بازدید 15880

کلیه‌ام را می‌فروشم تا «سیما» درمان شود

کد خبر: ۴۳۹۰۱۱
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۳ 01 October 2014
سیما افشاری قربانی اسید پاشی در شهر دهدشت برای انجام عمل پیوند قرنیه و جراحی پلاستیک و پوست به بیمارستان‌های فارابی و مطهری تهران منتقل شده است.

به گزارش آنا، عصر یکشنبه 30 شهریور که خبر اسیدپاشی به «سیما» دختر دهدشتی در استان کهگیلویه و بویراحمد انشتار یافت، دوباره خاطرات روزهای درد و رنج آمنه بهرامی در ذهن تداعی شد با این تفاوت که این بار سیما قربانی سوء ظن یک زن بود. او حالا در بیمارستانی در تهران بستری است اما نگران آبرویی است که فکر می‌کند در دهدشت از او برده‌اند.

طبقه اول اورژانس بیمارستان فارابی، انتهای بخش اورژانس زنان، اتاق شماره 13 «سیما افشاری» 25 ساله بر روی تخت شماره 25 در انتظار است. صورت و دست‎هایش سوخته و چشم های سیاه و زیبایش که حالا به آتش اسید چروکیده و سوخته‌اند اشک آلود می شود.

خواهر، برادر، زن برادر و خواهرزاده سیما به استقبالمان می آیند. سیما هم می‌خواست از جایش برخیزد اما توان نداشت. سیما که تازه پانسمان بدنش تعویض شده نمی توانست به سادگی تکیه دهد و حتی بنشیند. حتی نمی توانست به پشت بخوابد اما با این حال با زبان خودش لحظه لحظه روز حادثه را برایمان به تصویر کشید که چطور دو بار به سمتش اسید پاشیده شده است.

او از روز حادثه گفت، از لحظه‌ای که خواب بود و با پیام‌های «پری‌سیما. ب» (زن اسیدپاش ) بیدار شد که در پیام‌هایش خطاب به سیما نوشته بود «به خاطر تو تا شهر دهدشت آمده‌ام... چقدر تو بی معرفت هستی... می خواهم تو را ببینم و...» تصمیم جدی گرفت تا به دیدارش برود و .. - [ای کاش آن روز نسبت به آن همه اشتیاق دیدار زن اسیدپاش بی‌توجهی می‌کرد.]

کلیه‌ام را می‌فروشم تا «سیما» درمان شود

اصل ماجرا از زبان سیما

سیما می گوید: عباس (همسر زن اسیدپاش) دوست برادرم بود که روابط خانوادگی محدودی با ما داشت و چون برادرم راننده آژانس او بود، هر از‌ گاهی به منزل ما رفت و آمد می‌کردند. بخاطر همین رفت و آمدها، همسرش تصور می‌کرد، عباس مرا برای ازدواج انتخاب کرده و دوست دارد. طوری که حدود یکی دو ماه با من تماس تلفنی داشت و هر بار از من می‌پرسید می‌خواهی با شوهرم ازدواج کنی؟ من هر بار تاکید می‌کردم و می‌گفتم «من هیچ ارتباطی با شوهرت ندارم و راجع به من فکرهای اشتباه و قضاوت بیجا نکن و به خانه شوهرت برگرد و به زندگیت ادامه بده، چون از مدتی قبل با همسرش قطع رابطه کرده بود و در منزل پدرش زندگی می‌کرد.»

بغض گلوی سیما را می گیرد اما می‎گوید: «پری‌سیما» هرروز با من تماس می‌گرفت و به من فحش و ناسزا می‌داد. به مادرم توهین می‌کرد و حتی تهدیدم می‌کرد که می‌کشمت اما من هربار تلفن را قطع می‌کردم و بارها تلفن را به مادر و برادرم می‌دادم تا آنها با وی صحبت کنند اما حرف نمی‌زد تا اینکه روز حادثه لحن صحبت‌هایش با من تغییر کرد و با محبت و مهربانی با من حرف ‌می‌زد. می‌گفت «عزیزم من دوستت دارم، می‌خوام ببنیمت، تو خیلی خوبی، تو خیلی مهربونی...» می گفت «دیگر شوهرش را دوست ندارد و می خواهد با فرد دیگری ازدواج کند، می گفت به خاطر من از همسرش جدا نشده است.»

