بازدید 50103

مرعشی: ریشه فتنه، احمدی نژاد است

کد خبر: ۴۳۷۵۶۲
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۳ 27 September 2014
«سید حسین مرعشی» از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران، ازجمله سیاستمداران صریح اللهجه ایران است.

بخشهایی از سخنان حسین مرعشی در گفتگو با ایران به شرح ذیل است:

-آقای روحانی بخشی از رای خود را به دلیل تبلیغات و تفاوت های میان وی و سایر رقبا از عامه ی مردم گرفت؛ ولی به لحاظ سیاسی با وجود حمایت شخصی نظیر آقای ناطق نوری، اصولگرایان از آقای روحانی حمایتی نکردند. اصولگرایان چند کاندیدا داشتند. عده یی از آن ها که به جبهه ی پایداری نزدیک بودند و به نوعی سیاست های احمدی نژاد را منهای او قبول داشتند، طرفدار آقای جلیلی بودند. عده یی از اصولگرایان سنتی و بازاریان قدیمی نیز از آقای ولایتی حمایت کردند. بخشی دیگر نیز به آقای قالیباف متمایل شدند. پس بجز عناصری انگشت شمار از عقلا و بزرگان اصولگرا، کسی از اصولگرایان از آقای روحانی حمایت نکرد.

-بدون شک جبهه ی حامی آقای روحانی که شامل جناح های اصلاح طلب و میانه رو می شدند، با تجربه ی طولانی و تعهدی که دارند، این توصیه را به آقای روحانی نخواهند کرد که وزارت کشاورزی و راه و فلان مرکز پژوهشی را به نیروهای سیاسی که به شما رای دادند محول کنید؛ چراکه در این بخش ها باید نیروهای فنی حضور داشته باشند. ولی با وجود گذشت یک سال از عمر دولت و بر خلاف وعده ی آقای روحانی مبنی بر اینکه «افرادی را که بدون بلیط سوار شده باشند پیاده خواهیم کرد»، شاهد هستیم که بسیاری از این افراد هنوز پیاده نشده اند و این نقصی بزرگ است.

-می خواهم به دو رویکرد احمدی نژاد در خصوص مجلس اشاره کنم؛ در رویکرد نخست، او می خواست مجلس را از اعتبار بیندازد و بنابراین، حرف های بسیار غیرمنطقی و نابجایی مثل اینکه «من قوه مجریه هستم و شما باید هر آنچه من می خواهم را قانونی کنید»، مطرح می کرد. ریشه ی این حرف ها برآمده از جسارتی جاهلانه بود؛ ولی در رویکرد دوم، او می گفت «مجلس نباید در کار اجرایی دخالت کند» و این کاملا درست بود.

-مدتی پیش که بحث استیضاح آقای فرجی دانا مطرح بود من پیغامی به او دادم و خواستم به مجلس بگوید که خواسته هایی که این نمایندگان از وزیران دارند، اگر از خود آن ها بشود بدون شک رد خواهد شد. یعنی همین مجلس که از نظر ما مجلس باکفایتی نیست، با همین ترکیب فعلی، در صورت رو به رو شدن با این خواسته ها به آن ها تن نخواهد داد. در اینجا وزیران باید از اختیاراتشان و دولت باید از اختیارات قوه ی مجریه حمایت و دفاع کنند.

-مدتی پیش یکی از مدیران کارخانه یی صنعتی به من مراجعه کرد و اصرار داشت که من صدای او را به مسوولان برسانم. او نزدیک به 6 ماه بود فعالیت خود را آغاز کرده بود و فهرست کاملی از پیشرفت هایی را که در این مدت کسب کرده بود نیز با خود آورده بود. ولی می گفت که مدتی پیش یکی از نمایندگان مجلس به بهانه ی اینکه «تو چرا غیر بومی هستی و در این منطقه فعالیت می کنی؟» برای او مشکلات بسیاری را ایجاد کرده و جلوی فعالیت او گرفته شده است. آخر مگر فعالیت اقتصادی، بومی و غیر بومی دارد؟ یعنی کسانی که در کرمان و زنجان و ... فعالیت اقتصادی می کنند، ایرانی و از این آب و خاک نیستند؟ به یک نماینده چه ارتباطی دارد که در چنین بحثی دخالت کند؟ قانون تجارت در چه بخشی به او چنین اختیاری را داده است؟

-من در تماس با یکی از مدیران سازمانی که این کارخانه دار زیرمجموعه ی آن محسوب می شد، جویای کار او شدم و مدیر مربوطه تاکید کرد که او فردی بسیار لایق است ولی در جواب سوال من که پس چرا می خواهید تغییرش بدهید گفت: «آقای وزیر بنا به درخواست یک نماینده، 24 ساعت به من فرصت داده است تا او را برکنار و جایگزین کنم.»
-چنین رفتاری در کجای قانون اساسی تایید شده است؟ اگر من جای این وزیران بودم به مجلس می رفتم و از همه ی این افراد نام می بردم. می گفتم که آن ها چه خواسته هایی از وزیران دارند و به نوعی از آن ها می خواهند قانون تجارت و منافع شرکت ها را زیر پا بگذارند. نمایندگان هیچ حقی برای دخالت در کار وزیران ندارند.

