست ولي از جوهره لازم برخوردار نيستند و براي آنها انسانها فرق نميکنند در حالي که در فرهنگ ديني ما اميرالمومنين ميفرمايند که من حتي پر کاهي را از دهان مورچهاي نميگيرم. ولي ميبينيم که با شعار حقوق بشر چه جناياتي در دنياي متمدن باسواد اتفاق ميافتد. در اول انقلاب مردم رفتند، فرهنگ امام و انقلاب را فراگرفتند براي همين در همه امور فرهنگ نابي ديده ميشد. مثل ازدواجها که اگر يادتان باشد در مسجد و با امکانات ناچيزي انجام ميشد و خوشبختانه ازدواجهايي هم بود که دوام داشت. ولي الان با اينکه سطح سواد جامعه بالا رفته است اما از هر چهار ازدواج، يکي به طلاق منجر ميشود. مردم در اثر يک سري مسائلي که پيش آمده نسبت به هم بياعتماد شدهاند و زندگي که زماني با صفا و صميميت همراه بود الان به سمتي رفته است که مردم به فکر اين هستند چطور از سايرين پول دربياورند، چطور ديگران را اغفال کنند و بچاپند. در اين وضعيت حق آقاست که به عنوان يک پدر دلسوز به فرزندان و امتش توصيه کند که بافرهنگ باشند و از فرهنگ ديني و اعتقادي و مذهبي پيروي کنند. ما هم اگر ميخواهيم دنيا و آخرت خوبي داشته باشيم بايد با فرهنگي زندگي کنيم که مدينه فاضله را پيش روي ما قرار ميدهد.
به نظر شما در حال حاضر کدام دستگاههاي فرهنگي مخاطب حضرت آقا هستند ؟
بيشترين مسئوليت با حوزههاي علميه و روحانيت است. البته آنها وظايفشان را انجام ميدهند منتها مثل اين است که انسان بازحمت از تپه شني بالا برود ولي چون خاک سست است دوباره به جاي اول بازميگردد. کارهاي آنها را فرهنگهاي صادراتي که براي ما آمده مرتب تخريب ميکند. و بعد هم دستگاههاي فرهنگي مثل دانشگاهها، آموزش و پرورش و سازمان تبليغات اسلامي در درجات بعدي قرار دارند. به خصوص امام در مورد دانشگاهها و صداوسيما ميفرمودند که صداوسيما بايد دانشگاه عمومي و دانشگاه بايد انسانساز باشد. لذا ميشود گفت چيزي که ما نياز داريم بيش از همه وظيفه حوزههاي علميه و روحانيت است. قبل از انقلاب يک عده بودند - خوشبختانه هنوز هم هستند- که خيلي از جوانها را در آن محيط کثيف حفظ و هدايت ميکردند مثل شهيد بهشتي و شهيد مطهري و آيتالله خوانساري، آيتالله وحيد خراساني و آيتالله مکارم شيرازي. اين افراد در گذشته جلساتي داشتند که بسياري از جوانان را حفظ کردند و افرادي که به نداي امام لبيک گفتند، از همين جوانان بودند.