اشک سیما جاری می‎شود از چشم‌هایی که حالا دیگر سویی ندارد. از او می خواهیم برای بدتر نشدن وضع چشم‌هایش دیگر ماجرای آن روز را ادامه ندهد اما او می گوید: « من گناهی نکرده ام ولی آبرویم را از دست دادم، زیبایی‌ام  رفته و سرنوشت و آینده ای ندارم» انگار می خواست بدون اینکه  لحظه ای از آن روز ناگفته بماند همه ماجرا را برایمان بازگو کند.

سیما با اشک جاری روی گونه‌های سوخته‌اش ادامه داد: روز حادثه با خودم قرآن به همراه برده بودم و برایش قرآن خواندم. به همان قرآن هم قسم خوردم که رابطه و احساسی نسبت به همسرش ندارم و دارد اشتباه می‌کند. حدود یک ساعت با ملایمت و خوبی با هم گفت‌و گو کردیم. روز حادثه به همراه خاله‌اش در پارکی در نزدیکی میدان اصلی شهر (میدان امام حسین) با هم دیدار کردیم. پری‌سیما می‌گفت «می خواهم با شوهرم تماس بگیرم تا به همراه خواهر شوهرهایم در اینجا حاضر شوند و به من ثابت کنند که با تو رابطه ای نداشته است.» خیلی با پری سیما حرف زدم تا به زندگی با همسرش ادامه بدهد. او گفت «بعد از اینکه شوهرم آمد و مطمئن شدم خبری نیست با وی خواهم رفت. حتی گفت« شب به خانه شما می‌آییم که همه سوء تفاهم ها بر طرف شود.» من هم به او گفتم « امشب ما مهمان داریم اما فردا ظهر ناهار درست می‌کنم با شوهرت به منزل ما بیایید.»

سیما تکرار می‌کند «من ازش خواستم به شوهرش بدبین نباشد و به زندگیش برگردد اما در همین لحظه خاله‌اش چند بار تذکر داد که پری سیما زودتر کارت را انجام بده، بریم. وقتی پرسیدم منظورت چیه از اینکه هربار تکرار می‌کنی کارش را انجام دهد؟ گفت: می‌خواهم زودتر حرف‌هایتان را تمام کنید تا برویم و درحالی که پری سیما با من حرف می‌زد، خاله اش بی‌تاب و بی‌قرار بود.

سیما ادامه می دهد: وقتی  عباس شوهر «پری‌سیما» به همراه 3 خواهرش  بعد از یک ساعت آمدند، در فاصله‌ای دورتر از ما روی نیمکت نشستند. در همین حین زمانی که پری سیما با دو خواهر شوهرش داشت روبوسی و احوالپرسی می‌کرد، یکی از خواهرشوهرها و خاله‌ها مقابل دید مرا گرفتند و یک آن دیدم ماده‌ای به صورتم پاشیده شد که تمام صورتم سوخت و چشمانم را آتش زد. وقتی با دست صورتم را گرفتم و چرخیدم دوباره اسید را به پشتم پاشید، به طوری که تمام کمرم هم سوخت!

سیما می گوید: حدود 7 الی 8 دقیقه فریاد می زدم و از عباس و پری سیما کمک می‌خواستم اما چون سوختگی بود هیچ کس نزدیکم نمی‌شد کسی حتی دست به من نمی زد تمام لباس‌هایم ذوب شده بود. چشمانم، پوست بدنم و همه اعضا و جوارحم می سوخت تا اینکه عباس مرا در چادری پیچید و به بیمارستان رساند که در همان جا پلیس از او پرسید چه کسی اسید پاشیده و او همسرش را معرفی کرد. پلیس عباس را هم بازداشت کرد و همان شب مرا به بیمارستان طالقانی اهواز منتقل کردند.