-قانون اساسی ما بقدری صریح است که وقتی ما در مجلس بودیم و می خواستیم بگوییم نمایندگان استان ها امکان شرکت در شورای برنامه ریزی را دارند با مخالفت شورای نگهبان رو به رو شدیم که نماینده را چه به شرکت در شورای برنامه ریزی؟ این خلاف شان قوه ی مجریه است. حتی زمانی که ما درخواست کردیم به عنوان ناظر در شورا حضور داشته باشیم، شورای نگهبان به درستی تفسیر کرد که نمایندگان، از سوی مجلس ناظر نیستند و بعد از قرار گرفتن در دستور کار مجلس و صدور رای است که یک نماینده می تواند در شورای برنامه ریزی استان خود به عنوان ناظر شرکت کند. وقتی قوه ی مجریه چنین شان و منزلتی را در قانون اساسی دارد، آقای وزیر به چه دلیلی به خود اجازه می دهد به درخواست یک نماینده، قانون را زیر پا بگذارد؟ آیا از اینکه نمایندگان، آن ها را به سوال و استیضاح بکشند می ترسند؟ بگذارید این کار را بکنند. با رفتن یک وزیر، دیگری باید برای خدمت بیاید.

-هر دو طرف (ایران و 1+5)به نتیجه بخش بودن این مصالحه نیازمند هستند. اگر آقای روحانی در دوره ی اول دولت خود همین یک کار-توافق هسته یی- را در دولتش تمام کند، یکی از دولت هایی خواهد شد که در ذهن مردم ایران، خاطرات خوشی بجای خواهد گذاشت و در تاریخ ایران جاودانه خواهد شد. برای مثال، کاری که مرحوم مصدق در ملی کردن نفت ایران کرد، مصدق را ماندگار کرد. دولت مصدق دولت مستعجل بود ولی دولت ماندگار تاریخ ایران شد و کاری مهم برای ایران کرد. اگر آقای دکتر روحانی بتواند گام حل و فصل مسایل هسته یی ایران را نهایی کند و قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران را یک باره یا در چند مرحله لغو کند، خدمت خود را به ملت و کشور ایران می کند و می توان از اشکالات موردی دولت گذشت.

-همچنین، دولت در بخش سلامت گام های مهمی برداشته است. هرچند ممکن است کارشناسان اقتصادی اولویت این کار را در مقایسه با دیگر حوزه ها پایین تر بدانند. ولی توصیه ی من به دولت این است که حتی به قیمت تعدیل ارز و افزایش قیمت حامل های انرژی، از این کار عقب نشینی نکند. ایستادگی روی حوزه ی سلامت نیز جزو خدمات ماندگار آقای روحانی خواهد شد.

- ایراد اصلی کار در این است که شخصی که سیاست ها را تدوین می کند، اجرا کننده ی آن ها نیست. سیاست ها توسط آقای نیلی تدوین می شود و اجرای آن ها را آقای نوبخت، آقای طیب نیا یا آقای سیف پیگیری می کنند. این افراد با یکدیگر هماهنگ هستند. ولی اگر قرار است آقای نیلی سیاست ها را تدوین کند، معاونت برنامه ریزی باید پاسخگوی صدها پیمانکاری که ماه ها است از دولت طلبکار هستند، باشد. اگر بر عهده ی من بود، بدون شک شخص تدوین کننده ی سیاست ها را مسوول اجرای آن ها قرار می دادم تا در عمل پاسخگوی بازار و سایر مجریان اقتصادی باشد.
-در عرصه ی سیاست داخلی، دولت می توانست خیلی بهتر عمل کند. نمره یی که من در این حوزه به دولت می دهم، 50 از 100 است.
-شما نمی توانید بدون پشتوانه ی مردم، اقدام به حل و فصل مسایل خود با دنیا کنید. قدرت آقای روحانی از جبهه یی نشات می گیرد که در خرداد 92 برای رای دادن به او در انتخابات شرکت کردند. ولی اگر شما به عنوان یکی از این افراد که با رای خود از آقای روحانی حمایت کرده اید، شاهد باشید که با گذشت سیزده ماه از استقرار دولت، حتی یک نفر از مدیران شهرستان ها نیز عوض نشده اند، نا امید نمی شوید؟ این ها موضوعاتی است که باید به گوش آقای روحانی برسد. اگر دولت پشتوانه ی مردم را از دست بدهد، طوری توسط منتقدان و بویژه جبهه ی پایداری زیر فشار قرار خواهد گرفت که به قول معروف «تکه ی بزرگ او گوشش» خواهد بود. بدون وجود مردم، دولت به هیچ پیشرفتی در مساله ی هسته یی نیز نخواهد رسید؛ چرا که مخالفان مانع پیشبرد این مساله خواهند شد. من در عرصه ی سیاست داخلی بیش از نمره ی 50 به دولت روحانی نمی دهم.

