آخرین روزهای مدیریت عزتالله ضرغامی در سازمان صدا و سیما با چالش بزرگی برای او همراه است؛ چالشی که شاید در دوران مدیریتی او حل نشود و همچون میراثی چشمگیر به رئیس بعدی این سازمان برسد. در هفتهای که گذشت، سازمان صدا و سیما پیشنهاد میانجیگری وزارت کشور برای حل ماجرای حق پخش را هم نپذیرفت تا علی کفاشیان بار دیگر بزرگترین تهدیدی که در آستین دارد، بیرون بیاورد که مانع حضور دوربینها در ورزشگاهها خواهد شد.
به گزارش «تابناک»، لیگ برتر چهاردهم در حالی پایان این هفته به ایستگاه یازدهم میرسد که هنوز تکلیف ماجرای حق پخش تلویزیونی این مسابقات مشخص نشده و به رغم پایان قرارداد سه ساله قبلی مسابقات لیگ چهاردهم، هماکنون بدون هیچ قراردادی میان فدراسیون فوتبال و سازمان صدا و سیما پخش میشود؛ مسألهای که در دو ماه گذشته به جنگی فرسایشی میان سازمان فوتبال ایران و رسانه ملی تبدیل شده است.
آنچه از جوانب امر برمیآید، اینکه صدا و سیما به عنوان رسانه ملی، شأن خود را بالاتر از این میداند که بخواهد برای موضوع کوچکی مانند حق پخش تلویزیونی فوتبال ایرانی وارد بحث شود و چنین است که در ماههای گذشته، کمتر واکنشی را از سوی مدیران این سازمان در قبال موضعگیریها فراوان مسئولان سازمان فوتبال ایران دیدهایم. انحصاری بودن حوزهای که صدا و سیما در ایران در آن فعالیت میکند، به سادگی به مدیران این سازمان اجازه میدهد تا بیتوجه به واکنشهای مدیران فوتبال ایران هم با پیشنهادی به مراتب کمتر از رقم واقعی، آنها را به سخره بگیرند و هم خیالشان از ورود دوربینهایشان به هر ورزشگاهی آسوده باشد.
چند هفته پیش وقتی علی کفاشیان از عزم قاطع خود برای راه ندادن دوربینهای تلویزیونی به ورزشگاهها سخن گفت، وزارت کشور در حکم نفر سوم وارد ماجرا شد و شورای امنیت کشور با پا درمیانی از این مسأله جلوگیری و اعلام کرد هر چه زودتر تکلیف این جریان با دخالت وزارت کشور، وزارت ورزش و جوانان و طرفهای درگیر حل خواهد شد؛ اما جلسهای که این هفته با حضور علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال، مناف هاشمی، معاون وزیر ورزش و جوانان، تقدسنژاد، نماینده صدا و سیما، مهدی تاج، رئیس سازمان لیگ، سردار ذوالفقاری، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور در وزارت کشور برگزار شد، بینتیجه ماند.
بنا بر این گزارش، صدا وسیما که رسانهای ملی است، با رد پیشنهاد وزارت کشور و وزارت ورزش راه خود را از دولت جدا کرده و همچنان از موضع قدرت در این خصوص سخن میگوید. نکته جالبتر این ماجرا اینجاست که سازمان صدا و سیما از ابزار رسانهای خود هم برای پیشبرد اهداف خود بهره میبرد. برنامه نود که تخصصش پرداختن به حاشیههای ریز و درشت فوتبالی ایران است، در دو، سه ماه اخیر هیچ اشارهای، حتی کوتاه و کنایی، به این موضوع نکرده و عادل فردوسیپور ترجیح داده یا مجبور شده ترجیح بدهد که این سرفصل را در کنداکتور برنامههایش نگنجاند.
از سوی دیگر، موج بیزاری از فوتبال و نشان دادن چهره کریهی از فوتبال داخلی در گزارشهای بخشهای خبری، حربه دیگری است که صدا و سیما برای نشان دادن موضعش در این باره پیش گرفته است. پرداختن به دریافت و پرداختهای میلیاردی فوتبال ایران و به حاشیه کشیدن آن، لابد ترفندی است که مدیران صدا و سیما به کمک ان میخواهند اعلام کنند، همین مبلغی را هم صدا و سیما برای حق پخش پرداخت میکن،د از سر فوتبال ایران هم زیادی است!
در پایان باید گفت، ماجرای پرداختن به زشت یا زیبا بودن فوتبال ایرانی، موضوعی نیست که در این مجال قابل طرح باشد که خود داستان دیگری دارد. ماجرای اصلی این است که حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال ایران، بخشی از درآمد قانونی فوتبال است که میتوان به کمک آن، از صرف شدن بودجه دولت در فوتبال جلوگیری کرد؛ درآمدی که مدیران صدا وسیما با استفاده از بیلیاقتی مدیران فوتبالی ایران، تلاش دارند این گونه نشان دهند که «حقپخش» حق فوتبال ایران نیست.