کلیه‌ام را می‌فروشم تا «سیما» درمان شود

چرا سیما به تهران منتقل شد

سیما دیگر به سختی می‌تواند نفس بکشد و صدایش به گوش نمی رسد. مجبور می‌شویم برای شنیدن حرف‌های او به صورتش نزدیک شویم تا صدای ضعیف و بی‌رمقش را بشنویم. در همین حین برادر بزرگترش داوود می گوید: سیما یک هفته در بیمارستان طالقانی اهواز بستری بود که هیچ نوع رسیدگی به خواهرم نکردند. با این که می‌گفتند بیمارستان سوانح و سوختگی اهواز مجهز به امکانات پیشرفته است اما به خاطر نبود امکانات و عدم رسیدگی پزشک و پرستار مجبور شدم با مسئولیت خود خواهرم را به تهران منتقل کنم.

داوود که از رسیدگی نکردن پرسنل و دریافت هزینه سنگین بیمارستان طالقانی اهواز ناراحت و عصبانی بود تاکید می‌کند: چشم چپ سیما در ابتدای ورود به بیمارستان اندکی بینایی داشت اما آنقدر تعلل کردند که احتمال آسیب‌دیدگی چشم وجود دارد. بیمارستان اهواز اجازه ترخیص بیمار را نمی‌داد و به همین خاطر هم هزینه ای بالغ بر 4میلیون و 680هزار تومان برای بستری از ما دریافت کردند و حتی با اینکه بیمه تامین اجتماعی هم داشتیم اما در هنگام پرداخت وجه آن را قبول نکردند که مجبور شدم از دوست و آشنا پولی برای ترخیص قرض بگیرم. انگار نمی‌خواستند سیما را از بیمارستان خارج کنیم و هربار سنگی جلوی پای ما می انداختند.

وضع مالی مناسبی نداریم!

سیما با ناراحتی صحبت‌های برادرش را قطع می‌کند می گوید:« ما وضع مالی مناسبی نداریم. مادرم سرطان معده و مری دارد. حتی هزینه های درمان سرطان مادرم را به سختی تهیه می‌کنیم». برادر سیما  از رسیدگی و مراقبت کادر درمانی بیمارستان فارابی تهران ابراز رضایت می‌کند و می‌گوید: حتی اگر خواهرم در این بیمارستان دو چشم خود را هم از دست دهد، بازهم از این بیمارستان و پرسنلش راضی و سپاسگزارم.

داود می‌گوید: در این بیمارستان خیلی به خواهرم رسیدگی می‌کنند به طوری که حتی برای تشکیل پرونده هم خود پرسنل اقدام کردند و اجازه ندادند ما به هیچ چیزی دست بزنیم. در حالی که در اهواز هر روز خواهرم را پیش متخصص چشم می‌بردم و با ریختن یک قطره می‌گفت ببرید فردا بیمار را بیاورید.

سیما گفته‌های برادرش را تایید می‎کند و توضیح می دهد: از وقتی به تهران آمدم حالم بهتر است. تاحدی که الان می‌توانم هاله و سایه‌ای از صورت شما (خطاب به خبرنگار) را ببینم در حالی که در بیمارستان اهواز اینطور نبود.

سیما که تمام تنش می سوزد و نمی تواند دیگر به همان حالت نشستن ادامه دهد از برادرش برای جابه جایی کمک می‌خواهد و در همان حال می گوید: تنها منبع درآمد خانواده ما کار برادرم در یک موسسه کرایه خودرو بوده و حالا هم از مردم برای درمان من پول قرض گرفته است. نمی‌دانم چطور باید از پس این هزینه های سنگین بستری و درمان بربیاییم!