-در ایران ما شاهد هستیم 290 آدمی که بدهکار مردم هستند و برای خدمت به آن ها سوگند یاد کرده اند، دایم در جایی نشسته اند و به دولت و وزیران فشار وارد می کنند. علاوه بر این، مجلس در دنیا شغل تمام وقت محسوب نمی شود. نمایندگان مجلس در صورت لزوم و در مواقع ضروری دور هم جمع می شوند تا درباره ی مساله یی خاص تصمیم گیری کنند. پس تفکیک قوایی که در ایران اتفاق افتاده است، در دنیا بی نظیر است و ما نیاز داریم این مساله را آسیب شناسی کنیم. ولی چیزی که من می خواهم بگویم این است که فردی که با این ساختار پیچیده، می پذیرد رییس جمهوری شود، باید با همین ساختار نیز فعالیت کند و مشکلات خود را حل کند.

-به عنوان کسی که به این رییس جمهوری رای داده ام، می گویم اگر شما قادر نبودید این قوا را با یکدیگر هماهنگ کنید، اشتباه کردید که این مسوولیت را پذیرفتید. اگر هم نمی توانید این مساله را با ملت مطرح کنید. من حتی در زمان آقای خاتمی نیز که عده یی بهانه می آوردند «نمی گذارند دولت کار کند»، می گفتم که نتوانستن و نگذاشتن، دو روی سکه ی ناکارآمدی هستند. من از آقای روحانی به عنوان رییس جمهوری و کسی که به او رای داده ام انتظار دارم با صلابت کار مردم را جلو ببرد. اینکه در این راه چه اقدامی باید در پیش گیرد نیز به خود او مربوط است نه من.

-به هر حال با همه ی سختی ها و با شرایط فعلی در قوه ی مقننه، قوه ی قضاییه و سپاه و بسیج، آقای روحانی باید هر کاری می تواند در راه تحقق وعده های خود بکند. این اقدام دشواری است ولی در عوض آقای روحانی نیز آدم کوچکی نیست. ما فردی قدرتمند را به میدان فرستاده ایم.

-داستان واقعی «فتنه» این است که فردی آمد، کشور را به هم ریخت و رفت. برای من تعجب آور است که چرا به این موضوع روشن و مبرهن پرداخته نمی شود. آقای احمدی نژاد با هدفی خاص، وارد عرصه ی سیاست شد و مملکت را بهم ریخت، شکافی عمیق میان نیروهای انقلاب ایجاد کرد، تلاش کرد شخصیت های معتبری را که پشتوانه ی نظام و رهبری بودند بی اعتبار کند و سعی کرد همه را از دور رهبری پراکنده کند. این اقدامات، اقدامات کوچکی نبود؛ فتنه یی بزرگ بود؛ فتنه یی که با هدف پراکنده کردن نیروهای اصیل نظام و تنها قرار دادن رهبری در یک گوشه انجام شد. ولی بزرگ ترین هدف احمدی نژاد از انجام چنین اقداماتی، تبدیل شدن به شخص اول مملکت بود. او نه اعتقادی به ولایت فقیه داشت و نه احترامی برای رهبر معظم انقلاب قایل بود.

-او (احمدی نژاد) آتش فتنه را روشن کرد و خود را کنار کشید و بعد کار را به گردن سپاه و وزارت اطلاعات و سپس قوه ی قضاییه انداخت. نکته ی جالب اینکه هنوز هم عده یی بجای اینکه به گذشته بازگردند و ریشه های اصلی این فتنه را شناسایی کنند، با سازی که احمدی نژاد کوک کرده می نوازند.

-یکی دیگر از پیامدهای فرعی چنین رویکردی نیز این است که این داستان فتنه، برای عده یی که هیچ هنری جز تخطه ی مخالفان خود ندارند، تبدیل به بنگاه سوددهی شده است که حاضر به از دست دادن آن نیستند.
تور تابستان ۱۴۰۳
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# حمله به کنسولگری ایران در سوریه # جهش تولید با مشارکت مردم # اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل
آخرین اخبار