با توجه به تجربهاي که در کميته امداد داريد، بفرماييد مشارکت مردمي چطور به فعليت ميرسد و از آن چطور ميتوان در عرصههايي مثل فرهنگ استفاده کرد؟
مردم ما، مردم خوبي هستند، و فطرتا مسلمانند. البته اشکالاتي در کار همه هست ولي فطرتا مسلمانند و چون اعتقاداتي دارند و دستوراتي از ائمه معصومين رسيده است که يکي از آنها انفاق و بخشش است که خيلي در دين ما پررنگ است و هم در قرآن به آن تاکيد شده و هم در احاديث و روايات خيلي سفارش شده است که شما تنها براي خودتان نيستيد. و انسانها بايد با هم برابر و برادر و دوست باشند اگر ما به آنچه امام سجاد(ع) در رساله الحقوق فرمودند عمل کنيم و يا عمل ميکرديم خيلي وضعمان بهتر از اين بود که هست. هر کسي به گردن ديگري حق دارد پسر به پدر، پدر به پسر، همسايه به همسايه و... که الان کسي رعايت نميکند. مثلا ميفرمايند در ساختن خانه حق نداريد ديوار خود را بالاتر از ديوار همسايه ببريد. حتي شما حق نداريد بلندتر بسازيد که جلوي عبور هوا را بگيريد. راجع به رسيدگي به هم نوعان هم سفارش زيادي شده است. حتي اگر در محلي که شما هستيد از هر طرف خانه تا چهل منزل از احوالات همسايه خود بيخبر باشيد بايد در مسلماني خودتان شک کنيد. سيره معصومين ما هم همين بود. مولا علي با آن همه سجاياي اخلاقي، ميرفت کار ميکرد و از دسترنج خود هر شب به فقرا ميبخشيد. بنابراين اين مسائل در فطرت مردم ما هست، بايد بدانيم چطور از اين زمينه استفاده کنيم. روزي که صندوق صدقات را ميخواستم ايجاد کنم تصورم اين بود که اگر ما بتوانيم سالي يک ميليارد تومان از مردم بگيريم خيلي خوب است. در سال گذشته من از بچههاي امداد شنيدم که 180ميليارد تومان از اين صندوقها جمعآوري ميشود.
اين تجربه چطور به دست آمد؟ کساني هستند که حتي با نظام هم مخالفند ولي به امداد کمک ميکنند. اين چطور به دست آمد ؟
دو جور آدم هست. يکي صدقه ميدهد براي حفظ جان خودش. مثلا مسافر است يا بيمار است البته صدقات بيشتر براي جلوگيري از بلاياست. اما افرادي هم هستند که براي رضاي خدا صدقه ميدهند. - انشالله همه براي خدا ميدهند- ما بيستوچهار دستور براي رفع مشکل از جامعه داريم که يکي از آنها صدقه است. الان خود ما در اينجا کار جديدي را براي ساخت مراکز درماني شروع کردهايم که بيش از سههزارميليارد از مردم پول گرفتيهايم و خيلي هم با رغبت پرداخت کردهاند.
آيتالله جوادي آملي معتقدند که بحث حقوق يک بحث حداقلي است و براي رشد اخلاق بايد بحث حداکثري که ايثار است طرح شود. فرهنگ ايثار را چطور ميتوان گسترش داد؟
اينها همه به اعتقادات و فرهنگ ما برميگردد. قبل از انقلاب يک عده که هستي و جانشان را به خطر انداختند و مشکلاتي را تحمل کردند مربوط به دانستهها و يقين داشتن به دانستههايشان بود. به خدا و قبر و قيامت يقين و حق و باطل باور داشتند. با اينکه مصيبتها و شکنجهها به سرشان آمد. حتي دختر چهارده- پانزده ساله مرا گرفتند بردند. ما بيشتر بايد روي اعتقادات مردم کار کنيم و از همه مهتر ايجاد فرهنگ ديني است. مهمتر از اينها اعتماد مردم است. مردم اگر شما را پيدا کردند که امانتدار خوبي هستي از هيچچيز مضايقه ندارند. من حتي کساني را سراغ دارم که در اثر اعتماد، ناموسشان را به هم ميسپارند که بالاترين چيز است. ما اگر درست کار کنيم و با مردم صادق و صميمي باشيم و واقعي برخورد کنيم بهترين تشويق است. چيزي که قبل از بعثت توجه مردم را به پيامبر جلب کرد، امانتداري ايشان است. البته لازم است بگويم که انفاق فقط در کشور ما نيست و در کشورهاي ديگر هم کارهايي به اين ترتيب انجام ميدهند. ويژگي که کشور ما دارد، از کسي که يک قرآن ميدهد تا کسي که دويستميليارد تومان براي ساخت بيمارستان هزينه ميکند، حاضر نيست اسمش برده شود حاضر نيست مصاحبه کند، چرا؟ چون در وجودش چيزي که مهم است و آن رضاي خداست. چيزي که در کشور ما وجود دارد اين است که قصدشان قربت است و رضاي خدا.