از داوود می پرسیم چطور می خواهید هزینه های درمان سیما را تهیه کنید، پاسخ می دهد:مجبورم کلیه ام را بفروشم. یک پیکان هم که ابزار کار و تامین معاش خانواده است و یک خانه کلنگی در دهدشت داریم، می‌فروشیم تا خواهرم درمان شود.

کلیه‌ام را می‌فروشم تا «سیما» درمان شود

پلیس در اظهاراتش اشتباه کرد/ با آبرویمان بازی شده است

برادر سیما تاکید می کند: من به سختی ذره ذره آبرو برای خود و خانواده ام جمع کردم، در حالی که اینها با این اتفاق تمام آبروی ما را تخریب کردند و حتی نیروهای انتظامی با اینکه از خواهر من بازجویی به عمل نیاورده بود در گفتگو با برخی رسانه ها اعلام کرده بود که خواهر من با همسر آن خانم رابطه داشته و او هم به قصد انتقام این کار را انجام داده است. در حالی که حتی اگر چنین گفته‌های نادرست هم صحت داشت بازهم حق خواهر من مجازات شخصی آنان نبود. این مملکت قانون و مقررات برای مجازات دارد و نباید مردم خود پس از قضاوت حکم را اجرا کنند.

ناهید خواهر سیما، این‌بار می‌گوید: رسانه‌ها و مردم شهر با آبروی ما بازی می‌کنند و ما از مقامات قضایی می‌خواهیم به این پرونده رسیدگی کنند تا در آینده زنان و دختران شهر ما امنیت اجتماعی داشته باشند، چون اگر قانون به این ماجرا رسیدگی نکند این رفتار در بین برخی زنان نیز نهادینه می‌شود و آنان نیز یاد می گیرند،  چون دریافته اند که با اسید پاشی مبارزه و مقابله نمی شود.

خواهر سیما نیز، خواستار اجرای اشد مجازات برای زن مجرم می‌شود و می پرسد؛ چرا دادسرا آنقدر زود و با قید وثیقه خاله مجرم را آزاد کرده است؟ وقتی در گذشته نیز سابقه اسید پاشی در این خانواده وجود داشته است و اگر با این رفتار اشتباه برخورد قانونی صورت نگیرد در بین سایر زنان کشور نیز رواج خواهد یافت.

حرف‌های همه که تمام می شود، سیما گریه‌هایش شدت بیشتری می‌گیرد. خطاب به ما می‌گوید: «زیبایی چهره و چشم‌هایم، سرنوشت و آینده و جوانی‌ام را از من گرفتند و  من بی گناه قربانی یک سوءظن اشتباه و قضاوت نادرست شدم. خود زن به من گفت که همسرش را دیگر دوست ندارد خودم دیدم که از وقتی آمد با مرد دیگری تماس تلفنی داشت حتی بعد  از اسیدپاشی با یک فرد موتور سوار که در انتظارش بود، از صحنه دور شد».

در حال خداحافظی از خانواده سیما بودیم که صدایم کرد و دستم را گرفت و گفت مردم شهر با آبروی من بازی می‌کنند حالا با چه رویی به آن شهر برگردم. به همین خاطر باید بلایی که برسر من آورده بر سرش بیاورم و همانطور که زجر و عذابم داد من نیز باید عذاب کشیدنش را ببینم. حتی می خواهم خون هایی که تا این لحظه از بدن من خارج شده و دردهایی که در تن و بدنم حس کردم او نیز لمس کند.

خواهر سیما آخرین لحظه از نامزد سیما می گوید که بعد از این حادثه دیگر او را فراموش کرده و به بهانه کار و گرفتاری دیگر پاسخ تماس‌هایشان را نمی دهد و سیما هم برای رهاشدن از این درد و آبروریزی به خودکشی فکر می‌کند اما ای کاش سیما می دانست که برای ادامه زندگی نیازی به چهره زیبا و چشم نیست و خدایی هست که حکم اصلی را اجرا خواهد کرد و باید امیدش به خدا باشد.

