سيدرضا اکرمي در سرمقاله مردم سالاری نوشت:
1- در دفاع مقدس، بررسي آيات دفاع قرآن آموزنده خواهد بود که «10 مورد» از ماده «دفع و دفاع» سخن به ميان آمده که «4 مورد» مربوط به «دفاع نظامي» ميباشد و توجه به اين آيات آموزنده و سازنده ميباشد، در سوره بقره ميخوانيم« ولولا دفعاللهالناس بعضهم ببعض لفسدتالارض ولکنالله ذوفضل عليالعالمين، آيه 251» اگر دفاع عدهاي در، هجوم و تجاوز ناصحيح نبود، زمين به فساد و تباهي کشيده ميشد ولي فضل خداوند، دستور دفاع را مجاز و مباح و واجب ساخت و زمين را از لوث وجود متجاوزان پاک ساخت. در سوره حج ميخوانيم «انالله يدافع عنالذين آمنوا، آيه 38» بيشک خداوند از مومنان دفاع ميکند، زيرا خداوند هيچ خيانتکار ناسپاس را دوست«انالله لا يحب کل خوان کفور» ندارد. به کساني که جنگ بر آنها تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است، زيرا مورد ستم قرار گرفتهاند و خداوند بر ياري آنها توانا است و آنان از خانه و شهر خود به ناحق رانده شدند و جرم آنان اين بود که ميگفتند پروردگار ما خداست و اگر خداوند دستور دفاع به برخي ندهد، ديرها و معابد و صومعهها و مساجد ويران ميشدند و البته خداوند کساني را که ياري دهند، ياري ميدهد.
2- در سوره آلعمران که حوادث «احد» را پي ميگيرد، جبهه جنگ و جهاد و دفاع را صحنه آزمون مومنان و منافقان، معرفي ميکند و در دفاع و جهاد است که ايثارگران و متخلفان معلوم«و ما اصابکم يومالتقي الجمعان فباذنالله وليعلمالمومنين وليعلمالذين نافقوا وقيل لهم تعالوا قاتلوا في سبيلالله او ادفعوا، 166 و 167» ميگردند، در دفاع است که مدعيان«يقولون بافواههم ما ليس فيقلوبهم» از باورمندان بازشناخته ميگردند و روشن ميشود که اينان به کفر و کافري نزديکتر«هم للکفر يومئذ اقرب منهم للايمان» ميباشند تا به ايمان در هشت سال دفاع مقدس «59 تا 67» معلوم شد که چه کسي انقلابي است و مومن راستين ميباشد و چه کسي ضدانقلاب است و به جبهه صدام و اربابان وي نزديکتر ميباشد.
3- موضوع دفاع هشت ساله را به عنوان«تاريخ» مورد بررسي قرار دهيم که تاريخ با خود«عبرتها» دارد «لقد کان في قصصهم عبره لاوليالالباب، يوسف 111» و اين عبرتها از منظر باورهاي اعتقادي و اجتماعي و سياسي و اخلاقي، تابلوهاي گوناگون ارائه ميکنند.
فرعون مدعي خدايي «اناربکم الا علي، نازعات، 24» در رود نيل با قوم خود غرق ميشود و بدن وي در ساحل به نمايش گذارده ميشود و صدام عفلقي، طناب به گردن وي افکنده و اعدام ميگردد و قارون «سمبل ثروت و ضربالمثل گنج» در درون زمين فرو «فخسفنابه وبداره الارض، قصص آيه 81» ميرود و هيچ مدافع و ناجي با خود ندارد و آرزومندان «زندگي قاروني» به توبه و انابه ميآيند و از آرزوي ثروت قاروني فاصله ميگيرند. راستي چه شد، «زندگي سردار قادسيه و دروازهبان جبهه عربي خاورميانه، وچه کرد با حاميان خود «امير کويت» که در کمتر از 24 ساعت به کشور کويت حمله کرد و ثروت آنان را تاراج نمود و امير کويت با هليکوپتر فرار کرد و آمريکا به عراق حمله کرد و صداميان را از کويت بيرون نمود و فراريان را به کويت برگرداند و چه کرد آمريکا با صدام بعثي که با بهانه کردن «سلاح اتمي» عراق با «دروغ سازي کالين پاول» وزير امور خارجه آمريکا، به عراق حمله کرد و در کوتاهترين زمان عراق را ميدان تاخت و تاز قرار داد و دوستان صدام تسليم شدند و خود وي فرار کرد و النهايه در گودالي دستگير شد، با چه قيافه و وضعي، و اکنون عراق در دست کيست و چه وضعي دارد، شوروي ابر قدرت حامي صدام را ببينيم به کجا رسيد، همان کشوري که عبورسيم خاردار از «رود ولگا» به ايران را نپذيرفتند، ولي هواپيماي سوخو و ميگ 29 آنها که برفراز آسمان تهران بمب بر سر مردم پرتاب ميکرد، را ميديديم، چگونه اين ابر قدرت متلاشي شد.
4- سرنوشت حسني مبارک و علي عبدالله صالح را نيز ديديم و مرگ حسين اردني و زندگينامه «زينالعابدين بن علي، تونسي» را مشاهده کرديم و انشاءالله سرنوشت «ابر قدرت غرب» آمريکاي جهانخوار را خواهيم ديد که سال به سال «آب» ميشود و ابهت وي کاهش مييابد و ضعف وي معلومتر ميگردد و سخن از تجزيه ايالات متحده است و اکنون 24 درصد موافق تجزيهاند و روزي به سرنوشت شوروي گرفتار خواهد آمد. اين ابرقدرت به «محمدرضاي پهلوي» چه پاداشي داد و به «حسني مبارک» چه پيامي داد و «صدام» را اعدام کرد، همه اينها حوادث پس از دفاع است.