بازدید 3101

خوانش شعر «ساعت‌های قدیمی» سروده‌ عمران صلاحی

این برنامۀ به باغ همسفران به خوانش شعر «ساعت‌های قدیمی» سروده‌ عمران صلاحی اختصاص دارد. تعابیر این شعر، کاملاً جدید و در نتیجه بسیار قابل توجه است، چنان‌که صلاحی، ساعت یا زمان و یا حتی گذشت عمر را مخاطب خود دانسته است.
کد خبر: ۴۳۵۸۰۰
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۰ 20 September 2014
با پای لنگ عقربه‌هایت/ در من قدم زدی/ هر شب طنین گام تو می‌پیچید/ در کوچه‌ گرفته‌ی رگ‌هایم./ من با تو کوک می‌کردم/ هر شب دلِ شکسته‌ی خود را./ من گرمیّ دلم را/ با ظهرهای داغ تو میزان می‌کردم./ بر صفحه‌ سیاه تو بانگ اذان ظهر،/ بانگ اذان مغرب بود./ ای سنگ آفتاب!/ در چرخش مدامت/ عمر مرا به آرد بدل کرده‌ای/ با قیچی بلند عقربه‌هایت / عمر مرا بریدی/ ای ساعت قدیمی من! لحظه‌ ای بخواب!

در این شعر اگر چه با مفصل‌بندی‌های ظاهری روبه‌رو نیستیم اما شعر از لحاظ مفهومی به سه بخش قابل تقسیم است. بخش اول از پنج گزاره، بخش دوم از دو گزاره و بخش سوم نیز از سه گزاره تشکیل شده‌است. صلاحی در گزاره‌های بخش اول توصیفی از ارتباط خود با ساعت یا زمان مطرح کرده است...

توضیحات ابوالفضل پاشا (شاعر، نویسنده و منتقد) را در این‌باره بشنوید.
ایران صدا



سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# ماه رمضان # عید نوروز # جهش تولید با مشارکت مردم # دعای روز هفدهم رمضان