پزشک معالج: چشم سیما تخلیه نشده است

محمدسلیمانی پزشک معالج سیما نیز می گوید: بیمار در اثر اسیدپاشی دچار سوختگی شدید به ویژه در ناحیه چشم‌ها شده است که البته چشم راست وضعیت بهتری نسبت به چشم چپ دارد و ممکن است در آینده دید چشم راست بهبود یابد.

وی ادعای پزشکان و روسای بیمارستان‌ طالقانی اهواز مبنی بر تخلیه کامل چشم چپ سیما در لحظات ابتدایی وقوع حادثه اسیدپاشی را رد می‌کند و چشم چپ بیمار را دچار سوختگی شدید در ناحیه قرنیه و آب مروارید اعلام می کند که البته هنوز تخلیه نشده و فقط عروق خون‌رسان به چشم بسیار آسیب دیده است. به طوری که خون به چشم نمی‌رسد و باتوجه به اینکه چشم و مغز اعضایی از بدن هستند که به سختی خود را ترمیم می‌کنند روز دوشنبه همین هفته اولین عمل جراحی بر روی چشم سیما انجام شده است.

کلیه‌ام را می‌فروشم تا «سیما» درمان شود

متخصص چشم سیما، نسبت به بهبود سلامتی سیما امیدواری می‌دهد و اضافه می‌کند: خوشبختانه طبق انتظارات پزشکان نتیجه عمل چشم سیما  مثبت و مطلوب ارزیابی شده است؛ اما باید منتظر ماند تا ببینیم شانس برگرداندن بافت‌های آسیب دیده چشم تا چه حد امکان پذیر است.

دکتر سلیمانی برای خانواده سیما به طور شفاف روند عمل جراحی را توضیح می‌دهد و تاکید می‌کند: سعی کردیم بافت‌های پرعروق چشم را از قسمت پشت به جلو و در نواحی بسیار آسیب دیده که کمبود خون رسانی دارد، منتقل کنیم بر همین اساس یک لایه از پیوند پرده جنینی را بر روی چشم چپ سیما قرار دادیم و چشم راست نیز اکنون با استفاده از دارو تحت کنترل و درمان است.

تا هفته دیگر بینایی سیما مشخص می شود

وی با تاکید بر اینکه سوختگی سطح چشم سیما بسیار شدید است می افزاید: باید مدتی صبر کنیم تا ببینیم باید چه عمل جراحی در ادامه بر روی چشم سیما انجام دهیم اما احتمالا باید از پیوند سلول‌های بنیادی و حتی قرنیه مصنوعی استفاده کنیم. بنابراین شاید چندین عمل جراحی برای قرنیه و سطح چشم و چندین عمل جراحی نیز برای پلک انجام دهیم زیرا پلک‌ها نیز دچار آسیب دیدگی بسیار شدیدی شده اند. به طوری که پلک‌ها بسته نمی‌شود و هنوز با کاهش خون رسانی در چشم ها مواجه هستیم.

تخصص دکتر سلیمانی فلوشیپ قرنیه است. او در پاسخ به خواهر سیما که می پرسد آیا چشم‌هایش بینایی خود را به دست می‌آورد، می‌گوید: هنوز جواب این سوال قطعی نیست اما تا یک هفته آینده پلک‌هایش را نیز عمل می‌کنیم و اکنون از صد در صد بینایی چشم ها سیما فقط در حد درک نور توان بنیایی  دارد و شانس بهبودی آن چشمگیر نیست.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۵۶
لا اقل یک شماره کارت می گذاشتید کمک کنیم
پاسخ ها
مهدی
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
حالا میفهمم که باید آمنه بهرامی چشم اون پسری رو که به صورتش اسید پاشیده بود رو با همون اسید کور می کرد و قصاص انجام می شد تا دیگه کسی جرات چنین کاری نداشته باشه.
ناشناس 1
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۲
كمك به دختري كه با مرد زن دار رابطه داشته و مرده بخاطر اون با زنش قطع رابطه كرده!!!!!!
"یکی از خواهرشوهرها و خاله‌ها مقابل دید مرا گرفتند" اگر یک سو ظن ساده بوده چطور دو نفر دیگه هم به خانم اسد پاش کمک کرده اند؟؟ اون هم یکی از خواهر شوهرها ؟!!!!!
پاسخ ها
مسعود
| Iran, Islamic Republic of |
۰۸:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
شرمم مياد از داشتن هموطناني مثل تو .
که بهمين راحتي نتيجه ميگيريد و اگر هم خطايي اتفاق افتاده به مردم اجازه هر نوع جنايتي ميدهيد.
اگر رابطه بوده چرا به صورت شوهرش اسيد نپاشيده ؟
هادي
| Iran, Islamic Republic of |
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
آدم نا حسابي اصلا فرض كن اين كار رو كرده باشه. جزاش اينه؟ عقل كه نباشد جان در عذاب است
امیر احمد اکبری اسبق از تبریز
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
اصلا فرض کنیم فرمایش شما درست
هیچ کاری جنایت برنامه ریزی شده و دسته جمعی سر خود رو توجیه نمیکنه
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۱
فرض کن مقصر باشه میگم فرض کن ولی شک نکن تاوان هیچ اشتباهی اسید پاشی نیست
با سلام
مهمترین کار در این وضعیت کمک کردن به ایشان و خانواده ایشان جهت رهایی از مشکلات درمان میباشد لذا پیشنهاد میکنم یک شماره حساب جهت کمک به ایشان معرفی شود یا از طریق خیریه همت این کار انجام پذیرد.
مردی را می شناسم که برای اذیت کردن همسرش میگفت قراره با یه دختر جوان ازدواج کنه. حتی وقتی همسرش اصرار کرده بود که با کی؟ اسم خواهر دوستش (دوست من) را گفته بود.همین دروغ نزدیک بود تبدیل به یک فاجعه بشه. شاید شوهر این زن همین کار را کرده
اگر امنه گذشت نمیکرد این حوادث تکرار نمیشد !!
خواهشمندم نظر من را درج فرمایید:
1- در صورت امکان هماهنگی جهت ارایه کمکهای مردمی انجام شود.

2- از قوه قضائیه درخواست اشد مجازات برای عاملین این جنایت را دارم.
اگر با عامل آمنه بهرامیبرخورد جدی می شد دیگر شاهد وقوع چنین حوادث دلخراشینمیشدیم.ما از قوه قضاییهخواستار برخورد شدیدمیباشیم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۱
ربطی نداره خیلی ها به عاقبت کاری که انجام میدهند نمی
اندیشن
درود ، چگونه میتوانیم به این خواهر عزیزمان کمک کنیم لطفا لینک کمک به ایشان را از طریق موسسه همت و یا ... در سایت قرار دهید؟.
خدا لعنت کند اون زنی که این کارو کرد
اگر قانون باشه باید اون زن و خالشو مجازات کنند و دقیقا با همین روش
خواهر عزیزم واقعا از اینکه زود قضاوت کردم عذر می خوام. آبروی تو همیشه پیش ما محفوظ خواهد ماند
تابی جان. در اولین خبری که از این ماجرا منتشر کردی گفتی مرد به ماموران گفته که همسرم به صورت زنی که با آن رابطه داشتم اسید پاشیده.
خدا شفاش بده
20
مرگ بر جهل و نادانی
شماره حساب بدید ؟لطفاً
لینک کمک مادی قرار می دادید کاش
فقط به فکر سیما نباش ، صدا هم درمان لازم داره!
این خانم هم داره با آبروی اون زن بازی میکنه
" خودم دیدم که از وقتی آمد با مرد دیگری تماس تلفنی داشت حتی بعد از اسیدپاشی با یک فرد موتور سوار که در انتظارش بود، از صحنه دور شد"

واقعا تاسف باره می خواد تلافی کنه آبروی اون زن رو اینجوری ببره خوب فقط قصاصش کن دیگه چرا تهمت و آبرو بری
مطمئن باشین یه زن هیچ وقت سر یه سوظن ساده اینجور به مرز جنون نمیرسه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
الله اعلم
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
اشتباهی مثبت دادم
خواهر عزیزم واقعا از اینکه زود قضاوت کردم عذر می خوام. آبروی تو همیشه پیش ما محفوظ خواهد ماند
واى بر ما اگر بى تفاوت از اين ماجرا بگزريم
تابناك بيا نيكو كارى كن و يك حساب بانكى با مسعوليت خودت براى كمك به خانواده باز كن تا بتونيم كمكى به اين داغديده ها بكنيم
با فرد اسیدپاش ابتدا مقابله به مثل نموده و دقیقاً مشابه خودش اجازه دهند سیما به صورت او اسید بریزد و بعد از چند سال او را اعدام کنند تا درس عبرتی بشه واسه بقیه.
پاسخ ها
ناشناس
| United States |
۱۷:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۲
حالا شمام از اریکۀ خدایی بیا پایین حکم نده. قانونی مگه؟
یک زن نادان که شوهرشو ول کرده و رفته شهر دیگه زندگی میکنه فقط به خاطر حسادت به تحریک دیگران اسید پاشی میکنه و یک خانواده را دچار رنج و گرفتاری کرده
قوه قضائیه چگونه با موضوع برخورد خواهد کرد ؟ قصاص حق مسلم این دختر زجر کشیده است و فتوا و حکم و معذوریتهای قانونی نباید سد راه قصاص باشد
جالب است همیشه در اینگونه موارد مردم از نظر مالی به کمک میایند اما چرا کادر بیمارستانها وپزشکانی پیدا نمیشوند که برای یک بار هم که شده رایگان فردی را مداوا نمایند!!!
پاسخ ها
امیر احمد اکبری اسبق از تبریز
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
مداوای رایگان پیشکش
رسیدگی کنند و درمان
خدا از باعث و بانی اش نگذره. ان شا الله شفا پیدا کنند
20
سوءظن !!! اگه واقعا سوءظنی وجود داشت چرا خانواده سیما اجازه رفت و آمد آن مرد را به خانهشان را میدادندو یا برادر سیما میتونست برای پایان دادن به سوءظن محل کارش را تغییر بده . ا... اعلم
حرف های متهم رو که میخوانیم گفتم سیما حقش بود حالا حرفهای قربانی رو میخونیم میگم بیچاره سیما ولی چیزی رو که فهمیدم اینه که حالا متهم بد ولی سیما خانم شما چرا تهمت میزنی پس نتیجه اینکه فقط خدا میداند وبس ومردم بهتر به سیما کمک کنند وبرای متهم هم حکم صادر نکنند شاید مشکل روانی داشته وتحت فشار روانی دست به این کار زده به امید شفای سیما
چقدر به عنوان رسانه کار سختی دارید.. من خبر اولتان را خواندم... آنجا سیما گناهکار بود... دختری بود که پا به زندگی زن دیگری گذاشته بود... این خبرتان را هم خواندم... اینجا سیما مظلوم است و پاک و بی گناه... نمی خواهم قضاوت کنم... بخاطر زجری که سیما می کشد متاسفم اما احساسی دوگانه دارم نسبت به این ماجرا... به هرحال شکر که خدایی هست و عالم به همه چیز است...
بنده خدا امنه بهرامی حتما تو تنگنا راضی به قصاص نشد . باید عاملان قصاص شوند چون خیلی راحت حکم اسید پاشی خانوادگی اجرا کردن.
شوهره هوس باز بوده ؟ تکلیف اون چی میشه ؟
امیدوارم خوب بشی خواهر، قصاص هم حقته وحتما اجرا کن
واقعا که متاسفم برایه کسایی که با امثالی مثل پری سیما موافقا در ضمن مردایه بی غیرت که با زندگیشون بازی میکنندنفرین به زندگی بی وفا
اولاکه خداشفاش بده دوماعزیزم چراآبروی توبره توکه قرآن تودستت بودانشالله که قرآن توروشفامیده واوعذاب
شماره حساب چرا نذاشتن پس؟؟چطوری باید کمک کنیم؟؟؟تابناک شماره حساب بده.
زنه باید قصاص بشه و لا غیر...
واقعا شرم آوره!!! ما داریم به کجا میرویم؟؟ ای اشرف مخلوقات به کجا چنین شتابان؟
هیچ قضاوتی نمیکنم واقعا نمیدانم مقصر کیست ولی اصل اتفاق، به هیچ بهانه ای درست نیست با این کارها، مردم خدا را هم انکار میکنند خدایی که همه جا هست فقط به دوربینهای مدار بسته اش که تمام اعمالمان را ثبت میکنند شک داریم، فعلا قبل از پرداختن به هر مسأله ای، اولویت اصلی سلامت این خانم هست که لطفا از مردم (نمیگویم مسئولین) بخواهید که مثل همیشه کمکهای نقدیشان را بی منت برای درمان سریع واریز کنن (معمولا انجمن خیریه همت جوانان بانی خیر هست)، خدا همه مریضها را شفا دهد.
توروخدا نظرم روبنویسید.هرکس باید مجازات عملش بشه.چندوقت پیش برای یک قاتل روتوبرنامه نود به فیلم احساسی ازخانواده فوتبالیش رضایت گرفتند چرا واقعا.باید هرکس به سزای کارش برسه تا عبرت بگیرند بقیه .بنظرم باید خانمم رو کور کرد .با تشکر
چنانچه سایت تابناک تمایل داشته باشد میشه شماره حساب برادرش به اسم احمد افشار که قصد فروش کلیه اش را برای تامین هزینه های درمان خواهرش داره در اینجا درج کنه تا افراد خیر و نیکوکار کمک کنند.در صورت نیاز شماره حساب موجود است
باید به صورت اون زن بی صفت هم اسید پاشیده بشه
شماره کارت بدید تا کمک کنیم لطفا"
كمك به دختري كه با يك مرد زن دار رابطه داره و باعث به هم ريختن زندگي وي ميشه واقعا اشتباهه.
باعث شرمندگی است که این قدر زود قضاوت کرده وحکم صادر می کنیم . اگر این شوهر ایشان با این خانم رابطه داشته پس طلاق وجدائی را برای همین موارد گذاشته اند. به نظر بنده ایشان باید به اشد مجازات محکوم شوند...
آمنه نباید گذشت میکرد-نباید -نباید.
اشتباه نکن خیلی راههای دیگه ای وجودداشت که برخوردکنه بااین کارش مثل اینکه خودکشی کرده
وقتی ازهیچ خبر نداری قضاوت بیجا نکن. آیا فکر نمیکنی روزی باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشی. با آبروی خواهر خودت بازی بشه و اسید به صورتش پاشیده بشه هم همینو میگی؟؟؟؟؟ فقط از همتون یه خواهشی دارم به خلوتها و گناهانی که مرتکب شدین فکر کنید....اگه این اسیدپاشی حق این دختر بوده شاید ما وخیلی از اطرافیانمون مستحق بارها اسیدپاشی هستیم...
ای که دستت میرسد کاری بکن ، هم وطن من زبان از این جنایت قاصر است ، جدا از بحث این دختر مظلوم مادری دارد ک دچار درد سنگین سرطان است، تو رو به تمام مقدساتی که میپرستید ، کمک کنید ، ای هم وطن.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار